تهران قدیم و کوچههای خاکی و پسرکی که فلوت مینواخت. چه کسی فکرش را میکرد مصطفی ۵ ساله که بامهارتی ستودنی جمع کودکان محله را سرگرم میکرد روزگاری از نامداران موسیقی ایران شود. خالق کتاب «تئوری موسیقی» که ۵۰ بار تجدید چاپشده است.
نوازنده محله بودم
استاد پورتراب، در شب پاسداشتش از سالها تلاش خود در زمینه موسیقی و تربیت شاگردان میگوید: پنج ساله بودم که پدرم برایم یک فلوت خرید و بدون هیچ معلمی شدم نوازنده محلهمان. در هفده سالگی پدرم از دنیا رفت و سرپرستی برادر و خواهرم را بر عهده گرفتم. مدتی موسیقی را نزد روحالله خالقی آموختم و نواختن تار را موسی خان معروفی به من آموخت، تا اینکه از سال ۱۳۲۴ تدریس موسیقی را آغاز کردم.
مؤلف کتاب «تئوری موسیقی» دستی به موهای یکدست سفیدش میکشد و خطاب به جوانان علاقهمند میگوید: دوستی داشتم که اهل ویتنام بود و میدانست که من زمان در موسیقی را به اجزا ریزتر تقسیم کردم، رفت و با اساتید دانشگاه سوربن فرانسه درباره این موضوع صحبت کرد و من نیز سفری به فرانسه کردم و اختراع خودم را در هیات متشکلهای از موسیقیدانان فرانسوی تشریح کردم و آنها نیز این تقسیم زمانی را پذیرفتند. نام آن را «کوانتیفیته» گذاشته و از من دعوت شد تا در این دانشگاه دوره دکترا را بگذرانم.
«تئوری موسیقی» را با استنسیل نوشتم
استاد پورتراب، همچنان پشت تریبون ایستاده است. مردی که از پس نواها آمده تا در این شب که از سوی مجله بخارا با همکاری دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، گنجینه پژوهشی ایرج افشار و بنیاد فرهنگی ملت برگزار میشود، سالها تجربه و شاگرد پروریش را با علاقهمندانش در میان بگذارد. استاد ادامه میدهد: یادم میآید در آن سالها چاپ و زیراکس مانند امروز نبود، با استنسیل، کتاب «تئوری موسیقی» را تألیف کردم که امروز بعد از پنج نوبت ویرایش چاپ پنجاهم آن در دسترس علاقهمندان و دانشجویان قرارگرفته است. بعدها «تجربه و تحلیل موسیقی بری جوانان» را از انگلیسی ترجمه کردم و «هارمونی برای شستیهای پیانو» را نیز از ایتالیایی به فارسی ترجمه کردم.
استاد، در ادامه این آیین به شاگردان چند دهه خود که برخی از آنها در مقابلش نشستهاند اشاره میکند و ادامه میدهد: من ایران را خیلی دوست دارم، در فرانسه به من پیشنهاد دادند که آنجا بمانم حتی در شوروی بعد از ۱۴ سخنرانی دعوت به تدریس شدم اما در پاسخ به این دعوتها گفتم، شما استاد زیاد دارید، اما بچههای وطنم استادی ندارند من باید به بچههای وطن خودم برسم.
جوان آراستهای پشت پیانو نشسته است، از آن دست عکسهای قدیمی که خاص آن روزگار است. تصویر دیگر جوانی استاد را نشان میدهد، تصویر دیگر پورتراب جوان را نشان میدهد که در محضر روحالله خالقی نشسته است، تصاویر از پی هم میآیند و در پسزمینه آن نوای پیانویی طنین انداخته است، حالا دیگر پورتراب مردی جاافتاده است. اینها همه تصاویر استاد است که به نمایش درآمده است.
بعد از تصاویر استاد، دکتر محمد سریر، آهنگساز جزو نخستین شاگردان استاد پورتراب است که با تعظیمی در برابر استاد پشت تریبون میرود.
نقش استاد در موسیقی ایران
سریر، نگاه تفننی به موسیقی ایران را یکی از عواملی میداند که باعث شده تا شان موسیقی ایران برخلاف موسیقی غرب پایین نگهداشته شود.
او که خود از نخستین شاگردان استاد پورتراب است و هماینک در کسوت آهنگسازی پیشکسوت در حال فعالیت است، انقلاب مشروطه را یکی از تحولات اصلی در بازیابی جایگاه موسیقی میداند و میافزاید: تحرکات ملی و میهنی باعث شد منزلت موسیقی دوباره به آن برگردانده شود.
شب «استاد مصطفیکمال پورتراب» در محل کانون زبان فارسی همچنان در حال ادامه است و جوانان یکییکی خود را به ادامه مراسم میرسانند.
سریر ادامه میدهد: استاد پورتراب، در هفتاد سال اخیر تلاشهایی را با اتکا به موسیقی ایرانی به انجام رسانده است و ۹۹ درصد کسانی که امروز در حال فعالیت موسیقی هستند ازجمله شاگردان استاد بودهاند.
از ۱۶ سالگی شاگرد استادم
نادر مشایخی، دیگر شاگرد استاد پورتراب است. عصازنان چند پله منتهی به تریبون را طی میکند. عینکش را جابهجا میکند و به استاد عرض ارادت میکند و میگوید: دقیقاً ۱۶ ساله بودم یعنی سال ۱۳۵۴ درس هارمونی را نزد استاد شروع به یادگیری کردم. برای من تفاوت دونت مهم نیست بلکه اختلاف فرهنگی و تنوع آن برایم معنادار است.
مشایخی به معلم سالهای نوجوانیاش نگاه میکند و ادامه میدهد: از استاد ممنونم که به من یاد داد چگونه آنچه را که دوست دارم بسازم، نه آنچه را که مردم به آن عادت دارند.
چراغهای سالن روبه خاموشی میرود. فیلمی کوتاه از استاد برای حاضران پخش میشود که در آن مرحوم همایون خرم، دیده میشود، خاطرهها بانوای «تو ای پری کجایی» و «امشب در سر شوری دارم» زنده میشود. نوستالژی موسیقی سالن را مقهور خود کرده است...
چهرهای شاخص در عالم هنر
در پس نور سالن، حمیدرضا نوربخش،خواننده و مدیرعامل خانه موسیقی در ابتدا به شبهای بخارا میپردازد و آن را کتاب و سند ماندگاری از چهرههای ماندگار میداند و میگوید: استاد مصطفیکمال پورتراب، از جمله چهرههای شاخص و ارزشمند موسیقی ایرانی است که در ابعاد مختلف اخلاقی، هنری و علمی بهعنوان الگو میتوان از وی نام برد.
نوربخش عشق به آموختن و آموزش را از مهمترین مؤلفههای استاد میداند و میگوید: پژوهش خلاقانه و اختراعات وی در موسیقی و آثار متعدد قلمی وی ازجمله سوابق این استاد است.
برادر از زبان برادر
برادر کوچکتر استاد با ادب یک برادر کوچک در ردیف اول سالن در کنار برادر بزرگتر نشسته است. با دعوتی که از او میشود، پشت تریبون میرود تا از برادر بزرگ حرف بزند.
او میگوید: من پنج سال از برادرم کوچکتر هستم و همیشه اولین شاگردش بودم، مصطفی همیشه اولین چیزهایی که یاد میگرفت را به من میگفت. بعد از شهریور سال ۲۰ که پدرمان را از دست دادیم، مصطفی سرپرستی من و برادر،خواهرهایم را بر عهده گرفت. باید بگویم استعداد ذاتی برادرم در موسیقی او را کمک کرد تا به اینجا برسد. برادر من فرزندی ندارد، اما بیشک هزاران شاگرد او فرزندان معنوی او هستند.
مجلس روبه پایان است. بیرون سالن مجموعهای از کتابها و آثار قلمی استاد در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است، در سالن که باز میشود باد میوزد و برگهای یکی از کتابهای استاد ورق میخورد. مصطفی کمال پورتراب با شاگردان و دوستانش از سالن بیرون میآید، تصویر استاد و نوای موسیقی و نجوای باد، آخرین پرده شب بخارای بیست دی ماه ۱۳۹۳ را به پایان میبرد.
نظر شما