عبدالکریمی با اشاره بهضرورت بازاندیشی در شرقشناسی وارونه گفت: ترنر در این کتاب در درون گفتمان شرقشناسی بحث میکند و بهنقد مستشرقین پیشین جهان اسلام میپردازد.
وی با تأکید بر اینکه مواجهه ما در برخورد با «شرقشناسی وارونه» همان تن دادن به گفتمان غربشناسی است اظهار کرد: من به این مساله نقد دارم، ترنر هم در کتاب خود بهدرستی اشارهکرده است که راه تقابل با غربشناسی در جهان اسلام بومیکردن علوم جدید نیست. وی(ترنر) با تاثیرگرفتن از هایدگر و مکتب فرانکفورت مساله بشر امروز را فرایند «کالایی شدن زندگی روزمره» میداند که البته جوامع غربی نیز با آن مواجه است.
عبدالکریمی با تأسی به کتاب حاضر گفت: آنچه فکر معنوی، ایمان و هویت اسلامی را تهدید میکند این است که زندگی روزمره بخشی از نظام کالایی شده است. که این امر نیز از سوی رهبران اجتماعی و ایدئولوگ قابلکنترل نیست.
این استادیار رشته فلسفه ادامه داد: براین اساس نیروهای جهان اسلام میتوانند بهجای «شرقشناسی وارونه» و هویتشناسی ایدئولوگ و تئولوگ بر اساس زبان مشترک جهانی، متفکران غربی را دعوت به تفکر درباره نظام کالایی شدن کنند.
وی در ادامه این نشست، نخبگان را حلقه واسطه در این تفکر دانست و گفت: متأسفانه در ایران نتوانستیم پیوندی موفق و مبارک بین نخبگان و اهل سیاست و فرهنگ برقرار کنیم، درعینحال نیازمند یک پیوند حکمی و متافیزیکی نیز هستیم که متأسفانه کمبود این دو در فضای اندیشه اجتماعی ایران محسوس است.
عبدالکریمی در ادامه سخنان خود بهنقد جریان روشنفکری در ایران پرداخت و گفت: متفکران غربی نقاب از چهره شرقشناسی برافکندند و بسیاری از روشنفکران ما نیز به منطق درونی شرقشناسی بازگشتند و به سنت تاریخی شرقشناسی پشت کردند، گویی که سنت تاریخی ما بهتمامی عامل انحطاط بوده است.
وی خطاب به حاضران درباره طرح اسلامی کردن علوم و معرفت گفت: با این طرح تقابلی بین بومیسازی و معرفت جهانی اتفاق افتاد که این واکنش جهان اسلام به شرقشناسان به دلیل نبود نگاه حکمی و معرفتی است.
این استادیار رشته فلسفه، افزود: نوگرایان دینی به سنتگرایان (اصحاب سنتگرایی) به بسط سکولاریسم در ایران کمک کردند به عبارتی اگر نتایج بنیادگرایی اسلامی را نیز در جهان مسلمان را ازنظر بگذرانیم میبینیم سبب ضعف جوامع مسلمان شدهاند و اگر قرار است از ارزشهای شرقیمان دفاع کنیم نیازمند ارتباط با جهان هستیم چراکه ایجاد یک جامعه قلعهای و نظامی نمیتواند به ما در دفاع از ارزشهای اصیل فرهنگ شرقی کمک کند.
وی در بررسی مفهوم شرقشناسی گفت: دو نوع مواجهه با شرقشناسی وجود دارد اول اینکه یک نوع مواجهه غیر پدیدارشناسانه با سنت شرقی وجود دارد که آن را یک سنت کجومعوج و خودساخته از شرق میداند و دیگر مواجهه نوعی نگاه پدیدارشناسانه به شرق است که توأم با نگاهی غیرسیاسی، غیر ایدئولوگ است که در این میان میتوان به نگاه کربن به شرق و نگاه مستشرقانی مانند فوکو و ادوارد اشاره کرد.
رگههای بنیادگرایی در طرح اسلامی کردن علوم
عبدالکریمی در ادامه بررسی کتاب «رویکرد جامعهشناسی و شرقشناسی، پستمدرنیسم و جهانیشدن» گفت: مدرنیته امری اجتنابناپذیر است و من نیز با اسلامی کردن علوم مخالفم، چراکه در آن رگههایی از بنیادگرایی میبینم. زیرا با سیطره نگاه ایدئولوژیک درست و نادرست به هم میآمیزند به همین دلیل ما باید از نگاه دنکیشوتی به غرب و شرق بپرهیزیم. بسیاری از اندیشمندان مانند هایدگر، نیچه، مارکس غرب را نقد کردهاند اما جامعهای به لحاظ تفکر سالم است که میان نقد بنیادگرایان و گروه موسوم به داعش به غرب را با نقد نیچه یکی ندانند.
وی با اشاره به کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید گفت: شرقشناسی در نگاه ادوارد و شرقشناسی وارونه در معنای جهان اسلام نشان میدهد اینجا از منطق واحدی تبعیت میکند که این نگاه با شرقشناسی متفکری مانند هانری کربن متفاوت است.
عبدالکریمی با اشاره به اینکه مفهوم شرقشناسی مفهومی ابداعی از سوی ادوارد سعید است گفت: بهواسطه این اصطلاح نحوه مواجهین غرب با سنت شرقی بهنقد کشیده میشود هرچند ایده شرقشناسی ادوارد سعید نیز تحت تأثیر اندیشههای فوکو بوده است که چگونه میان دانش و قدرت پیوند وجود دارد.
وی با اشاره به این کتاب گفت: ترنر تلاش میکند پارهای از نتایج و پیامدهای شرقشناسی را در کتاب خود بیان کند گرچه ترنر به خود ادوارد هم نقدهایی دارد که وی (ادوارد) مواجهه غربیها با شرق را یکدست کرده است درحالیکه کسانی مانند کربن خارج از گفتمان شرقشناسی با شرق برخورد کردهاند.
در ادامه بررسی کتاب «رویکرد جامعهشناسی به شرقشناسی پستمدرنیسم و جهانیشدن» دکتر محمد علیمحمدی بهعنوان مترجم این کتاب گفت: «شرقشناسی» عنوان کتابی است که ادوارد سعید آن را تألیف کرده که در نوع خود علمی و قوی است و نقطه قوت آن تأکید وی بر مفهوم «دیگرسازی» است.
علی محمدی به «گفتمان» از منظر ترنر اشاره کرد و افزود: گفتمان مجموعهای از آرا و اندیشهها و ایدئولوژیهایی است که برای ارائه معنای خاص به کار میرود که غالباً از طریق مناسبات قدرت موضوعات آن تولید میشود و از آن مساله استخراجشده و آن مساله به یکی از موضوعات اساسی اندیشه اجتماعی بدل میشود. بهعنوانمثال مساله محیط زیست که در دهه 1960 و 1970 در جهان عنوان شد دقیقاً دههای بود که آمریکا از ویتنام عقبنشینی کرد و به دلیل اینکه نتایج شکست امنتر جلوه کند مساله محیطزیست وارد گفتمان مردم شد تا تمام افکار از جنگ ویتنام منحرفشده به محیط زیست معطوف شود که این امر نشان میدهد که قدرت طرح مساله میکند و برای پژوهشگران خود خوراک تهیه میکند و آنها را درگیر مسائل میسازد.
روشنفکران قهرمان و طاعونزدگی
این مترجم با تأکید بر نظر ادوارد سعید درباره تولید مساله در گفتمان گفت: روشنفکر قهرمان کسی است که در برابر این فرایند بایستد و مقاومت کند و کنار مردم باشد درحالیکه روشنفکران ما کمتر قهرمان هستند بیشتر وجهه پژوهشی دارند به تعبیری در دوره استعمار روشنفکران عمله استعمار بودند نه به معنای منفی بلکه به معنای مثبت یعنی در خدمت ملت و گفتمان بودند.
وی در خصوص شرقشناسان گفت: شرقیها در مقابل غربشناسان عمل غربشناسی را انجام دادند که این امر یک نوع واکنش در برابر شرقشناسی بود که عملاً درست و مطلوب نیز نبود. ما سعی کردیم با تقلید از خود غربیها غربشناسی کنیم که این تقلید درست نیست و به تعبیر کامو یک نوع طاعونزدگی را به همراه دارد.
علیمحمدی با اشاره به مفهوم غربزدگی در آراء جلال آل احمد گفت: جلال میخواست غربشناسی را در مقابل شرقشناسی قرار دهد اما بیشتر معطوف به یک غربزدگی شد و یک درگیری بومی محلی را آغاز کرد. درهرحال نقد غرب از روی الگوهای خودشان با ذهن و گفتمان خودشان معیوب است با نیچه نمیتوان غرب را به چالش کشید کاری که پستمدرنیسمهای ایرانی میخواستند انجام دهند که اتفاقاً موفق نشدند و مدرنیته قوی و قویتر شد.
وی ادامه داد: در گام بعدی طرح بومیسازی علوم مطرح شد که در امتداد آن جریان اسلامی کردن معرفت و علوم هم به راه افتاد که نتیجه آنیک دوره آشفتگی به وجود آمد که به قول گادامر افقها درهمتنیده شدندکه ترنر راه برونرفت از این قضایا را در کتاب خود آورده است.
نشست بررسی کتاب «رویکرد جامعهشناسی به شرقشناسی، پستمدرنیسم و جهانیشدن» عصر امروز با حضور علاقهمندان در محل سرای اهلقلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
نظر شما