در ابتدای این مراسم فیلمی از مجموعه پرترههایی احمد شاملو که توسط سیفالله صمدیان گرفته شد به نمایش درآمد و نگین کیانفر مجری برنامه توضیحی درباره جایزه شعر احمد شاملو داد و بیان کرد: جایزه شعر احمد شاملو از سال 1394 به همت آیدا شاملو و موسسه فرهنگی پژوهشی الف.بامداد بنیان گذاشته شد. این جایزه هر سال از میان مجموعههای شعر نو چاپ اول سالهای قبل که برای دبیرخانه این جایزه ارسال میشود، مجموعه شعر برگزیده سال گذشته را انتخاب و بررسی میکند. این آثار در دو مرحله مورد بررسی قرار میگیرند، در مرحله اول هیات داوران که شاعر و منتقد ادبی هستند با تکیه بر دانش و بینش خود آثار را بر اساس معیارها و مقولههایی بررسی میکنند که دبیرخانه جایزه با همفکری و یاری متخصصان از نظرات احمد شاملو درباره شعر نو استخراج و مدون کردهاند. اما بیش از هرچیزی هویت شعری آثار اهمیت دارد چرا که آثار هنری بیش از این که بار تعهد یا التزامی را به دوش بکشد باید هویت هنری خود را ثابت کند.
دبیرخانه چهارمین دوره جایزه شعر شاملو برای مرحله نخست داوری امسال با کاظم کریمیان، شهریار وقفیپور و محمود معتقدی همکاری داشت. داورهای مرحله دوم از میان روشنفکران حوزههای نزدیک به ادبیات و از هنر و علوم انسانی انتخاب میشوند تا از طریق این افراد به مثابه واسطه اجتماع و هنر فرهنگ هنری جامعه نیز در انتخاب مجموعه شعر جایزه احمد شاملو سهیم باشند.
در ادامه این برنامه بابک احمدی صحبت های خود را اینگونه آغاز کرد: برخی از نظریه پردازان و منتقدان ادبی معنقدند که در دوران بحران شعر قرار داریم اما من چنین فکر نمیکنم، بحران چیزی بزرگتر از این است، جامعهای که شعر را پس میزند بس که زندگی سخت است. به طور معمول وقتی از شاملو صحبت میشود به ویژه در سالهای اخیر به ویژه همین یکسال کتابهای مهمی درباره او منتشر شده است و مقالههایی که در بین آنها این شاعر را بهتر میتوانیم بشناسیم و از جنبههای مختلف در شاملو و شعرش بحث شده است. هم کسانی که به دلایل مادی و سیاسی با او مخالفاند و هم کسانی که شعرهایش را دوست دارند درباره او مینویسند. به طور کل در مجموع بحثهایی که درباره او شده است، چنان که باید در فضای فرهنگی کشورش جای داده شده است.
وی همچنین بیان کرد: هیچ شاعری به اندازه شاملو وسعت زبان فارسی را نمیداند و او این زبان فارسی را غنی کرد و ترکیبات تازهای را وارد شعر کرد. شاملو شهروند جهانی بود، هم در شعرهایش است و هم خودش نیز میگفت و در گفتوگوهایش نمایان بود. او در معیار شعر جهانی و در میان شاعران قرن بیستم شاعر بزرگی است. به گمان من چهار شاعر در قرن بیستم به هم شبیه هستند؛ کارهایشان دور و بیخبر از هم اما شبیه به یکدیگر. چهار شاعر از چهار کشور، فرهنگ و زبان مختلف. پابلو نرودا یکی از برجستهترین شاعران اسپانیایی، لویی آراگون فرانسوی که زیباترین شعرهای تغزلی قرن بیستم فرانسه را سرود، ناظم حکمت شاعر ترکیهای و احمد شاملو. هرچهار شاعر چپگرا بودند و تعهد زیادی به سوسیالیسم داشتند.
احمدی همچنین اظهار کرد: این چهار شاعری که از آنها یاد کردم به دلیل طبع سیاسیشان شعرهای اجتماعی بسیار بزرگی سرودند. هر چهار نفر اینها بهترین شاعران عاشقانه سرای قرن بیستم هستند. هر چهار شاعر زبان کشور خود را دگرگون کردند و شاملو شاعر مدرنیته ایران است.
وی در پایان گفت: شاملو هرگز مانند اخوان که او هم شاعر بزرگی است یاس به شعرهایش نیامد. شاملو همیشه مانند یک آموزگار بود اما بدون تکبر؛ او میخواست ما بهتر زندگی کنم. از این بابت شاملو مقام بزرگی برای ما دارد چون هویت ما را ساخت، خودمان را شناختیم. پس از شاملو سبکهای مختلفی آمد اما سبک شاملو تقلید ناپذیر است و مخصوص خود اوست به دلیل دانش وسیعاش، تجربههای تلخی زندگیاش و شخصیت بی همتای اوست.
در این قسمت از برنامه شعر در آستانه احمد شاملو توسط گروه فرهنگی در آستانه در اجرا شد.
همچنین در این مراسم پیام تصویری محمود نیکبخت نیز به نمایش درآمد. نیکبخت در این پیام گفت: اصل حرف شعر است. این که شعر چیست و برای پرداختن به شعر فکر میکنم راه درست همان بدعت اندیشی است، برگشتن به پرسشهای آغازین. شعر از زبان ساخته میشود پس باید اول پرسید زبان چیست و در زبان چه اتفاقی روی میدهد که شعر از آن پدید میآید؟ زبان مهمترین ابزاری است که انسان برای ارتباط دارد. زبان و حد زبان، حد ذهن انسان است ولی در شعر این حد با کشف و تکنیک شاعر به وسعتی دیگر میرسد. پرداختن به همین چیستی و چگونگی است که شعر را مشخص میکند.
وی در ادامه بیان کرد: شاعر مانند همه آدمها دارای دنیای خاص خودش است؛ یعنی دنیایی که فضا، زمان، مکان، طبیعت، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، تاریخ و... ویژگیهای خاص خود را دارد همه آدمها دارای این ویژگیهای درونی و بیرونی هستند؛ اما آدمها به دلیل عادتها و رزومرگیها معمولا از شناخت این ویژگیها دور میمانند ولی شاعر برای پرداختن به شعر ابتدا به شناخت این ویژگیها میپردازد، به شناخت دنیای شخصی خودش، به ویژگیهای بیرونی درونی خودش و بعد به پیوندها و تاثیر و تاثر متقابلی که مابین ویژگیهای درونی و بیرونی خودش وجود دارد و به این صورت به دنیای دست پیدا میکند که خاص خود اوست و بعد برای این که بتواند این دنیا را در شعر خودش بیان کند ناگزیر به زبان روی میآورد.
او همچنین گفت: حال باید برای آن اجساد و ویژگیها معادل زبانی پیدا کند پس لازم است تکنیک یا رفتاری را با زبان در پیش بگیرد که بتواند برای آن اشیا و اجسام ویژگیهای درخور زبانی آنها را پیدا کند به همین دلیل میگوییم زبان معیار اگر انسان را گرفتار عادتی شدن میکند زبان شعر با ایجاد تعلیق و تاخیر و کشف پیوندهای تازه مابین اجزای زبانی شعر آن عادتی شدن را برهم میزند و خواننده ناگزیر است با تامل و تطبیق به زبان و لایههای آشکار و پنهان آن به تعمق بپردازد تا بتواند به پیوندها و پیکرهای ویژهای که متن را سامان میدهد دست پیدا کند.
نیکبخت همچنین بیان کرد: این ویژگیها به وضوح در نگره شعری نیما پیداست. شاید نیما نخستین کسی است که تا چند نسل پس از خود از تکنیک که او در اصطلاح خود از آن به طرز کار یاد میکند به عنوان اساس بدعت خود از آن یاد میکند یعنی همان دستاوردی که صورتگراهای روس در 25 سال نخست قرن بیست آن را دستاورد اصلی و داده و معیار اصلی ادبیات دانستند و بعد در اروپا و دیگر جاها گستره پیدا کرد. این بسیار مهم است که نیما تکنیک و یا شیوه و طرز کار را یعنی رفتار با زبان را اساس پیکره بندی متن یا شعر میداند. شاعر برای بیان ویژگیهای خود یا دارای تشخص تکنیی است یا دارای تمایز است.
او در ادامه افزود: یعنی دارای زبان متمایز هست ولی دارای فضا و نگاه و جهان خاص خودش نیست. این هم مرتبهای است اما نه دارای تشخص تکنیکی بلکه این یک تمایز تکنیکی است و دیگران که به نوعی تقلید تکنیکی میکنند یا تکنیکی تقلیدی دارند که در شعر امروز و دیروز خیل عظیمی از شاعران به صورت تقلیدی شعر میسرایند. در بین شاعران جدید نیز 99 درصدشان به دنبال تقلید هستند نه در پی تشخص و تکنیک. اگر به شاعران این روزگار برگردیم و نام چند شاعر ماندگار برای ادبیات و زبان فارسی را بگوییم بدون شک نیما نخستین آنهاست. او نه فقط بنیان گذار شعر مدرن فارسی است بلکه بنیانگذار نگرش شعری ویژهای است که شاعری و انتظام طبیعی شاعرای را برای شاعر امروز به همراه آورد این نگرش طبیعی شاعری دربرابر صناعت قرار دادی شعر دیروز است.
او همچنین چند شعر نیما را خواند و بیان کرد: پس از نیما احمد شاملو که این جایزه به حرمت نام و شعر او برپاست از یک سو شماری از درخشانترین شعرهای منثور فارسی را آفرید و به یادگار گذاشت و از سوی دیگر بنیان گذار شعر منثور فارسی است.
نیکبخت در پایان قسمتی از شعرهای شاملو را نیز خواند. و فروغ فرخزاد را هم مستوجب ستایش دانست و گفت: فرخزاد چهره احترام انگیزی که تمام تاریخ شعر فارسی یگانه است. شاعری که شعرش سرشار از نگاه زنانه و ژرف اوست.
در ادامه بیانیه هیات داوران مرحله دوم چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو خوانده شد که به شرح زیر است:
جایزه شعر احمد شاملو که امروز شاهد برگزاری چهارمین دوره آن هستیم، تداوم سنتی است که در شعر فارسی با نام نیما یوشیج پیوند خورده و با صدای احمد شاملو طنینافکن شده است؛ شعری با نگاهی تازه به جهان که در آن شاعر مسئولیتی بسیار سنگین بر عهده دارد و باید به حضور خود در جهان معنایی ببخشد و شعرش فرزند اصیل جامعه باشد؛ شعری به ظاهر آزادتر اما در واقع ژرفتر، تأملانگیزتر و دشوارتر. شاعر این سنت، شاهد صادق زمانهاش است؛ فردیست در مرکز معرکه، فردی که همچون همسایگان دیوار به دیوار قرنهای گذشته تنها یک تماشاچی بیطرف نیست.
«کسانی بر آناند که هنر را جز خلق زیبایی تا فراسوهای زیبایی مجرد حتا، وظیفهای نیست. ما بر این اعتقادیم که هر چه بیان پالودهتر باشد به پیام قدرت نفاذ بیشتری میبخشد.» (احمد شاملو)
این هیأت پیش از اعلام نتایج داوری چهارمین دوره جایزه شعر شاملو لازم میداند نکاتی را به شرح زیر یادآور شود :
۱. شناخت پیوندهای متقابلی که میان شاعر و جهان وجود دارد خاستگاهی تاکتیکی است که شاعر، تنها به یاری آن، میتواند با حفظ ویژگیهای فردی خود رسالت اجتماعی شعر را نیز به انجام رساند. اگر هر روزگاری بر بنیاد تمام ویژگیهایش، خواستار نظام مطلوب خویش در شعر است، هر شاعری نیز بر اساس ضرورتهای فردیاش در پی آن است که دنیای خود را در شعر فراز آورد. اگر فرم یا صورت هر شعر حاصل پیوندهای متقابلیست که میان تمام اجزای آن به وجود آمده است، شخصیت هر شاعر نیز از مجموعهی تأثیرها و تأثرهایی پدید میآید که میان او و جهان پیرامونش وجود داشته است. شعر امروز فرانهاد این دوگانگیهاست یا همان گونه که نیما میگوید: «در نو ساختن و کهنه عوض کردن بیش از هر کاری، کار لازم این است که شیوهی کارتان را نو کنید. پس از آن فرم و چیزهای دیگر فروع آن یعنی کار ضمنی و تبعی هستند.»
۲. شاعر جهان را از طریق زبان تجربه میکند. شاعر باید زبان خود را به خوبی بداند، بشناسد و بر امکانات و ظرفیتهای آن اشراف داشته باشد. تعهد اجتماعی شاعر ضمنا تعهد در برابر زبان را نیز شامل میشود. اگر فکر کنیم که شعر در زبانی زاده میشود که از خلال روابط قاموسی کلمات و ایجاد روابط مندرآوردی و غیر منطقی در اجزای جمله به وجود میآید، به بیراهه رفتهایم.
۳. تا شعری به وجود آید، شاعر همهی فرهنگ و دانش و بینش خود را به کار میگیرد. آگاهی ِ بیشتر میتواند افقهای پربارتری در برابر شاعر بگشاید و ابزار بیشتری در دست او نهد تا شعرش با اثرگذاری بر فرهنگ هنری جامعه بر غنای آن بیافزاید.
۴. شعر نو در مسیر اجتماعی کردن من فردی شاعر راه پیموده است. شعر نو تجلی لحظهای از زندگی شاعر است. شعری که برداشتهایی از زندگی نیست، بلکه یکسره خود زندگی است. مواجهه شاعر با زندگی مواجههایست تکینه که در آن شاعر جهان شعری خود را بنا میکند، جهان نو رفتاری نو با زبان میطلبد. شاعر مواجههای عمیق را با دیدی تازه تجربه و بیان میکند، نه از دریچهای مشترک با دیگران و از طریق زبانی تکراری.
در پایان هیأت داوران چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو با اذعان به این که ممکن است آثار مورد داوری به تمام و کمال واجد شاخصها و معیارهای یادشده نباشد، مجموعه شعر «خط سیاه متروی لندن» سروده علیرضا آبیز را با کسب اکثریت آرا به عنوان برگزیده اول چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو معرفی کرد. همچنین مجموعهشعرهای «بی نظمی» سروده آرمین یوسفی، «نامههایی از کازابلانکا» سروده شهریار بزرگمهر و «اسفندیاری در چشم چپ» سروده آنا رضایی را به دلیل کسب آرای بالای داوران شایسته تقدیر میداند.
گفتنی است که محمدرضا پارسایار، کاظم ِ ساداتاشکوری، عبدالله کوثری و محمود نیکبخت اعضای هیأت داوران مرحله دوم چهارمین دوره جایزه شعر احمد شاملو بودند.
نظر شما