نویسندگان مهم دنیا نیز گاهی با بیمهری روبهرو میشوند و آثارشان در قفسه کتابخانهها خاک میخورد. به بهانه روز جهانی کتاب چند اثر را که به اندازه دیگر آثار نویسنده مطرح دیده نشدند و مورد استقبال قرار نگرفتند معرفی میکنیم.
نویسندگانی چون جین آستن و جوزف کنراد سالهاست منبع الهام آثار ادبی و مأمن کتابخوانان دنیا بودهاند اما حضور نویسندگان در کانونی ادبی طبق سلایق شخصی شکل میگیرد و ممکن است در نتیجه تعصبات شخصی گروهی دیگر زیر سؤال برود.
برخی نویسندگان در همه ادوار جزئی از کانون ادبیان دنیا بودهاند اما بعضی از آثار این نویسندگان خاص در سایه آثار موفقتر قرار میگیرند. نویسندهای چون لوری لی بسیار پرکار بود اما موفقیت «شربت سیب با رزی» سبب شد دیگر آثارش به اندازه ارزششان مورد استقبال قرار نگیرند.
در این مطلب چند کتاب را که مستحق موفقیت بیشتری بودند به خوانندگان معرفی میکنیم:
«بارنبی روج» نوشته چارلز دیکنز
همه مردم دنیا چارلز دیکنز، نویسنده انگلیسی و آثارش را خوب میشناسند اما در حالی که آثاری چون «الیور توئیست»، «سرود کریسمس»، «دیوید کاپرفیلد» و «آرزوهای بزرگ» شناختهشده هستند و اقتباسهای سینمایی و تئاتری متعددی از روی داستانهایشان تولید شده است اما «بارنبی روج» مورد استقبال خوانندگان دیکنز قرار نگرفت.
«بارنبی روج» داستانی تاریخی است و درباره شورش «گوردون»، که در سال 1780 رخ داد، نگاشته شده است. دیکنز در این داستان از سوءاستفاده از مردم برای رسیدن به مقاصد شخصی توسط قدرتمندان انتقاد کرده بود. داستانی که عده کمی خواندهاند و نمیدانند که اولین رمان تاریخی دیکنز است و نوشتن این داستان راه را برای نگارش دومین داستان تاریخیاش تحت عنوان «داستان دو شهر» باز کرد.
«تای پی» نوشته هرمان ملویل
هرمان ملویل در داستان معروفش «موبی دیک» یا «نهنگ سفید» همگان را متقاعد کرد که شاهکاری خلق کرده است و با «بارتلبی محرر» یکی از بهترین داستانهای کوتاه جهان را نوشت. هر دو کتاب شرایط انسان را بررسی میکنند اما هیچ کدام از این دو اثر او را معروف نکردند و از فقر و گمنامی نجاتش ندادند و حتی پس از مرگ نامش در روزنامه «نیویورکتایمز» اشتباه هجی شد.
البته امروز این دو داستان خوانندگان زیادی دارند اما «تای پی»، اولین رمان ملویل کمتر موردتوجه قرار گرفته است. «تای پی» یا «عاشقانهای از دریاهای جنوب» روایت تجربیات نویسنده به عنوان ملوانی جوان در اقیانوس آرام است.
«شیاطین قدیمی» نوشته کینگزلی آمیس
آمیس نویسنده پرکاری بود اما کمتر کسی در زمان کنونی داستان «شیاطین قدیمی» را خوانده است و همه آمیس را با داستان «جیم خوششانس» میشناسند. بسیاری از مردم این روزها آمیس را با عنوان دوست صمیمی فیلیپ لارکین یا پدر مارتین آمیسِ نویسنده نیز میشناسند. جای تأسف دارد که چنین نویسنده بامهارتی به فراموشی سپرده شود. «شیاطین قدیمی» آخرین داستان آمیس بود و برنده جایزه بوکر سال 1986 نیز شد، اما چند نفر از شما این داستان را خواندهاید؟!
«ساعت بدون عقربه» نوشته کارسون مککالرز
کارسون مککالرز، نویسنده آمریکایی در طول زندگیاش فقط چهار رمان نوشت. داستان «قلب شکارچی تنهایی است» تبدیل به موفقترین اثرش شد اما آخرین داستانش شایستگی بیشتری داشت. «ساعت بدون عقربه» به همه کسانی که داستان «کشتن مرغ مقلد» نوشته هارپر لی را دوست دارند توصیه میشود. داستان قاضی دادگاهی در جورجیا که همچنان تلاش میکند قوانین نژادپرستی را حفط کند اما نوهاش با کودکی سیاهپوست دوست است. البته «عقربه بدون ساعت» مخالفان سرسختی نیز داشت. فلانری اوکانر معتقد بود بدترین کتابیاست که به عمرش خوانده است. اما این اثر پس از این همه جنجال ارزش کنکاش را دارد.
نظر شما