کتاب «مذهب زمان من» اثر پیر پائولو پازولینی با ترجمه سیروس شاملو و مجید راسخی از سوی انتشارات مازیار راهی منتشر شده است. در این یادداشت به این کتاب و اندیشههای پازولینی پرداخته ایم.
بررسی سینمای پازولینی و مجموعه اشعار او به ما این نکته را نشان میدهد که او در تمام سالهای فعالیتش سینمایی شاعرگونه و ادبی را دنبال کرده و شاید به همین دلیل است که او یکی از بزرگترین اقتباسگران سینمای ایتالیا و جهان است. او در بسیاری از آثارش به سراغ داستانهای کلاسیک رفته است و بخش عمده آثارش را اقتباس تشکیل میدهد. او در اقتباس کارهایش نیز چنان نگاه شاعرانه را وارد آثارش میکند که در تلخترین صحنههای فیلمهایش که گاهی تهوعآور نیز میشود، نگاه شاعرانه و رمانتیک خودش را حفظ میکند و نشان میدهد.
پازولینی در شعرها و فیلمهایش دغدغههای اجتماعی و انسانی را به شکل خیلی علنی فریاد زده است و از بیان حقایق اجتماعی و فریاد اعتراضیاش بیمی ندارد. او در آخرین اثر سینماییاش به نام «سالو» که با همکاری رولان بارت، نویسنده و نظریهپرداز مطرح فرانسوی آن را نوشته است به فساد اخلاقی فاشیسم ایتالیا اعتراض کرده است که واکنشهای مختلفی را نیز در پی داشت؛ چراکه پرده از فسادهای اخلاقی جامعه ایتالیا برداشت.
همین رویکرد اجتماعی - انتقادی او باعث شد تا وی در سال ۱۹۷۵ در اوستیا در نزدیکی رم، به قتل برسد. با حدود بیش از 40 سال از قتل او پرونده مرگش همچنان باز است و نظریات مختلفی وجود دارد اما بسیاری نیز معتقدند که ساخت «سالو» یکی از دلایل مرگ او بوده است.
بعد از بررسی ویژگیهای کلامی و اعتقادی پازولینی سری به کتاب «مذهب زمان من» میزنیم. این کتاب از شش بخش تشکیل شده است که بخش اول اشعار گزیده، بخش دوم اشعار سالهای 1958 تا 1959، بخش سوم سرودههای غیر اجتماعی، بخش چهارم با عنوان «در مرگ رئالیسم»، بخش پنجم یادداشتها و بخش پایانی گفتوگوی مفصلی درباره دهههای مختلف عمر اوست. همچنین در پنج صفحه پایانی کتاب عکسهای پازولینی منتشر شده است.
درباره ترجمه آثار این کتاب باید گفت سیروس شاملو، فرزند شاملوی بزرگ چندان نگاه شاعرانه به اشعار پازولینی نداشته است و در برخی مواقع مخاطب تصور میکند که با یک متن داستانی یا یک یادداشت روبهرو است، درست مانند دو بخش پایانی کتاب که بسیار خوب و خواندنی ترجمه شده است؛ اما در چهار بخش اول شاید میتوانست بهتر از این از المانهای شاعرانه برای برگردان متن اصلی کمک بگیرد.
در شعرهای بخش اول این کتاب ترازو به سمت شعرهای اجتماعی بسیار سنگینی میکند؛ شعرهای اجتماعیای که نگاه رک پازولینی به مسائل بسیار مشهود است. او در شعری خطاب به نویسندگان و شاعران میگوید: «میبینم که هستید/ این رفاقت را ادامه میدهیم/ شادمان از دیدارها و چاق سلامتیها، توی کافهها یا سر سرای نجبای از ما بهتران!/ اما این چاق سلامتیها و تبسمهای سرد و حس مشترک موضوع روز هیچ فرقهای در جهان نیست./ برهوتی است برای شما و به تعبیر من مرزی است/ کرانهای میان یک تاریخ و تاریخی دیگر.»
یا در جایی دیگر نجیبزادگان را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «هرگز وجود خارجی نداشتهاید!/ ای بزغالههای گله پاپ اعظم/ حال کمی وجود خارجی داشته باشید.»
پازولینی دشمن سرسخت فاشیسم در ایتالیاست و در آثارش به شکل مستقیم و غیر مستقیم به این دیدگاه اعتراض میکند. او در جایی میگوید: «هر آنچه مدافعاش هستند بدی مطلق است/ چنان نابینا و حریصاند که امید را نمیشناسد/ فاشیسم برای آنها همان حقیقت قطعی/ و تنها اشراق برابر اصل این ملت است.» یا در جایی دیگر: «نه از ملت عرب نه از مردم بالکان و نه از ملتی کهن هستی./ تو چه هستی ای ملت زنده!/ ای ملت اروپا!/ سرزمین رشدنیافتهها، شارلاتانها، کارمندان زراعی حکومتی، استانداران مرتجع، وکلای گیسوروغنی و گامهای آلوده، ماموران آزادی گندیده، میراث عموهای کفراندیش...»
قسمت سرودههای غیر اجتماعی این کتاب از دو شعر بلند «عکسالعمل مدپرستی» و «خطاب به خورشید» تشکیل شده است که پازولینی در این دو اثر به ویژگیهای اخلاق انسانی اشاره میکند و از تنهایی انسان، مهربانیها و بداخلاقیهایی که در رفتار همه ما نمایان است صحبت میکند.
در یادداشتی که در بخش پنجم این کتاب آمده است، پازولینی نظر خودش را درباره «ایدئولوژی فاشیسم» بیان میکند. در بخشی از این یادداشت میخوانیم: «هیچ نوع تمرکزگرایی فاشیستی و هیچ تودهگرایی، به شدت تمرکزگرایی تمدن مصرفی معاصر در جهان عمل نکرد. فاشیسم اسقاط و فکسنی مدلی ارتجاعی و ساختمانی طبقاتی را در بوق و کرنا انداخت اما هرگز از دایرهای واژگانی و کلمات قلمبه سلمبه و هان پرکن و نم و نا گرفته فراتر نرفت.»
کتاب «مذهب زمان من» اثر پیر پائولو پازولینی با ترجمه سیروس شاملو و مجید راسخی در 105 صفحه، شمارگان 2200 نسخه و به بهای چهار هزار تومان از سوی انتشارات مازیار منتشر شده است.
نظر شما