آنتوان لورین نویسنده و خبرنگار فرانسوی، آثار متعددی نوشته است. از این نویسنده دو کتاب « دفترچه یادداشت قرمز» و «کلاه رئیس جمهور» به فارسی ترجمه و منتشر شده است. او به پرسشهای خبرنگار ایبنا درباره نویسندگی پاسخ داده است.
شما ایدههاییتان برای نوشتن را از کجا به دست میآورید؟
به نظرم زمانی که نویسنده در حال نوشتن است، بزرگترین منبع الهامش همان زندگیست. منظورم این است که ما به مشاهده اتفاقهایی که پیرامونمان رخ میدهد، واکنش نشان میدهیم و همین مشاهدهها و واکنشها به داستانهای من نویسنده راه پیدا میکند. اتفاقی رخ داده در زندگی واقعی را به یکی از شخصیتهای داستان نسبت میدهیم. پیشنهاد میکنم، به نویسندهای که مشغول خلق داستانی هست زیاد نزدیک نشوید، ممکن است شما هم وارد داستاناش کند!
آیا وقتی عادت خاصی برای نوشتن دارید؟
من اکثر مواقع، بعد از ظهرها به نوشن مشغول میشوم و سعی میکنم صبح روز بعد، چیزهایی که نوشتهام را مجددا بخوانم. خیلی وقتها هم البته زمان این کار را ندارم. کتاب را در خانه خودم و در کنار گربهام مینویسم. هیچوقت نتوانستهام در قطار و یا یک کافه کتاب بنویسم!
دلیل خاصی داشت که داستان کتاب «کلاه رئیس جمهور» در سال 1980 رخ میدهد؟
فرانسوآ میتران، رئیس جمهور پیشین فرانسه، در سال 1996 از این دنیا رفت. او به اندازهای خاص بود که ماجرای این داستان فقط میبایست در دوران وی اتفاق میافتاد. 1980 و سالهای پس از آن از بسیاری جهات جذاب بودند، در آن زمان از اینترنت و تلفن همراه خبری نبود. بازگشت به آن دوره برای من خیلی جالب بود. دورانی که در عین حال در نظر من خیلی دور و خیلی نزدیک بود. کتابم را میتوان سفری کوچک به آن زمان دانست.
شما در این داستان گریزی میزنید به فانتزی، این روایتهای فانتزی در کتاب هم الهام گرفته از زندگی روزمرهتان هست؟
در وهله اول اینکه در این کتاب مسائل شخصی زیادی نوشته شده است. چیزهای که من در دهه هشتاد میلادی خودم تجربه کردهام یا در موردشان شنیدهام. ژان اورمسون، نویسنده فرانسوی، میگوید، رمان داستانی شکل گرفته بر اساس خاطرات است. ماجراهای این کتاب هم به نحوی است؛ انگار همه چیزش در کلاه میتران شکل گرفته ولی داستان طوری روایت شده که همهاش به نظر واقعی میآید! من علاقه بسیار زیادی به افسانهها دارم و معتقدم شانس و اتفاق در هر گوشهای وجود دارد. تنها کاری که لازم است انجام دهید، این است که چشمهایتان را باز کنید و برای تغییر آمادگی داشته باشید.
از نظر شما به عنوان نویسنده «کلاه رئیس جمهور»، تاثیرگذارترین روایت و بیان کتاب کدام است؟
بهترین عبارت این کتاب را من نگفتهام، بلکه جملهای از رئیس جمهور میتران است. به نقل از او در این داستان آوردهام، «من به قدرت ذهن اعتقاد دارم» و همچنین بهترین رخداد داستان هم زمانی است که شخصیت دانیل کلاه را به سرقت میبرد.
هرکدام از شخصیتهای کتاب و به خصوص کلاه آنها آیا نماد و نشان چیز یا کسانی در دنیای واقعی هستند؟
این کتاب ماجرایی در مورد زندگی و کاری است که میتوانید با آن انجام دهید است. در مورد فرصت هاییست که ممکن است پیش رویتان قرار بگیرد. فرصت هایی که خواسته یا ناخواسته ممکن است از آنها استفاده کرده و یا از دستشان بدهید.
نظر شما