حسین آتشپرور میگوید در حال نگارش رمانی است که در آن شخصیت اصلی دچار بیماری واگیردار پرحرفی است و در جوانی شیفته یدالله رویایی بوده است.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره موضوع این رمان توضیح داد: به جنبههای مختلف زندگی نویسندهای که شخصیت اصلی داستان است، نور تابانده میشود: او دچار بیماری مزمن و واگیر پرحرفی است و خودشیفته و عاشقپیشه است، طوری که همسر و بچههایش را از خود بیزار میکند. در جوانی شیفته یدالله رویایی بوده اما آدم دیگری خودش را به جای رویایی نشان او میدهد. با این که سالها توهم این را دارد که میخواهند او را ترور کنند اما خبری نمی شود و...
نویسنده «خیابان بهار آبی بود» درباره دغدغه خود از نوشتن این رمان اظهار کرد: این رمان نگاه به خود است. در برابر همه که نگاه به دیگری و سوم شخص دارند. به آن گروه اجتماعی که در تمام این سالها بیشترین ارتباطم با آنها و در میان آنها زندگی کرده و میکنم. به گروهی که بعضی از آنها خودشان را به تابو تبدیل میکنند و به همهکس و همهجا نگاه میکنند، جز خود. برای من یک نویسنده تنها در آثارش نویسنده است، اما خارج از اثر یک شهروند است.
وی افزود: البته من و کوزه - ساختشناسی داستانی ترانههای خیام- را هم همان یکی دوسال پیش تمام کردم. میماند جلد دوم «خوانه سوم داستان» که مراحل نهاییاش است و فکر میکنم بهار آینده تمام شود. تمام این کارها از نظر من تجربی است و هرکدام از هر جهت با دیگری و با کارهای قبل خودم متفاوت هستند.
نویسنده «ماهی در باد» درباره دیگر فعالیتهای ادبی خود توضیح داد: کارهای اجرایی مثل جایزه مهرگان هم انجام میدهم که از اول تابستان درگیر آن هستم و هنوز هم ادامه دارد. برای آن که تصویر روشنی از آن داشته باشید؛ حدود پانزدههزار صفحه معادل 17کیلو داستان خواندم. نوشتا هم از همان کارهای اجرایی است که بخشی از وقتم درگیر آن میشود، در این سیوسه شماره 226 داستان ایرانی و 41 داستان خارجی و 76 نقد و مقالات داستانی داشتیم که برای نشر آن حداقل میباید سه برابر این مقدار را خوانده باشم.
نظر شما