کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشته آلن کِلِهیر بنا دارد بر مبنای بررسی جامعی از اسناد علوم انسانی و بالینی درباره مرگ انسان، به شناسایی و توصیف الگوهای مردن در سراسر تاریخ بشر برسد.
هدفگذاری مولف بهطور ویژه یادآور دو کتاب است که در برهههایی فضای نشر علوم انسانیِ ایران را تحت تاثیر قرار دادند. یکی کتاب «رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی» نوشته ویلیام وردن که محمد قائد آن را ترجمه کرده بود و در نشر «طرح نو» منتشر شد و دیگری کتابِ «تنهایی دمِ مرگ» نوشته نوربرت الیاس که نشر «گام نو» با ترجمهی امید مهرگان منتشرش کرده بود.
تفاوت بنیادین این کتاب، با دو کتابی که نامشان ذکر شد برآمده از منظرهای گوناگونی است که این سه کتاب نسبت به سوژه مشترک مورد بررسی اتخاذ میکنند. کتابِ الیاس رسالهای برآمده از رویکردی فرآیندی به مسئلهی تفاوت نوع مردن در قرن بیستم به نسبت اعصار گذشته است و رویکردی انتقادی نسبت به نوع برخورد جدید با محتضران دارد.
کتابِ تاریخِ اجتماعی مردن که از همان ابتدای فصل اول دیالوگی انتقادی با کتابِ الیاس برقرار میکند، رویکردی تاریخی اجتماعی دارد و با رویکردی سندمحور، تغییرِ نگرش به مسئله مدرن و از سوی دیگر درونمایههای تکرار شونده در طول تاریخ، درباره نگرش بشر نسبت به مسئله مردن را بررسی میکند.
تفاوت عمده کتاب حاضر با کتابِ «رنج و التیام» از آنجا بسیار پررنگ به نظر میرسد که کتابِ رنج و التیام با رویکردی روانشناختی بر مسئله التیامِ بازماندگان تمرکز دارد. به عبارتی اگر در کانتکستی که کتابِ «تاریخ اجتماعی مردن» طرح میکند بخواهیم به کتاب رنج و التیام بپردازیم باید بگوییم این کتاب، خود یکی از اسنادی است که میتوانست در بررسی نحوه پرداختن به مسئله مردن در جامعه مدرن (یا آنگونه که بر مبنای تقسیمبندیهای مولف تاریخ اجتماعی... میتوان گفت: جهانشهری) مورد توجه قرار بگیرد. هر چند که مورد توجه قرار نگرفته است.
کتاب بسیار مهم دیگری که از پایههای اساسی تحقیق و مهمترین پیشینه پژوهشی کتاب تاریخ اجتماعی مردن است و آن هم به فارسی ترجمه شده است، کتابی است با نامِ «تاریخ مرگ» که فیلیپ آریه (آریس) آن را نوشته است.
این کتاب را محمدجواد عبداللهی به فارسی ترجمه کرده و در سال 1392 نشر علم منتشرش کرده است. کلهیر در مقدمهی کتاب خود تفاوت کتاب خود با این کتاب که به آن لقب الهامبخش داده است را اینگونه توصیف میکند: «کتاب آریه نه از منشا مردن در تاریخ بشری سخنی به میان میآورد و نه از تنوع مردن.» (18)
بنا به اعتقاد مولف «ماهیت مردن ملغمهای است از آنچه از گذشتگان به ما به ارث رسیده است به اضافه الزامهای کنونی اقتصادی، سیاسی و سلامت عمومی که ریشه در زمانه و جوامع خودمان دارد.» 16 و این اعتقاد مبنای فصلبندی کتاب قرار گرفته است. ابتدا یک بخش درباره زمانه و زمینه و شاخصههای اقتصادی و فرهنگیای که مسئول الگوهای سلامت و بیماری و مرگ انسانهای هر دوره است.
سپس اشکال غالب مردن در هر زمانه فصل دوم بخش را تشکیل می دهد و در بخش سوم جنبههای روانشناختی مرگ در هر دوره را بررسی میکند. این جنبهها، به چالشهایی میپردازد که دمِ مرگ برای مواجهه با آنها باید آماده شد و انتظاراتِ متقابلِ افرادِ دمِ مرگ و اطرافیانِ آنها از یکدیگر را بررسی میکند. انتظاراتی که به هیچ وجه تصادفی نیستند. طراحی خاصی دارند که نشانگر ماهیت آنهاست.
کلهیر در این کتاب چهار الگوی اساسی مردن را احصا میکند. او ابتدا ادوار تاریخی را به چهار دوره تقسیم میکند. عصر سنگ، عصر یکجانشینی، عصر شهرنشینی و عصر جهانشهری. سپس ساختار فرهنگی هر دوره را نامگذاری میکند. به عنوان نمونه فرهنگ شکارگر ساختار فرهنگی عصر سنگ را شکل میدهد. در این عصر مرگ به مثابهی یک سفر توصیف میشود و چالش مرتبط با مرگ در زندگی این جهانی پیشبینی زمان مرگ برای کسب آمادگی برای آزمونهای اجتنابناپذیر آن عنوان میگیرد (22).
نویسنده درباره میزان مرگ و میر در عصر سنگ چنین مینویسد: «با استفاده از بقایای حدود 200 انسان دوران سنگ میتوانیم نتیجه بگیریم که انسانهای دوره نخستین به طور میانگین در حدود 36 سال و به ندرت بالاتر از 50 سال عمر میکردهاند. میزان مرگ و میر نوزادان در میان آنها بالا بوده و امید به زندگی پائین. این امر در جوامع شکارگر امروزی هم غالباً مشاهده میشود.»(42)
به گفته او شاخصه زندگی جوامع شکارگر چیزی جز گرسنگی و سوءتغذیه دورهای نبود. مشکل دیگر این دوره شکار شدن بود. (44) پسماندخواری هم در میان شکارگران رایج بوده است. پسماندخواری به معنای رقابت با دیگر حیواناتی بود که به این شیوه تغذیه میکردند. نئاندرتالها عموماً از نزدیک شکار میکردند و رسیدن آنها به بزرگسالی بدون شکستن یک دست یا پا به ندرت اتفاق میافتاده است. (45)
چهار عنصر اساسی درک انسان از مرگ در عصر سنگ به گفته مولف چنین است: جهان مکان مرگ ناگهانی است. مردن نه تجربهای پیشامرگی، که تجربهای پسامرگی بوده است. خود پس از مرگ در دوران سنگ در گروه منتشر میشود. جهان مکان مرگ ناگهانی است.
بر مبنای این تقسیمبندیها مولف درباره نگرش به مرگ در عصر سنگ چنین نتیجهگیری میکند: «به جای پیشبینی زمان مردن، امکانی که برای انسان دوران سنگ وجود داشت، پیشبینی فرآیند پس از مرگ بوده است. زمان سنگ، دوران شکلگیری تصویر انسان از زندگی فرامادی بوده است.» (55)
از سوی دیگر بنا بر آنچه در کتاب آمده است، در فرهنگ یکجانشین، مرگ علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیتی این جهانی را نیز به خود گرفت. کسب آمادگی برای مرگ به عنوان نمونه در قالب نثار کردن هدایا تبدیل به ضرورت اخلاقی شد. فرآیند مرگ در این دوره به نسبت دوره شکارگری کند میشود.
برنامهریزیهای مرتبط با مرگ در این دوره رواج پیدا کرد. کلهیر فرهنگ یکجانشین را به روستایی و شهری تقسیم میکند و معتقد است در فرهنگ روستایی تلاش برای آماده سازی خود برای مرگ بوده است و در فرهنگ شهرنشینی فائق آمدن بر پیشبینی ناپذیری آن اولویت دارد.
فرهنگ شهرنشینی در نهایت به عصر جهانشهری و فرهنگ مرتبط با ان منتهی میشود. به اعتقاد نویسنده مردن در عصر جهانی شده برای اکثر افراد فرآیند مرگ را به گونهای رقم میزند که برای اکثر افراد نه مرگ خوب ممکن است و نه مرگ خوب مدیریت شده. تلاشها برای آمادگی برای مرگ یا رام کردن مرگ نیز غالباً ناموفق و ناقص هستند. در فرهنگ جهانشهری اخیراً مرگ به امری نسبتاً شرم آور تبدیل شده است.
این سویه انتقادی شدید نسبت به عصر حاضر که یکی از نسبتهای کتاب با کتابِ نوربرت الیاس، تنهایی دمِ مرگ، را هم نمایان میسازد، جنبهای نوستالژیک نیز به نتیجهگیری تحقیق تحمیل میکند. نقد تندِ وضعِ موجود وقتی در کنارِ توصیفِ صرفِ اعصارِ پیشین قرار میگیرد، این حس را به وجود میآورد که نوعی عصر طلایی در گذشتههای دور، پس و پشتِ ذهنیتِ تحقیقی نویسنده را شکل میدهد.
هر چند که این سویه نوستالژیک و این طلاییسازی اعصار گذشته کمرنگتر از آن است که از اهمیت این مطالعه بکاهد.
نتیجهگیری نهایی کلهیر از تحقیق خود این است که فرآیند تلاش برای پیشبینیپذیر کردن مرگ که از عصر سنگ تا کنون ادامه داشته است به آنجا انجامیده که «در طول زمان تجربه مردن جنبه خصوصیتری به خود گرفته است و در عین حال تشخیص آن بیشتر و بیشتر به شکل عمومی کنترل و تعریف میشود.» (383)
همانگونه که گفته شد، آلن کلهیر که استاد تمام رشته جامعهشناسی پزشکی و سلامت عمومی با تمرکز بر مطالعات مرتبط با مرگ در دانشگاه بردفورد آمریکا است مبنای اثر خود را بررسی اسناد مرتبط با مرگ در اعصار گوناگون قرار داده است. او در این زمینه اطلاعات گسترده و وسیعی به مخاطب ارائه میکند. دو نمونه از این اطلاعات که یکی مربوط به مصر باستان و یکی مربوط به قرن بیست و یکم است نمایانگر غنای اطلاعاتی کتاب خواهد بود.
بنا به گفتهی کلهیر در پاپیروسهای بهجا مانده از مصر باستان شواهدی کشف شده است که نشان میدهد ایدز یا چیزی شبیه به آن در آن منطقه وجود داشته است. (129) او همچنین میگوید: «اخیراً پزشکی در مطالعهای که از دید پزشکان و بیماران به مقوله مردن پرداخته است، موفق شده نشان بدهد که بیماران و پزشکان در حالی که همچنان نقشهای اصلی خود در مقام بیمار و پزشک را حفظ میکنند، شاهد معکوسسازی چندگانهی نقشها هستند به عبارتی گاه بیماران میتوانند به پزشکان تکنیکهای برای درمان را پیشنهاد بدهند که پزشک با آنها آشنایی ندارد.» (246)
کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» در 424 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 38 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما