همایون کاتوزیان در هشتاد و دومین نشست کتابفروشی آینده گفت: ضربالمثلی داریم که سیب را بیندازیم بالا ده تا چرخ میخورد و پایین میآید! و این اصل مطلب جامعه کوتاه مدت است. تاریخ ایران تاریخ بلندی بوده، اما مرکب از این کوتاه مدتهای به هم پیوسته است.
امنیت و ثبات سیاسی در آویزان شدن چهار دروازه شهر
همایون کاتوزیان درباره نظر و روش و مبنایش برای نوشتن و تحلیل تاریخ گفت: گمان میکنم این نکته در مقاله «سرکه نقد یا حلوای تاریخ؟» جلال آلاحمد است و جالب اینکه این بحث جوابی برای من بود. زمان جوانی در ملاقات با آلاحمد بحثهایی داشتیم و قبل از انتشار این مقاله را خواندم و در ضمن این بحث، ایرادهایی به برخورد او با تاریخ گرفتم. من معتقدم که طول زمان کمک بزرگی برای روشهای نسبتا صحیحتر ما از تاریخ است، یعنی اینکه در گرماگرم حوادث عواملی وجود دارند که سبب عدم اشراف به کل حوادث و متغیرها میشوند. چون شخص خود مسائل را تجربه کرده است و قضاوتهای فوری و جاری احساسات بیشتر در این روش دخالت دارد تا در قضاوتهایی که بعد از گذشتن یک زمانی میشود. گرچه این مسائل گاهی ادامهدار است و گاهی درباره اتفاقات چند صد سال پیش هم غیرت افراد را میبینیم. اما به طور کلی با فاصله بیشتر قضاوت نسبتا صحیحتری در مورد حوادث تاریخی میتوان داشت.
وی درباره آشنایی با دکتر حمید عنایت بیان کرد: با وی دو ماه بعد از سفر به لندن آشنا شدم و با اینکه حمید ده سال از من بزرگتر بود، یک دوستی فوقالعاده نزدیکی بین ما پیش آمد. ما از همنشینی و گفتوگو با هم لذت میبردیم. وقتی حمید، دکتری خود را از مدرسه سیاسی لندن گرفت به مدت سه سال در رادیو استخدام شد. من هم گاهی به عنوان نویسنده خارجی در این بخش بودم. برخی مقالات را تهیه میکردم و با سرپرستی حمید پخش میکردیم. بعد وی به دانشگاه خارطوم در سودان رفت و با وجود قرارداد دوسالهاش با این مرکز پس از یک سال به ایران آمد و در دانشگاه تهران پستی به وی پیشنهاد شد. در این مدت به صورت مکاتبهای با هم در ارتباط بودیم تا اینکه در سال 1972 من به آکسفورد دعوت شدم. وی هم دعوتی داشت و بعد از سالها یکدیگر را ملاقات کردیم. چند ماهی با هم بودیم. تا اینکه حمید کتاب معروف خود «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» را نوشت اما ناگهان درگذشت و از دست ما رفت.
این استاد دانشگاه آکسفورد درباره تز جامعه کوتاه مدت اظهار کرد: این یک کار تطبیقی است. یعنی اگر مساله قیاس با اروپا نبود من به این نتیجه نمیرسیدم. صرف مطالعه تاریخ ایران این نتیجه حاصل نمیشد. چون بدیهی است که شخص به برخی اطلاعات تاریخی عادت دارد و تاریخ جامعه را با اطلاعات داده شده همانطور که هست و بوده میپذیرد و قیاس میکند. اما من چون در این مورد در کار مطالعه جامعهشناسی تاریخ ایران را در قیاس با جامعه اروپایی بررسی کردم، متوجه شدم که اروپا جامعه بلند مدت و ایران جامعه کوتاه مدتی است و دلیل اصلی این است که چون در چهارچوب حکومت استبدادی تا مشروطه قانون وجود نداشته، در نتیجه حکومت خودسرانه بوده است. اعم از کسی که پادشاه و در رأس حکومت بود و عدهای زیردستان بودند. گاهی اینها خودسرانه عمل میکردند و آینده حکومتی و اعمال سران قابل پیشبینی نبود.
کاتوزیان افزود: امنیت و ثبات سیاسی بسیار محدود بود. صد و پنجاه سال پیش یک مردی که صبح از منزل بیرون میآمد، نمیدانست که آخر شب وزیر میشود یا چهار شقهاش میکنند و به چهار دروازه شهر آویزان! هر دو ممکن بود. یا اینکه در جامعه ایران یکی یک سال تاجر بود و در سالهای بعد وزیر و اما شاید سالهای بعد به زندان میافتاد! اینها مثالهایی از کوتاه مدت بودن جامعه ایران است! ما در اروپا طبقات بالایی داشتیم که دولت از آنها ناشی میشد و نسل اندر نسل دارای پدر و پسر و... حقوق خاصی و شکل کلاسیک فئودالی بودند که بعدها این سیستم ادامه یافت.
وی افزود: بنابراین آینده در حدود ممکن برای بشریت قابل پیشبینی بود اما در ایران طبقات بالا وابسته به دولت بودند و صدراعظم رعیت پادشاه بود. هیچ تفاوتی میان صدراعظم و شاهزاده و یک روستایی نبود. همه رعیت بودند و جان و مالشان در اختیار حاکم بود. که اگر اراده میکرد و قدرتش را داشت حذفشان میکرد. قانونی برای عدم آن وجود نداشت. در نتیجه در جامعه عمومیت پیدا کرد به حدی که در این سیستم افق دید جامعه و افرادش کوتاه است. به طور مثال افرادی که مغازه شیرینیپزی باز میکنند و با شادمانی میگویند که تا دو سال دیگر سود خواهیم کرد! و این یعنی افق سرمایهگذاری امان دو سال است. بعد از آن هر چه شد، شد. ضربالمثلی داریم که سیب را بیندازیم بالا ده تا چرخ میخورد و پایین میآید! و این اصل مطلب جامعه کوتاه مدت است. تاریخ ایران تاریخ بلندی بوده، اما مرکب از این کوتاه مدتهای به هم پیوسته است. در حالی که در اروپا ما شاهد جامعهای با تاریخ بلند مدتهای به هم پیوسته هستیم.
استبداد، محصول مناسبات تاریخی جامعه ایران
دکتر صادق زیباکلام درباره شخصیت دکتر کاتوزیان و آثار وی گفت: با استاد کاتوزیان در اوایل دهه شصت که من هم از فنیگری بریده و وارد حوزه علوم انسانی شده، آشنا شدم و زمانی که دست اندر کار نوشتن رساله دکتری بودم بیشتر با کارهایشان آشنایی یافتم. اگر بخواهم خیلی خلاصه در مورد ایشان صحبت کنم باید بگویم که به عنوان یک شخص کوچکتر سه ویژگی برای وی دارم: اولین اینکه وی تنها در تاریخ و جامعهشناسی سیاسی و شناخت جامعه ایران خلاصه نمیشوند؛ بلکه در ادبیات هم دستی بر قلم دارند. و این دست، دستِ آماتور نیست. دست جدی و آکادمیک است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: در مورد هدایت هنوز هم پس از گذشت سالها فکر میکنم جدیترین مطالبی به قلم وی بوده است. امروز هم که در مورد سعدی متمرکز شده است. ما در ایران کسی را نداریم که مورخ باشد و استاد علوم سیاسی. اما در عین حال در ادبیات ایران هم شایستگی داشته باشد. ویژگی دوم استاد کاتوزیان این است که نوشتههای وی هیچ سنخیت و نسبتی با مارکسیسم پیدا نمیکند. به هیچ وجه نخواستهاند که مشروطه و سلسله پهلوی و ... را در چهارچوب انگارههای مارکسیستی تجزیه و تحلیل کنند (کاری که بسیار متداول است).
وی افزود: ویژگی سوم کاتوزیان این است که نوعی جسارت و شهامت دارد که من کمتر در دیگر نویسندگان دیدهام. تسلیم آن چیزی که همه میگویند درست است، نمیشوند. قرارداد 1919 و کودتای 1299 ه.ش را به خوبی تحت بررسی قرار داد و به نتایجی جدیدی رسید. به نظرم این شهامت آکادمیک بسیار ارزنده است و ما کم داریم کسانی آمده باشند که برخلاف مطالعات موجود که میگوید زمین کروی است بگویند که زمین روی شاخ گاو قرار دارد و با این تفکر پیش رفته باشد و بخواهد این تناقض را ثابت کند. علم اینگونه جلو میرود.
زیباکلام گفت: ممکن است که ما با وی در تجزیه و تحلیلش هم عقیده نباشیم اما یک نکته مهم در مورد تئوری تاریخ وی درست است که این وقایع تاریخی ارتباطی به عالم بیرون نداشته است و این استبداد محصول مناسبات تاریخی خود جامعه ایران بوده است. باید این مطلب مورد بررسی قرار گیرد. وی تلاش میکند که نشان دهد نه کسی دخالت در این مسائل داشته و نه قسمت این بوده است؛ بلکه این محصول مناسبات تاریخی جامعه ایران بوده است.
تفاوت جامعه ایران و تاریخ پر نقش و نگار آن با اروپا
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا نیز در ادامه درباره وجوه آثار دکتر کاتوزیان بیان کرد: وی استادی چند وجهی است. معمولا استادانی که در چند زمینه کار میکنند در یکی از زمینهها موفق میشوند و در بقیه زمینهها درجه دوم و سوم میشوند و گاهی انسان نزد خود میگوید که ای کاش استاد مثلا فقط به تدریس میپرداخت یا در فلان موضوع فقط کار میکرد. اما دکتر کاتوزیان در هر زمینه که کتاب و مقاله نوشت، درجه اول بودهاند و این نظر بنده نیست که بگویند از سر ارادت شخصی است. قولی است که جملگی برآنند. شما ملاحظه بفرمایید کتابی که استاد در زمینه اقتصاد با عنوان «ایدئولوژی و روش در اقتصاد» به زبان انگلیسی نوشته، چند دهه است که در دانشگاههای معتبر تدریس میشود و خوشبختانه به فارسی نیز ترجمه شده است.
وی افزود: همچنین کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» از مشروطیت تا سلسله پهلوی استاد که به فارسی هم ترجمه شده است. یا بهتر است بگویم کتابهایی که درباره تاریخ معاصر ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت تألیف کرده است، امروزه هر دانشجو، استاد و پژوهشگری که بخواهد درباره تاریخ معاصر ایران تحقیق کند، مقاله و کتاب بنویسد، بدون تردید آثار استاد در این زمینه از منابع درجه نخست محسوب میشود. صحبت از آثار تاریخی استاد به میان آمد. باید به کتابی که چند سال پیش به زبان انگلیسی تألیف کردند و دانشگاه ییل آن را منتشر کرد و مدتی بعد توسط زندهیاد دکتر حسین شهیدی به فارسی ترجمه شد، اشاره کنیم.
کتاب «ایرانیان دوران باستان تا دوره معاصر» کتابی است جامع که به تاریخ ایران از آغاز امپراتوری پارسیان تا به امروز میپردازد. این کتاب فقط تاریخنویسی به شیوه گذشتگان و رسم معمول که میشناسیم، نیست. بلکه موضوع این کتاب هم در «چیستی» تاریخ ایران و هم در «چگونگی» و «چرایی» آن است. وی ملاحظاتی تطبیقی نیز میان تاریخ ایران و تاریخ اروپا در این کتاب انجام داده که از جمله نشان دهد که جامعه ایران و تاریخ پر نقش و نگار آن با آنچه که در غرب گذشته تفاوتهای مهمی داشته است.
در واپسین لحظات این نشست، آخرین اثر منتشر شده انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به میهمان این نشست کتابفروشی آینده اهدا شد. همچنین پایان این مجلس، به جلسه امضای کتاب با حضور دکتر همایون کاتوزیان و جمعی از دوست داران آثار وی اختصاص یافت.
نظر شما