این کتاب به شناسایی و بررسی آثاری میپردازد که بهدلایل مختلف مستهجن لقب گرفته و ممیزی شدهاند. اصول فکری نویسندگان این آثار یا خود اثر با معیارهای اجتماعی هیئتهای ممیزی همخوانی نداشته و در این کتابها افکاری منعکس شده است که از لحاظ عرف اجتماعی، ناپسند محسوب میشود.
در ویراستاری دوم این کتاب مولف نوشته است: این نسخه چهارده مدخل جدید بیشتر از نسخه قبل دارد و نویسنده تاریخچه ممیزی بسیاری از آثار را نیز بهروز کرده است. قسمت زیادی از مطالب این کتاب نشان میدهد فضای حاکم بر ممیزی دیگر مثل گذشته نیست. بسیاری از کتابها را در قرنهای گذشته بهدلیل نوع زبان آثار و تصویر روابط بین نژادی ممیزی کردهاند. در عوض، معنای جدید عبارت «مستهجن» که از دة آخر سده بیستم رواج یافت و هماکنون نیز اعتبار دارد، بیشتر بر توصیف و کاوش درباره هر نوع رابطه همجنسگرایانه تکیه دارد. در بیشتر این دست آثار، روابطجنسی آشکار نیست و نویسنده نیز خواننده را به پذیرش این روش زندگی تشویق نمیکند و زبان و تصاویر زننده نیستند؛ اما برای هیئتهای ممیزی هیچ یک از این مسائل ملاک نیست. همینکه این آثار تلویحا به روابط پایدار بین دو همجنس اشاره میکند، خود دلیلی موجه برای ممیزی این آثار است.
در مقدمه کتاب آمده است:مفسران از قوانین مبارزه با هرزهنگاری، تفاسیری بسیار گسترده دارند و همین امر تصمیمگیری را درباره اینکه چه آثاری در حیطه ادبیات «مستهجن» قرار میگیرد، دشوار میکند. بهنظر میرسد قانون مبارزه با هرزهنگاری امریکا، آثاری مستهجن قلمداد شدهاند که «رفتارهای غیراخلاقی را بهشکلی زننده توصیف یا تشریح میکنند»
علاوهبر این، در این قانون اذعان شده «چنانچه یک شخص عادی براساس معیارهای جامعه معاصر، تشخیص بدهد کتابی علایق شهوانی افراد را ارضا میکند، آن اثر هرزهنگاری است». اغلب، این بند را چنین معنا کردهاند که اگر نویسنده در کتابی از کلماتی استفاده کند که بهنظر گروهی از مردم «رکیک» باشد یا در ان کتاب روابط بیننژادی یا همجنسگرایانه را طوری تصویر کند که معیارهای ارزشی جامعه آن را ناپسند بداند، آن اثر «مستهجن» شمرده میشود. همه این معیارها زاده عوامل اجتماعی هستند و این کتاب نیز بهدنبال بررسی همین مسائل اجتماعی است. بهدلیل گستردگی این مسائل، گاهی مواردی که در حوزه اجتماعی در این کتاب مطرح میشوند، با مضامین سیاسی، دینی و اخلاقی همپوشانی دارند.
هیئتهای ممیزی در بررسی آثار، گاه چنان بیعنان این معیارها را خطمشی خود قرار دادهاند که بخش وسیعی از ادبیات در حیطه آثار «مستهجن» قرار گرفته است. بهطورکلی، نویسنده در این کتاب از نتیجهگیریهای کلی اجتناب کرده است. مؤلف به آثاری میپردازد که بهدلیل نوع زبان بهکاررفته در آنها، شخصیتپردازیهای نژادپرستانه، تشریح مصرف موادمخدر، ارائه تصویری شفاف طبقه اجتماعی خاص افراد و بازنمود گرایشهای جنسیشان، و توصیف سایر تفاوتهای اجتماعی که از نظر خوانندگان زیانبارند، ممنوع یا ممیزی شده و یا مخالفان به آنها اعتراض کردهاند. برای مثال، ماجراهای هاکلبری فین اثر مارک تواین در این جلد بررسی میشود؛ ولی رمان دی.اچ. لارنس بهاسم فاسق خانم چَترلی در این جلد جایی ندارد؛ در حالی که هر دوی این کتابها را در گذشته به اتهام «مستهجن» بودن ممنوع کردند. ماجراهای هاکلبری فین را بهدلیل نوع زبان اثر و شخصیتپردازی نژادپرستانهاش و فاسق خانم چترلی را بهسبب ارائه تصاویر بیپرده از روابط جنسی و مضمون شهوانی آن، «مستهجن» نامیدهاند. دلیل ممنوعیت و شخصیتپردازی این آثار با معیارهای اجتماعی، نژادی و اخلاقی مخالفان آنها همخوانی نداشته است.
در حال حاضر، این تنها کتابی است که به بررسی مضمون و مجادلات درباره آثاری میپردازد که بهدلیل دربرداشتن افکار و عقاید ناپذیرفتنی، ممنوع و محدودشده یا به آنها اعتراض کردهاند. بررسی تاریخچه ممیزی نشان میدهد دولتها تفسیر بسیار گستردهای از قانون مبارزه با ادبیات مستهجن یا هرزهنگاری دارند. دلایلی که آنها برای ممنوعیت این آثار بیان کردهاند، از این قرار است: زبان «رکیک» و «توهینآمیز»، شرح روابط همجنسگرایانه، ارائه روابط بین نژادی که در طول تاریخ دستخوش تغییر شده و توصیف رفتارهای اجتماعی تحقیرآمیز و زننده مثل استفاده از مواد مخدر. به همین دلیل، گرچه موضوع، هدف و نحوة روایت رد رمانهایی مانند 451 درجه فارنهایت اثر رِی برادبری و فاسق خانم چَترلی اثر دی.اچ.لارنس بسیار متفاوت است، هر دوی این رمانها را به هرزهنگاری متهم کردهاند؛ ولی در این مجموعة چهارجلدی، این دو مورد مجزا از هم بررسی شدهاند.
کتابهایی که با موضوع مشابه در بازار موجودند، تا حد زیادی توجه خود را به تعریف هرزگی، تشریح روند دادخواهی و صدور حکم در دادگاهها معطوف کردهاند و در بررسی متون ممنوع، دیدگاهی مشخص ندارند. رئیسجمهور امریکا در سال 1970 کمیتهای را برای مبارزه با هرزهگاری منصوب کرد. این کمیته در سال 1973 گزارش بسیار بحثبرانگیزی منشتر کرد که از همان هنگام تا سال 1986 تفاسیر متعددی از آن در مطبوعات منتشر شد. این گزارش باعث شد نویسندگان زیادی به بحث درباره ادبیات هرزهنگاری بپردازند؛ به همین دلیل، نویسندگان و محققان آثار زیادی درباره کتابهای مستهجن تألیف کردهاند. اما کتابهای بسیاری نیز وجود دارند که گرچه در حیطة هرزهنگاری قرار نمیگیرند، افراد و اجتماعات مختلف با تفسیرهای شخصی از قانون مبارزه با هرزهنگاری، این آثار را باعنوان کتابهای مستهجن ممنوع یا محدود کردهاند. گفتنی است که تألیف آثار پژوهشی درباره این دسته از کتابها بسیار محدود است.
این کتاب به شناسایی و بررسی آثاری میپردازد که بهدلایل مختلف مستهجن لقب گرفته و ممیزی شدهاند. اصول فکری نویسندگان این آثار یا خود اثر با معیارهای اجتماعی هیئتهای ممیزی همخوانی نداشته و در این کتابها افکاری منعکس شده است که از لحاظ عرف اجتماعی، ناپسند محسوب میشود. خیلی از کتابهای این مجموعه، مثل رمان ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب، تاریخچه ممیزی کوتاهی دارند؛ ولی به این دلیل چنین آثاری را در کتاب پیشرو درج کردهایم تا نشان دهیم هراس هیئتهای ممیزی از بیاخلاقی ادبیات، آنها را تا چه مرحلهای میتواند پیش ببرد. سایر آثار تاریخچه مفصلی دارند و این مساله حاکی از تعدد دلایلی است که هیئتهای ممیزی را بهسوی ممنوعیت کتابها سوق میدهد.
«کتابهای ممنوع»، سرگذشت رمانهای ممنوعشده به دلایل اجتماعی در آمریکا و جهان نوشته دان سووآ و با ترجمه طاهره رضایی و محسن حنیف در نشر علمی فرهنگی منتشر شده است.
نظر شما