یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۴
چگونه دنیایی بسیار پایدارتر بسازیم؟

«معرفت اجتماعی در جهت جهان پایدار» نوشته آرین والس با ترجمه حسین یحیی‌زاده پیرسرایی از سوی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. این کتاب به این مساله می‌پردازد که جوامع زیست‌بومی و جوامع انسانی ویژگی‌های اساسی و در واقع اصل وجودی خود را از ارتباطات خود می‌گیرند.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «معرفت اجتماعی در جهت جهان پایدار» در 27 فصل تنظیم شده است. توجه به فاصله نقش یادگیری اجتماعی در پیوند امیال بیان‌ شده ما به جهانی پایدارتر با سیاست‌ها و عملکردهای روزمره ما، سوار بر طوفان به سوی وجدان فرهنگی پیونددهنده، ارزش کاربردی نظریه تدوین مفهوم یادگیری در توسعه پایدار، نظری دوباره بر یادگیری اجتماعی آموزه‌هایی از شمال و جنوب، تغییر مبتنی بر یادگیری برای پایداری دیدگاه‌ها و راه‌ها، نقش حیاتی جامعه مدنی در تقویت یادگیری اجتماعی برای دستیابی جهانی پایدار، از مخاطره تا انعطاف‌پذیری ایجاد فضای سبز در جامعه و بوم‌شناسی مدنی در شهرها چه نقشی ایفا می‌کنند؟ دستیابی به حرکت کلی دیدگاه بوهمیایی در یادگیری اجتماعی برای پایداری، برنامه‌ریزی مشارکتی در مناطق حفاظت‌شده و بررسی نقش علوم اجتماعی، یادگیری اجتماعی برای توسعه پایدار، یادگیری اجتماعی و مقاومت به سوی پویایی محتمل و... فصل‌های مختلف کتاب را تشکیل می‌‌دهد.

کتاب «معرفت اجتماعی در جهت جهان پایدار» طیفی از عقاید، نقل‌ها و مباحث مربوط به یادگیری هدفمند در جوامع را با هدف ساختن دنیایی بسیار پایدارتر از دنیایی که در حال حاضر قابل پیش‌بینی است، گردآورده است. این یادگیری «یادگیری اجتماعی» نام گرفته برای تأکید بر اهمیت ارتباطات، یادگیری جمعی و نقش تنوع و انعطاف‌پذیری در پاسخ به چالش‌ها و اختلالات. با لحاظ ماهیت نظریه یادگیری اجتماعی، دست‌اندرکاران تهیه این کتاب همگی در مورد مفهوم یادگیری اجتماعی و یا اقدامات مشخصی که به ایجاد جهانی پایدارتر منجر شود، اتفاق‌نظر ندارند. بدین‌معنا، کتاب برای گسترش شبکه مباحثی طراحی شده که به وسیله آن جامعه به مواجهه با دیدگاه‌های مختلف، کشف الگوهای پدید آمده و کاربرد یادگیری در طیفی از زمینه‌های عاطفی و اجتماعی قادر باشد.
 
فریتیوف کاپرا پیشگفتار مفصلی بر این کتاب نوشته است. در این نوشته می‌خوانیم: «ایجاد محله‌های و جوامعی که به لحاظ بوم‌شناختی پایدار باشند، چالش بزرگ عصر ماست. آنچه در جامعه پایدار می‌ماند، رشد اقتصادی، توسعه، سهم بازار، یا مزیت رقابتی نیست، بلکه کل شبکه حیاتی است که بقای دیرپای ما بدان وابسته است. برای طراحی چنین جوامعی، لزومی ندارد از صفر شروع کنیم، بلکه می‌توانیم الگوی آن‌ها را براساس زیست‌بوم طبیعت پایه‌ریزی کنیم که از جمعیت‌های پایداری از گیاهان، جانوران و موجودات ذره‌بینی تشکیل شده است. از آن‌جایی که ویژگی بارز زیست‌کره، و قابلیت ذاتی زیست کره در حفظ حیات است، جامعه پایدار جمعیتی است که طراحی آن‌ به گونه‌ای‌ است که شیوه زندگی، تجارت، اقتصاد، ساختارهای فیزیکی و فناوری آن حامی و یاری‌کننده توان ذاتی طبیعت در حفظ حیات باشد.»

وی برخی پرسش‌های کلیدی را در کتاب مطرح کرده است که این کتاب درصدد پاسخگویی به آن‌ها در چهارچوب یادگیری اجتماعی است. جایگاه یادگیری در جوامع پایدار چیست؟ چگونه می‌توان چنین یادگیری‌هایی را ساماندهی و تسهیل‌ نمود؟ برخی از اصول بنیادین آن چیست؟ هم جوامع زیست‌بومی و هم جوامع انسانی ویژگی‌های اساسی و در واقع اصل وجودی خود را از ارتباطات خود می‌گیرند. پایداری یک ویژگی فردی نیست، بلکه ویژگی کل شبکه است. مفهوم مهم «بازخورد» که در دهه 1940 در علم سیبرنتیک کشف شد، به گونه تنگاتنگ در ارتباط با الگوی شبکه‌ای است. به دلیل اصل بازخورد در شبکه‌های زنده، این نظام‌ها به تنظیم و سازماندهی خود قادر هستند. یک جامعه می‌تواند از اشتباه‌های خود درس بیاموزد، زیرا اشتباه‌هایی در امتداد این حلقه‌های بازخوردی سفر می‌کنند و باز می‌گردند. در نوبت بعد، ما می‌توانیم به‌طور متفاوتی عمل کنیم. این بدان معناست که جامعه هوش و قابلیت یادگیری خود را داراست. در واقع، یک جامعه زنده همواره یک جمعیت یادگیرنده است.

کاپرا در ادامه با اشاره به روند تکوینی آموزش می‌نویسد: «در قرن گذشته، ما شاهد روند تکوینی آموزش از مرحله حفظ طبیعت به سمت آموزش زیست‌محیطی تا آموزش برای پایداری بوده‌ایم. این روند تکوینی به موازات تغییراتی است که دانش «محتوای» عینی به سمت دانش فحوایی که مشخصه تفکر بوم‌شناختی و نظام‌مند است پیش می‌رود. تبیین اشیا برحسب محتوایشان به معنای تبیین آن‌ها براساس شرایط محیط‌زیست آن‌هاست. این تغییر مشوق مدرسان به ایفای نقش تسهیل‌گران و فراگیران در کنار دانش‌جویان است. این مشوق تغییر روند تعلیم و تعلم مبتنی بر انتقال اطلاعات کارشناسانه به سوی یادگیری متحول‌کننده و مبتنی بر گروه است. در حالت پیشین، محتوای علمی باید به شهروندان تمامی سنین به ویژه در سنین ابتدایی انتقال می‌یافت. مردم مجبور به یادگیری درباره طبیعت بودند تا آن را بهتر بفهمند و حفظ نمایند. به مرور آموزگاران بر اهمیت یادگیری تجربی‌تر که بتواند پیوند‌دهنده توسعه مهارت‌های ذهنی(مغز) و قلبی (عاطفی) و دستی (مهارتی) باشد، واقف شدند.

امروزه، آموزش‌های مربوط به پایداری کمتر حالت انتقال محتوای مطالب بوم‌شناسی به شهروندان را دارد و بیشتر معطوف به بکارگیری اصول زیربنایی فرایندهای بوم‌شناسی در کمک به جوامع و اعضاشان در مواجهه با چالش‌های پایداری به گونه‌ای که متناسب با شرایط آن‌ها باشد. این اصول نه تنها به مردم در فهم بهتر طبیعت کمک می‌کند، بلکه آن‌ها را در درک بهتر خود و جامعه‌ای که در آن زندگی و کار می‌کنند و نیز در طراحی آموزش برای زندگی پایدار مبتنی بر آن اصول یاری می‌دهد. تحقیقات اخیر در نظریه نظام‌های زنده نشان داده است که این نظام‌ها عموماً در حالتی پایدار باقی می‌مانند، اما هرازگاهی یک نظام باز، با یک نقطه بی‌ثباتی مواجه می‌شود که طی آن، خواه به فروپاشی و یا اغلب به پیشرفت منجر می‌شود که ظهور خودجوش اشکال جدید نظم را به دنبال دارد. این ظهور خودجوش نظم در مقاطع بحرانی و ناپایداری (که اغلب صرفاً به‌عنوان پیدایش نام برده می‌شود) یکی از ویژگی‌های بارز حیات است. این سرآغاز پویای توسعه، یادگیری و تکامل شناخته شده است.»
 
وی همچنین به ویژگی‌های اصلی یک نظام پویا اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «انعطاف‌پذیری و تنوع، ویژگی‌های اصلی یک نظام پویای و پایدار محسوب می‌شود چه از نظام را در مقابله با اختلالات کمک می‌کند، طوری که این اختلالات بتواند سرآغازی برای یادگیری، واکنش‌های انطباقی و یا طراحی مجدد کل نظام باشد. یک اجتماع متکثر یک اجتماع مقاوم است، جامعه‌ای که می‌تواند بهتر از این اجتماع همگون در مقابل وضعیت‌های در حال تغییر سازگاری یابد، صرفاً بدین خاطر که قابلیت‌های یادگیری و نیروهای خلاق در اختیار این نوع جوامع، بیشتر است. اما گونه‌گونی در صورتی مزیت راهبردی در اختیار اجتماع قرار می‌دهد که شبکه پویایی از ارتباطات موجود باشد و جریان آزاد اطلاعات در سرتاسر مجاری ارتباطی شبکه، برقرار باشد. هنگامی که جریان محدود شود، شک و بی‌اعتمادی به وجود می‌آید و گونه‌گونی به جای مزیت به مانع تبدیل می‌شود. اگر گسیختگی در کار باشد، اگر زیرگروه‌های در شبکه وجود داشته باشد یا این‌که افرادی واقعا جزو شبکه‌ نباشند، گونه‌گونی می‌تواند موجب تعصبات، اصطکاک و یا حتی کشمکش‌های مخرب گردد. رهبری در یک جامعه یادگیری پایدار عمدتا متشکل از تسهیل مداوم پیدایش ساختارهای جدید و تلفیق بهترین آن‌ها در طراحی سازمانی است. این نوع رهبری نظام‌مند تنها به یک فرد محدود نیست، بلکه می‌تواند مشارکتی انجام شود و مسئولیت به ظرفیت‌ جمعی تبدیل می‌شود.»

چگونه فرد به تسهیل فرایند پیدایش می‌پردازد؟ پیدایش با ایجاد فرهنگ یادگیری، تشویق مداوم روحیه پرسشگری و پاداش نوآوری تسهیل می‌شود به بیان دیگر، رهبری بیشتر فراهم کردن موقعیت است تا صدور دستور. مهم‌تر از همه این‌که تسهیل پیدایش به معنی برپایی و تقویت شبکه ارتباطی با چرخه‌های بازخوردی است. ممکن است اولین گام در نیل به این هدف تضعیف ساختارهای طراحی‌شده پیشین و در نتیجه ایجاد انعطاف‌پذیری بیشتر باشد. جنبه مهم دیگر ایجاد شرایط عاطفی مشوق پیدایش است. این به معنی محیط دلگرم‌کننده، حمایت متقابل و اعتماد است، اما همچنین به معنی حالت اشتیاق با فرصت‌های فراوان برای گرامیداشت است. در نهایت، باید واقف باشیم که همه راه‌حل‌های پدیدار شده، موثق نیستند. از این رو، فرهنگ زمینه‌ساز پیدایش باید از آزادی ارتکاب اشتباه نیز برخوردار باشد. در چنین فرهنگی، آزمون و خطا تشویق می‌شود و یادگیری به اندازه موفقیت ارزشمند شمرده می‌شود. یکی از مشکلات عمده در امر تجارت و آموزش این است که سازمان‌ها همچنان براساس ساختارهای طراحی شده و نه برحسب ساختارهای پدیدارشده، ارزیابی می‌شوند. اما من امیدوارم ارتقای یادگیری اجتماعی فضای بیشتری برای یادگیری مشارکتی، تکثر، و تفکر نظام‌مند ایجاد کند و به توجه بیشتر بر ساختارهای نوظهور و رهبری که روند پیدایش را تسهیل کند، منجر گردد.
 
«معرفت اجتماعی در جهت جهان پایدار» زیر نظر آرین والس با ترجمه حسین یحیی‌زاده پیرسرایی در 614 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بهای 35هزار تومان از سوی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار کتاب شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها