سه‌شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰
تفکر بدون سنّت امکان‌پذیر نیست/خیلی از تبلیغات کتاب‌ها به ضد خود بدل شده‌اند/ محو خاطره‌های معطر تلخ

امروز سه شنبه، چهاردهم بهمن 1393 روزنامه‌های ایران، آرمان، جام جم، اعتماد، شهروند و مردم سالاری مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با دکتر بیژن عبدالکریمی و احمد طالبی نژاد از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز سه شنبه چهاردهم بهمن 1393 روزنامه‌های ایران، آرمان، جام جم، اعتماد، شهروند و مردم سالاری مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.
 
کتاب در روزنامه ایران

عصر آشتی خیال شاعرانه با انقلاب

روزنامه ایران در صفحه شعر مطلبی درباره گذری به جهان شعری پنج شاعر عصر انقلاب اسلامی منشر کرده که در آن می خوانیم: از بهمن سال 57، شعری رفته رفته در حوزه زبان فارسی شکل گرفت و قوام یافت که پیش از آن نه در شعر آیینی دوره سبک عراقی و نه در رویکردهای شریعت‌مدارانه سبک اصفهانی و نه حتی در رویکردهای تکریمی به باورهای دینی چه در شعر مشروطه و چه در عصر پس از انقلاب شعری نیما، به این شکل و با این بنیان‌های فکری مسبوق به سابقه نبود و به همین دلیل، آن را «شعر انقلاب اسلامی» نامیدند که در سه وجه «شعر درباره انقلاب اسلامی 57 ایران»، «شعر آیینی نوین عصر حاکمیت دینی» و «شعر دفاع مقدس هشت ساله» به تولید اثر پرداخت و حتی توانست در دهه دوم فعالیت خود، نه تنها ذائقه شعرخوانان معاصر را تغییر دهد که نحله‌های شعری همدوره‌اش را از ساز و کار نشانه‌شناسانه، زیباشناسانه و گاهی هم البته جهان‌نگرانه ‌‌‌‌خود متأثر سازد.
علی معلم دامغانی در عصر انقلاب، از کم‌تولیدترین شاعران این عصر[حتی در حوزه ترانه که در واقع می‌توان نام «پدر ترانه‌سرایی نوین پاپ» را درباره‌اش به کار برد] بوده که بیشترین تأثیر را بر شاعران پس از خود در این حوزه داشته. او صرف نظر از معدود آثاری که به طور مستقیم درباره وقایعی مشخص گفته شده، باقی آثارش دارای وجوه فرازمانی و حتی بیرون از زمانی خاص اوست که شعرش را[چه در حوزه غزل و چه مثنوی] بدل به تولد دوباره سبک عراقی و افق‌های فکری حسرت‌برانگیز این سبک کرده است.


تفکر بدون سنّت امکان‌پذیر نیست
روزنامه ایران در صفحه اندیشه با دکتر بیژن عبدالکریمی، پژوهشگر فلسفه گفت‌وگو کرده که از او تاکنون کتاب‌هایی چون «هایدگر و استعلا»، «تفکر و سیاست»، «ما و پست‌مدرنیسم»، «هگل یا مارکس: نقدی بر جریان روشنفکری ایران»، «ما و جهان نیچه‌ای» و «هایدگر در ایران» منتشر شده است، سه کتاب معطل‌مانده نیز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد که امیدواریم هر چه زودتر به دست خوانندگانش برسد: «شریعتی و تفکر آینده ما»، «دن‌کیشوت‌های ایرانی» و «پایان تئولوژی». 
او می گوید: تفکر جز به زبان مادری و جز در سرزمین مادری امکان‌پذیر نیست. این سخن را در معنایی اگزیستانسیل و نه جغرافیایی بفهمید. گلایه‌ای که به خیلی از روشنفکران، همکاران و اعضای جامعه شبه‌فلسفی کشورم دارم این است که آنان با زبان مادری‌ نمی‌اندیشند؛ مرادم از زبان مادری چیزی بیش از واژگان، عبارات و دستور زبان فارسی است. تفکر با «حیث‌تاریخی» و «موقعیت‌متفکر» نسبت دارد. تفکر اصولاً چیزی جز خودآگاهی نیست. بشر موجودی بالذات تاریخی است. لذا خودآگاهی امری تاریخی است.
با این مقدمات، تفکری که من دنبال می‌کنم تفکری است که با زبان مادری‌اش و در سرزمین مادری‌اش و در تاریخ خودش می‌اندیشد. گاهی اوقات ما در حوزه تفکر ادا درمی‌آوریم، یعنی به‌طور ‌دائم  از هگل، مارکس، نیچه، فرگه، هایدگر، ویتگنشتاین و... صحبت می‌کنیم.
البته اینها از بزرگانند و ما باید از آنها بسیار چیزها یاد بگیریم و باید با آنها دیالوگ برقرار کنیم. اما گاهی وقت‌ها تفکر ما، تنها شبه‌تفکر و امری انتزاعی و پا در هوا است و گویی فرد با عقلی انتزاعی، یعنی غیرتاریخی و مستقل از زیست‌جهان خودش می‌اندیشد. به همین دلیل، فکر می‌کنم دیالوگ با سرمایه‌های فرهنگی خودمان بیش از آنچه تصور می‌شود، مهم است. تفکر بدون سنت امکان‌پذیر نیست.
یکی از دلایلی که تفکر در یکی دو قرن اخیر در جامعه ما قوام نمی‌پذیرد این است که ما دچار گسست و انقطاع تاریخی هستیم و سنت در «اندیشیدن» نداریم. به رسمیت‌شناختن سرمایه‌های فرهنگی و وارد دیالوگ با آنها شدن امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر هم برای نیل به زبان مادری و هم برای ظهور یک سنت فکری در جامعه‌مان است و کسانی که از این امر سرباز می‌زنند تفکر را به یک ادا، یک نمایش، یک امر انتزاعی و یک امر لوکس و تجملاتی تبدیل می‌کنند که بی‌تردید عقیم خواهد ماند و از اثرگذاری تاریخی برخوردار نخواهد بود.

 
 کتاب در روزنامه آرمان

تبلیغ کتاب، آری یا ...؟
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره تبلغ کتاب نوشته که در آن آمده است: از کتاب نخواندن شکوه می کنیم، بعد خودمان حاضر نیستیم کتاب هایی را که منتشر می شود بخوانیم. از بدنوشتن و انتشار هر اثری به عنوان ادبیات شکایت داریم، خودمان کتابی می نویسیم و چاپ می کنیم و می دهیم دوستانمان تبلیغش را بکننند که کنار آن بدها، فاجعه است! این جوری است که خیلی از تبلیغ ها به ضد خود بدل شده اند.


کتاب در روزنامه جام جم

محو خاطره های معطر تلخ
روزنامه جام جم در صفحه فرهنگ و هنر نقدی درباره انتشار مجموعه ای از شعرهای کامیار شاپور فرزند فروغ فرخزاد منتشر کرده که به عنوان یک شاعر چالش های زندگانی خود را به مجموعه شعری تبدیل کرده که می تواند حاصل تجربه های او و نماینده تعادل میان ناخودآگاهی و خودآگاهی او در زندگی و خلاقیت نسبی شاعر را در بیان خاطره های دور و نزدیک خانوادگی اش نشان دهد.
در آخر این مطلب آمده است: روی هم رفته، شعرهای کامیار شاپور از ذهنی شفاف و سالم تراویده و در فضایی ادبی- هنری رشد کرده و به ورزیدگی رسیده و آن گونه که از برخی از آنها برمی آید، توان واکاوی شاعرانه یافته است و این خود می تواند در آینده نزدیک، با تلاش و توجه کامیار شاپور، زیبایی و شایستگی ویژه ای را در شعرهای او به یادگار گذارد.




کتاب در روزنامه اعتماد

هيچ‌كس به اندازه من به كيميايي علاقه ندارد
روزنامه اعتماد در صفحه با احمد طالبي‌نژاد به بهانه چاپ دوم كتاب خاطراتش «از شما چه پنهان» گفت‌وگو کرده که در پاسخ به سوال «حتما مهم است كه شما درباره زندگي خصوصي خودتان هم افشاگري كرده‌ايد، اما از آنجايي اين سوءتفاهم به قول شما نشات مي‌گيرد كه خودتان در مقدمه از آقاي كيميايي اسم مي‌آوريد و اشاره مي‌كنيد كه در اين كتاب درباره او نوشته‌ايد و ممكن است حرف و حديث‌هايي پيش بيايد.» گفت: مساله اين است كه كيميايي به علت عظمت نامش متاسفانه دوستان متعصبي هم دارد كه دوستي‌شان شكل دوستي خاله خرسه است! يك جور شيفتگي دارند كه انگار اصلا نبايد هيچ انتقادي صورت بگيرد. اما من فقط براي اينكه خيال آنها را راحت كنم بگذاريد بگويم كه هيچ كس به اندازه من به كيميايي علاقه ندارد، يكي از كساني كه من قلبا دوستش دارم كيميايي است. اما از طرفي خيلي چيزها را هم مي‌دانم راجع به زندگي‌اش كه به نظرم بايد گفته شود تا مردم بدانند اين آدم چه سختي‌هايي را طي كرده، در چه ماجراهايي وارد شده كه تاثيرش در فيلم‌هاي اخيرش ديده مي‌شود. چند سال پيش يك دعوايي بين من و آقاي كيميايي طي يك گفت‌وگو در گرفت كه در مجله فيلم چاپ شد، جالب است به شما بگويم، كه يكي از كساني كه از دوستان نزديك آقاي كيميايي بود، آن روزها هم در مدرسه سينمايي ايشان تدريس مي‌كرد، مي‌گفت كه آن مطلبي كه من نوشته بودم و باعث خشم كيميايي شده بود را حتي خودش نخوانده بود! چند تا از آدم‌هايي كه نمي‌دانم اسم‌شان را چه بگذارم، گفتند آقا، طالبي نژاد بدجوري پنبه شما را زده و او را عصباني كرده بودند. بعدها كه رابطه‌مان خوب شد به او گفتم يك نگاهي به آن يادداشت بينداز و ببين واقعا توهين و تحقيري مي‌بيني؟ احساس كردم كه خودش هم از اين ماجرا پشيمان شد، چون يك سال بعد در گفت‌وگويي كه با مجله نافه داشت به اين مساله اشاره كرد. اين‌بار هم چون مي‌دانستم كه يك عده‌اي هستند كه براي خودشيريني مي‌روند و كيميايي را پر مي‌كنند، پيشاپيش خودم در مقدمه اشاره كردم.


کتاب در روزنامه شهروند

دور مثل شعر
روزنامه شهروند در صفحه کتاب نقدی درباره مجموعه شعر «دوري مثل آخرين طبقه يك آسمان‌خراش» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: «سابير‌هاكا» كارگر و زندگي كارگري را به‌عنوان موتيو در شعرهايش و اين بار در مجموعه شعر «دوري مثل آخرين طبقه يك آسمان‌خراش» تكرار مي‌كند. عنصري تكرارشونده كه نه‌تنها به مجموعه شعرش حال و هوايي يكنواخت مي‌بخشد و آن را از حالت جنگ شعر به سمت كتاب شدن پيش مي‌برد بلكه به‌عنوان كليدي كارآمد در رهيافت ساختارگراي تكويني شعرهاي «هاكا» به كار مي‌آيد.
جهان‌بيني كارگري البته در گفتماني چپ‌گرا، تماشاي جهان از منظري مادي‌گرايانه و لبريز از آرزوهاي جسماني دور و دست‌نيافتني، احساسات تلخ و سركوب شده و انديشه‌اي محرك و مقوم حركت‌هاي اعتراضي براي تحقق آرمان‌هايي بزرگ و گاه محال است... و شعرهاي «سابير»  آينه تمام‌نماي اين جهان‌بيني است.
«دوري/ مثل آخرين طبقه يك آسمان‌خراش /خوشبخت كارگري است / كه از تو پايين مي‌افتد بي‌‌رد خراش»


بازى فرم و روايت در یک اثر پلیسی
روزنامه شهروند در صفحه کتاب نقدی درباره داستان «گاه گرازها» نوشته رضا زنگى‌آبادى منتشر کرده که در آن بیان شده است: داستان‌هاى اين مجموعه رگه‌هاى پليسى دارند و داراى تعليق است مثل داستان جانشين و داستان قبل  از تحويل سال. در داستان اول و داستان پلنگ برنز از تمهيد فراداستان و روايت در روايت استفاده شده و كلا نويسنده علاقه زيادى به فرم دارد مثل داستان دوم كه باعث شده سخت‌خوان شود. در برخی از داستان‌های این مجموعه عنصری که بیش از هر چیزی به چشم می‌خورد خشونت افسارگسیخته‌ای است که تصویری تمام‌عیار از جامعه است. خشونتی که برآمده از فرهنگی دست و پاگیر است و نمی‌توان برای آن توجیهی عقلانی در لایه‌های مختلف جامعه یافت.


من فقط صدای انسانم
روزنامه شهروند در صفحه کتاب نقدی مجموعه شعر «ولنتاین گوسفند سفید»منتشر کرده که در آن عنوان شده است: شاعر در این مجموعه نه‌تنها به باز نمودهای جهانی خشونت پرداخته، بلکه با نگاهی زنانه زوایای مختلف خشونت علیه زنان را به نمایش گذاشته است. در این مجموعه شعر دو نگاه مختلف به صلح را می‌توان دید؛ نگاهی جهانشمول که از صلح سخن می‌گوید و نگاهی زنانه که بازتاب تجارب زنانه شاعر و نقد او از این پدیده‌ها است.
گرگی خریده‌ام/ برای روزهایی که از جنگ می‌ترسم/ زوزه بکش ‌ای گرگ/ بر جهان تکه‌پاره‌ام/ من فقط صدای انسانم (صفحه۱۶)
چرخش شاعر میان زوایای مختلف فردی و جمعی به ‌نوعی تلاش او را برای بازسازی صلح در کلام نشان می‌دهد، آشنازدایی از کلمات در این مجموعه شعر کارکردهای متفاوتی پیدا کرده است، اما در هر صورت می‌توان نگاه زنانه شاعر را در بازسازی روایت‌ها دید.
شاعر با بسط ویژگی‌های زنانه به پدیده‌های کلی و جهانشمول، شعر خود را به یک جغرافیای خاص محدود نمی‌کند، بلکه آنچه در آن هویدا است ارتباط او، کلمه و احساسات و عواطف زنانه با کل پدیده‌ها و رویکردهای هستی است. از سوی دیگر شاعر، با استفاده از همین واژه‌سازی به‌خصوص تأکید بر زن بودن به‌خوبی می‌تواند به‌نقد پدیده‌های اجتماعی و خشونت‌های علیه زنان بپردازد. این واژه‌سازی‌ها و به تصویر کشیدن‌ها محدود به یک رویکرد خاص نیست، بلکه بازتاب شرایط زندگی شاعر به‌عنوان یک زن است برای مثال در این شعر که شاعر به‌صورت نمادین به‌نقد پدیده‌های مردسالاری علیه زنان می‌پردازد، کلیشه‌هایی علیه زنان را واسازی می‌کند و می‌تواند در فضای شعر به تصویر بکشد. درعین‌حال کلمات هرکدام کارکردهای متفاوتی یافته‌اند.


کتاب در روزنامه مردم سالاری


مترجم «تاريخ فلسفه»
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره دکتر عباس زرياب خويي، مورخ، اديب، نسخه‌شناس، نويسنده و مترجم بزرگ ايران به مناسبت درگذشتش منتشر کرده است که در آن می‌خوانیم: زریاب خویی که از سال 1344 استاد تاريخ در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران بود، و از آنجا که در رشته‌هاي ديگر مانند ادبيات فارسي، ادبيات عرب، فلسفه، زبان‌شناسي و معارف اسلامي صاحب‌نظر بود، تا سال 1357 که در دانشگاه تهران اشتغال داشت، در اغلب اين رشته‌ها تدريس و سخنراني مي‌کرد.
در همين دوران سمت‌هاي علمي مختلفي را به عهده داشت، از جمله عضو انجمن فلسفه، عضو هيئت امناي بنياد فرهنگ ايران، عضو فرهنگستان تاريخ و عضو بنياد شاهنامه فردوسي بود. علاوه بر اينها با دايره‌المعارف فارسي و دانشنامه ايران و اسلام همکاري داشت و مدخل‌هاي بسياري در اين دو دانشنامه به قلم اوست. دکتر عباس زرياب خويي از دير زمان عضو انجمن بين‌المللي شرق‌شناسي (آلمان)، و عضو مجمع بين‌المللي کتيبه‌هاي ايراني (انگلستان) بود. دو کتاب «تاريخ فلسفه » و «لذات فلسفه» تاليف ويل دورانت توسط عباس زرياب خويي به بهترين وجه صورت گرفت و سالها است که مورد توجه دانشجويان و پژوهشگران قرار دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط