«ایگو و اید: من و نهاد زیگموند فروید» کتابی است که فروید ماحصل سالها تحقیق خود را در آن نگاشته است و قلم موجز و دقیق و مشاهدات باریکبینانه او در این کتاب مجذوبکننده است.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: «مکاننگاری کارکردی روان، چه در زمان فروید و چه هماکنون در مطالعات علوم اعصاب و فلسفه نوین، بسیار مفید بوده و هست و هم به در خود فرو رفتن و کاوش جنبههای ناپیدای خود و هم به درمان ناهنجاریهای روانی بیماران بسیار کمک میکند. گرچه مکاتب مختلف رواندرمانی و نگرشهای گوناگون، گاه مکمل و گاه متضاد، دیدگاههای شخصیتی مخصوص به خود دارند، ولی همیشه نظریه فروید در شکلگیری مکاتب پس از خود نقش داشته است.
چه بخواهیم وجود انسان را محدود به جزء بشری و حیوانی کنیم و او را پستانداری تکاملیافته در نظر بگیریم، یا اینکه حقیقتی را ورای فعل و انفعالات سیستم عصبی در ذهن انسان قائل باشیم، اثرات آن بخش از روان که فروید از آن سخن گفته، در هر دو نگرش مشاهده میشود و مطالعات فروید در زمینه ناخودآگاه و آثارش بر قوای روانی و نیز برهمکنش اید، ایگو و سوپرایگو بسیار راهگشاست. کتاب ایگو و اید، کتابی کوتاه است که فروید ماحصل سالها تحقیق خود را در آن نگاشته است و قلم موجز و دقیق و مشاهدات باریکبینانه او در این کتاب مجذوبکننده است.»
مترجم در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته میگوید: «نخستین بار که این کتاب را خواندم، آنقدر مجذوبش شدم که حیفم آمد جایش در کتابخانههای فارسی خالی باشد؛ هرچند لازم بود برای فهم بهتر کتاب جهت ترجمه، تقریباً تمام آثار فروید را مطالعه کنم. آنچه در خلال دوران مطالعه و ترجمه توجهم را جلب کرده بود، این بود که آیا بر آنچه فروید بیان کرده، اثر قوای دیگری را نیز در آگاهیام میتوانم بیابم؟ بهخصوص آیا انگیزشی غیر از انگیزشهای اید، صدایی غیر از صدای سوپرایگو و آگاهیای غیر از ایگو را میتوانم در ذهن بیابم؟ و همچنین تعمق در این موضوع که آیا صدای سوپرایگو منحصراً انعکاسی از خواستههای اید است یا منشأ دیگری نیز در آن میتوانم بیابم؟ اینکه در عمل و در زندگی روزمره بتوان درون را بررسی کرد، این کتاب را از حالت تئوریک خارج میکند و به آن کاربرد عملی میدهد. تمرکز روی مفاهیم فروید و تحدید ذهن به ساختارهایی که در این کتاب بیان شده، به این جستوجو کمک میکند که منشأ صداها و انگیزشهای درون دقیقتر ردیابی شوند و درخور هر یک، به آنها پاسخ گفته شود، نیازهای هر یک شناخته و کنترل شود تا انسان در رویارویی با دنیای درون و دنیای خارج به تعادل برسد و در نتیجه این تعادل رشد کند. ناگفته نماند که اشاراتی که فروید در زمینه رابطه ایگو با زبان و حافظه دارد برای تحقیقات علوم اعصاب بسیار جذاب است.»
از آنجا که در اثر حاضر دستاورد تازهای از زیستشناسی به دست نیامده، این اثر، در مقایسه با «فراسوی اصل لذت»، ارتباط نزدیکتری با روانکاوی دارد. اندیشهها در این اثر بیشتر ترکیبی هستند تا نظریهای و به نظر میرسد که هدفی جاهطلبانه دارند. با این همه، مولف آگاه بوده که این اندیشهها از رئوس کلی مطالب فراتر نمیروند و کاملاً آماده بوده تا محدودیتهای آنها را در این خصوص بپذیرد.
مولف اثر یادآور میشود که در عین حال، در سیر فکری کتاب به مسائلی برمیخوریم که پیشتر در کارهای روانکاوی با آنها برخورد نشده است. روانکاوی نمیتواند از پرداختن به نظریههای توسط غیر روانکاوان، یا روانکاوان سابق که حال کنارهگیری کردهاند، اجتناب کند.
وی درهمین باره مینویسد: «بهعنوان یک قاعده، همواره آماده بودهام که قدرشناس محققان دیگر باشم، اما در اینجا خود را مقید به آن نمیبینم. اگر موضوعات معینی هستند که روانکاوی تاکنون بدانها توجه کافی نکرده، بدین سبب نیست که اثرات آنها را دستکم گرفته یا خواسته اهمیت آنها را انکار کند، بلکه بدین سبب است که روانکاوی مسیر مشخصی را در پیش گرفته که تاکنون در آن قرار نداشته است. بهعلاوه، حال که در نهایت این موضوعات مورد توجه قرار گرفتهاند، میتوان دید که از منظر روانکاوی به گونهای متفاوت با دیدگاه افراد دیگر نمایان میشوند.»
مخاطبان در پنج فصل با عناوین خودآگاهی و ناخودآگاه، من و نهاد، من و رفامن، دو رده از غرایز و روابط حاکم بر ایگو با مباحث این کتاب آشنا میشوند.
کتاب «ایگو و اید: من و نهاد زیگموند فروید» نوشته جوآن ریویر به ترجمه امین پاشا صمدیان و ویراستاری سهیلا خداوردیان با شمارگان هزار و 500 نسخه در 75 صفحه به بهای 55 هزار ریال به همت انتشارات پندار تابان به چاپ رسیده است.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
نظر شما