پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰
«از کوه‌های کاتو تا کانال ماهی» برای کوروش آسیابانی نوشته شد

کتابی با عنوان «از کوه‌های کاتو تا کانال ماهی» درباره سردار کوروش آسیابانی، جانشین فرمانده قرارگاه منطقه‌ای غرب سپاه به قلم رحیم زارعی نوشته شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کتاب «از کوه‌های کاتو تا کانال ماهی» نوشته سید رحیم زارعی به خاطرات تاریخ شفاهی سردار کوروش آسیابانی، جانشین فرمانده قرارگاه منطقه‌ای غرب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌پردازد.

این کتاب در 13 فصل با عنوان‌های دوران کودکی، دوران نوجوانی، جبهه‌های غرب، درد و رنج‌های دومین مجروحیت، حضور در جبهه‌های ایلام، عملیات والفجر 8، حماسه‌های ارتفاعات کاتو و لری، سقوط مهران، اعزام به دوره دافوس، ادامه دوران دافوس، عملیات مرصاد، آتش بس و غم فراق امام و «تمهید اردوگاه و استقبال از آزادگان» تدوین شده است.

زارعی در مقدمه کتاب می‌نویسد: «در تدوین خاطرات سردار کوروش آسیابانی ذکر چند نکته ضروری می‌نماید؛ اولاً خودشان با وسواس تمام مقید به نقل واقعیت‌ها بود. حتی مواردی شنیدنی از خاطرات خود را به‌ خاطر تردید ناچیزی حذف می‌کرد. ثانیاً اتفاقات، جریانات و چارچوب کلام همان چیزی است که ایشان بیان داشته است.»

وی در ادامه یادآور می‌شود: «گاه برای تأیید مطلبی و یا نامی با بسیاری از افراد تماس گرفته شد. در ویرایش، تدوین و به ارکان جمله بستن واژه‌ها دقت فراوان گردید به سلامت و سندیت خاطرات آسیبی نرسد و اگر جمله یا جملاتی ابهام داشت و مفهوم روانی از آنها دریافت نمی‌شد، سعی بر آن بوده نزدیک‌ترین واژه‌ها گزینش شود و در نهایت به تأیید سردار آسیابانی برسد. یادآور می‌شوم اظهارنظرها، تشریح وضعیت‌های جغرافیایی، حدس‌ها و تحلیل‌های ایشان که به نظرم ارتباطی با تاریخ شفاهی نداشت از متن‌ها حذف گردید. نکته دیگر این‌که آقای آسیابانی خیلی علاقه‌مند بود، هر فصل از خاطرات ایشان را بدون سؤال و یا با کم‌ترین پرسش مرور کنیم و ایشان از آغاز تا پایان به روایت خاطرات خود بپردازد.

ناخودآگاه این خواست و کشش در قسمت‌هایی از بیان خاطرات نمود دارد. ده‌ها سؤال از مصاحبه اولیه حذف گردید تا انسجام مطلب برای خواننده حفظ شود و پرسش‌های غیرضروری اصلاح گردد. ذهن ایشان متأثر از کارهای دقیق شناسایی به‌رغم آسیب‌های جسمی و فاصله زمانی قریب به سه دهه، الحمدالله در بیان و یادآوری خاطرات گذشته و تجسم آنها عالی بود.»

در صفحه 61 کتاب «از کوه‌های کاتو تا کانال ماهی» می‌خوانیم:

«وضعیت مجروحیت‌تان چه شد؟ یکی از پزشکان بیمارستان روی دستم کار کرد ولی بی‌فایده بود. سه چهار بار دستم را گچ گرفتند و شکستند. حدود هیجده روز بستری بودم تا این‌که به اصرار مادرم پیش یکی از جراحان محلی که به «پسر حاجی احمد» معروف بود، رفتیم. آدم خبره‌ای بود. منزل ایشان نزدیک پل آبشوران بود. با دستگاهی که داشت گچ را باز کرد. دستم خیلی درد می‌کرد. روغنی را روی دستم مالید و گفت: «فردا بیاریدش.» بعد هم به قول معروف دست وبال گردن شد. فردا که دوباره برگشتیم از من پرسید: «حال دستت چه‌طوره؟» گفتم: «خوبه!» دستم را گرفت،‌ آرام گذاشت روی زانوی خودش و یک دفعه آن را شکست. ناخودآگاه و با خشم دستش را چسبیدم اما او دستم را گرفت. داشتتم می‌مردم. چند بار دستم را شکسته بودند. حالت ضعف و بی‌هوش داشتم. می‌شنیدم که جراح مرتب می‌گفت: «اشکالی نداره.»
با چوب، مقوا، دارو پنبه، آتلی برایم درست کرد. البته محل زخم را باز گذاشت. به حالت قهر و شوخی به مادرم گفتم: «چون منو پیش این جراح آوردی می‌رم دیگه برنمی‌گردم.»

«از کوه‌های کاتو تا کانال ماهی» را انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با شمارگان هزار نسخه، 261 صفحه در قطع وزیری و به بهای 150‌هزار ریال منتشر کرد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی سلطانی ۱۵:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۶
    سلام و درود خدا بر مجاهد خستگی ناپذیر سردار آسیابانی عزیز که به حق اسوه اخلاص و خستگی ناپذیری و ایمان به خداست .ان شا الله که بتوانیم راه این عزیزان را ادامه دهیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها