ارنست همینگوی یکی از مشهورترین نویسندگان قرن بیستم، دارای زندگی عجیبی بود. سالها در جنگ شرکت کرد و در یک شرطبندی داستانی در شش کلمه نوشت که هیچ وقت سندی از آن کشف نشد.
همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود و زندگی عجیبی داشت. از سفرهای توریستی به آفریقا و ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی تا زندگی در کوبا از ماجراجوییهای معمول این نویسنده مشهور بود. در حقیقت زندگی این نویسنده با اتفاقات عجیبی همراه بود که برخی از آنها را سایت منتال فلوس ذکر کرده است:
- دریافت مدال شجاعت نقره و برنز
همینگوی در جنگ جهانی اول برای کمک به سربازان ایتالیایی شرکت کرد. او که در این جنگ به شدت زخمی میشود، به خاطر شجاعت و تلاشش از دولت ایتالیا مدال دریافت میکند. مدال شجاعت ایتالیاییها از جنس فلز نقره بود. 30 سال بعد دولت آمریکا نیز یک مدال از جنس برنز به خاطر شرکت در جنگ جهانی دوم به عنوان یک خبرنگار جنگی به وی اعطاء میکند.
- متهم شدن به انجام جنایات جنگی و تبرئه
در ششم ژوئن سال 1944 همینگوی مجبور شد گروهی از مبارزان فرانسوی را علیه آلمان نازی هدایت کند، ولی بر اساس کنوانسیون ژنو خبرنگاران حق شرکت در جنگ را نداشتند. او به جرایم مختلف متهم شد ولی ثابت کرد که مستقیم در جنگ شرکت نداشته و تنها به سربازان فرانسوی مشاوره داده است. در سال 1951 مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد و در این مقاله درباره این قضیه به طور مفصل نوشت.
- فرزند همینگوی در خانه یک نویسنده غسلتعمید شد
گرترود استاین، نویسنده مشهور آمریکایی در سال ۱۹۰۲ به فرانسه رفت و تا پایان عمر در آنجا و دور از وطن زندگی کرد. خانه استاین محفل نویسندگان و نقاشان بزرگ زمان خودش بود که از جمله آنها میتوان به پیکاسو، اسکات فیتزجرالد و همینگوی جوان اشاره کرد. اولین فرزند همینگوی در سال 1923 به دنیا آمد که مراسم مذهبی را استاین در خانهاش برگزار کرد.
- ماموریت جاسوسی برای دولت شوروی سابق
روزنامه کولیر مارتا گلهورن، همسر همینگوی را به عنوان خبرنگار جنگی به چین اعزام کرد و همینگوی او را در این سفر همراهی کرد. در اسنادی که بعداً در کتابی در سال 2009 چاپ شد معلوم شد که ک.گ.ب سازمان اطلاعات شوروی او را استخدام کرده بود تا جاسوسی کند. اما بر اساس این اسناد او هیچ اطلاعات مفیدی برای روسها نیاورد.
- بهترین نوشتههایش از یک نامه الهام گرفته شده
«پاریس جشن بیکران» یکی از آثاریست که پس از مرگ همینگوی منتشر شده است. همینگوی در سال 1956 چند روزی در هتل «ریتز» شهر پاریس اقامت کرد. متصدیان هتل بعد از دیدن همینگوی، چمدانی که او در سال 1930، در حین اقامتش در آنجا جا گذاشته بود را به نویسنده باز می گردانند. همینگوی چمدان قدیمی خود را باز میکند و نامههای قدیمی خود را میبیند که در دوران جوانی نوشته بود و این نامه ها الهام بخش کتاب «پاریس جشن بیکران» میشوند.
- افسانهای به نام داستان «کفشهای بچه»
همینگوی روزی در رستورانی با دوستانش بر سر نوشتن داستان کوتاه تاثیرگذاری شرط بندی می کند. در این شرط بندی نویسنده آمریکایی داستانی در شش کلمه با عنوان کفشهای بچه مینویسد. این داستان تنها شش کلمه بود. « برای فروش: کفشهای کودک، پوشیده نشد» همینگوی شرط را برد و این داستان بارها در روزنامههای آمریکایی چاپ شد، ولی سندی از ارتباط آن به همینگوی پیدا نشد و این شرط بندی ادبی به افسانهها سپرده شد.
- چهار بار ازدواج کرد و چهار کتاب به همسرانش هدیه داد
ارنست همینگوی در طول زندگی خود چهار بار ازدواج کرد، اما عمر هیچ کدام از ازدواجهایش طولانی نبود. او چهار کتاب به چهار همسرش هدیه داد. «خورشید همچنان می دمد» را به همسر اولش الیزابت هادلی ریچاردسون تقدیم کرد. داستان «مرگ در بعدازظهر» به همسر دومش پائولین فایفر، داستان «زنگها برای که به صدا درمیآیند» به همسر سومش مارتا گلهرن و بالاخره داستان «در امتداد رودخانه به سمت درختها» را با امضای «تقدیم به ماری» (ماری ولش،همسر چهارم همینگوی) تمام شد.
نظر شما