کتاب «راز سر به مهر شهرنواز» اثر معصومه یزدانی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی برای نوجوانان منتشر شد.
معصومه یزدانی درباره این کتاب به ایبنا گفت: در سال 1393 که فریدون عموزاده خلیلی مدیریت بخش کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی را برعهده داشت کارگروهی برای تالیف داستان نوجوان تشکیل شد و کتاب «راز سر به مهر شهرنواز» حاصل همان کارگاه است.
به گفته یزدانی «راز سر به مهر شهرنواز» به یک افسانه تاریخی میپردازد و داستان نواده های ضحاک و شهرنواز را به تصویر میکشد.
این نویسنده درباره داستان کتاب «راز سر به مهر شهرنواز» توضیح داد: در این کتاب قصه دختر پانزده سالهای به نام ویستا بیان میشود که چشمهایی با رنگهای تابهتا دارد. این دختر به همراه مادرش خارج از حصار شهر تاریخی زندگی میکنند و مادرش همیشه او را از ورود به این شهر منع میکند تا اینکه بالاخره روزی ویستا تصمیم میگیرد وارد شهر شود. در آن شهر پادشاهی وجود دارد که به دنبال گنجینه شهرنواز است و میداند راز پیدا کردن این گنجینه در چشمهای ویستا نهفته است. ویستا بعد از ورود به شهر میفهمد پدرش چه کسی بوده و متوجه راز به دنیا آمدنش میشود.
داستان این گونه آغاز میشود: «آدخت روی گاری نیمخیز شده بود و منتظر بود تا تریثا از دروازه بیرون بیاید. اما تریثا کارد پزشک جوان شهر به جای هر جوابی دومین نگهبان بیهوش را هم پشت دیوار کشید و دروازه را بست. آدخت نوزاد به بغل از پشت گاری پایین پرید. خودش را به دروازه بسته رساند و آهن سردش را زیر مشت گرفت و داد زد: «تریثا! باز کن، من بدون تو هیچجا نمیروم.»
تریثا پشت دروازه زانو زد و با چوبی که در دست داشت دور خودش دایره کشید. آدخت محکمتر مشت کوبید. تریثا فریاد زد: «تو رو به اهورا آدخت! برا یه بار هم که شده حرف گوش کن و با اپوس برو.»
با صدای فریاد تریثا نوزاد جیغ زد...»
انتشارات علمی و فرهنگی، کتاب «راز سر به مهر شهرنواز» را در قالب 156 صفحه با شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 90 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما