وی افزود: این رمان از دو منظر نوشته شده است. یکی اول شخص و دیگری دانای کل و بهنوعی حدیث نفس است. این رمان درباره درگذشت یک نمایشنامهنویس است که در اصفهان زندگی میکند. خبر مرگ او را به خواهر دوقلویش میدهند و او خبر را باور نمیکند و در حین سفر به اهواز متوجه صحت خبر میشود.
این داستاننویس افزود: پسازاین اتفاق، در روز تشییع جنازه آن خواهر دوقلو متوجه میشود که زخمهایی روی صورت خواهرش است و آرامآرام موضوع قتلی روشن میشود. در حقیقت خواهر او به قتل رسیده است.
وی گفت: در حال حاضر مشغول ویراستاری رمان «علو» هستم که لحظهبهلحظه سقوط خرمشهر را به تصویر میکشد. من شاهد این اتفاق در جنگ بودم. کتاب «علو» که 23 سال پیش منتشر شد، اینبار از سوی انتشارات سورهمهر راهی بازار کتاب میشود. شاید کمتر کسی مثل من زاده خرمشهر باشد و در تمام دوران جنگ در این شهر زندگی کرده باشد و وقایع و فجایع جنگ را جزءبهجزء به یاد آورد. این رمان مستندی است درباره تباهی، ویرانی و آوارگی جنگ که بهعنوان نویسنده آن را از نزدیک لمس کردهام.
آریانفر ادامه داد: زندگی و اعضای خانوادهام در جنگ نابود شدند و من این رمان را سال 71 نوشتم که در دولت سازندگی جایزه جشنواره ملی خرمشهر را از آن خود کرد. حوزه هنری اصفهان این کار را از من خواست و من نیز این رمان را به آنها سپردم. در این رمان سعی کردهام مظلومیت مردم و آوارگی آنها و تحمل فشارهای روحی و روانیشان را در قالب داستان بیان کنم. زمانی که در خرمشهر بودم، مردم را بهزور از شهر بیرون میکردم و آنها بهجاهایی میرفتند تا حمایت شوند اما برخی مسوئولان با آنها برخورد میکردند و میگفتند که ساکنان خرمشهر مردمانی ترسو هستند و باید به شهرشان بازگردند. در حقیقت این رمان نشان میدهد که جوانهای ما چه تاوانی را برای نگهداشتن این شهر پرداخت کردهاند و به گریز اجباری مردم از این شهر میپردازد.
این داستاننویس اضافه کرد: «ظهور» نام نمایشنامهای است که در انتشارات افراز زیر چاپ دارم. مجوز انتشار این اثر گرفته شده و چاپ دومش به نمایشگاه کتاب سال آینده خواهد رسید. نمایشنامه دیگری با عنوان «تیغ و ترنج» در انتشارات کتاب نیستان دارم که هماکنون در حال خوانش و بررسی آن هستند. همین ناشر چند ماه پیش نمایشنامهای با عنوان «مکث روی ریشتر هفتم» را از من منتشر کرد.
پیشازاین، از محمدرضا آریانفر دفتر شعرهایی با عنوان «جهانی ایمنتر از تبسمهای تو نیست»، «سهمی از همه ترانهها» و همچنین نمایشنامههایی با عنوان «دو روایت جامانده»، «نقل آخر»، «زهور» منتشر شده است. نخستین رمان او «رقص با طوفان» نام دارد. «بانوی مه» نیز رمان دیگری از این نویسنده است که از سوی نشر آموت به چاپ رسیده است.
نظر شما