جمالزاده با ترجمه آثار بسیاری از نویسندگان اروپایی فضایی نو را به ادبیات ایران وارد کرد و نگاه بسیاری از نویسندگان اروپایی را بهواسطه ترجمه به ادبیات آورد. ازاینروست که بسیاری از نویسندگان ما اعتقاددارند که موضوع نوشتن داستان کوتاه و فن آن امری است اکتسابی.
جمالزاده در آثار خود همواره یکی از منتقدان جدی فرهنگعامه مردم بوده است. بهطور مثال در داستان «خواستگاری» از مجموعه «تلخ و شیرین» او بخشی از قضاوت مردم را موردتردید قرار میدهد و این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان درباره دیگران قضاوت کرد؟
ادبیات داستانی ایران در آن دوران محدود به آثاری بود که با زبانی غامض و بهدوراز مسائل روزمره مردم نوشته میشد. این فاصله به ایجاد گسستی میان مردم و نویسندگان منجر شده بود (اغلب نویسندگان از روشنفکران زمان خود بودند) جمالزاده در قدم نخست کوشید نثر خود را با زبان مردم همعصرش منطبق کند.
نوشتههای او سرشار از ضربالمثلها و گفتار روزمره مردم زمانش است که توانست آثار او را برای مخاطبان زمان خود قابلفهم کند.
اگرچه نثر و زبان منحصربهفرد این نویسنده در بیان بسیاری از داستانهای او راهگشا بوده و عامل اصلی پیش برنده روایت، اما همین زبان در مجموعهای مانند «آسمان ریسمان» که یکی از جالبترین آثار اوست، کاملاً به اثر لطمه زده است.
این اثر میتواند یکی از نخستین مجموعههای علمی، تخیلی ادبیات فارسی به شمار بیاید. داستانهای این مجموعه در بستری فانتزی شکل میگیرند. بهطور نمونه یکی از داستانها درباره از میان رفتن مرگ در نسل بشر است. این نگاه در زمان نگارش اثر نگاهی جدید بوده است و نشان از دیدگاه مترقی نویسنده در زمان خویش دارد.
زبان و لحن طنزنویسی نویسنده را نیز میتوان از مهمترین ویژگیهای او دانست؛ این در حالی است که میتوان جمالزاده را در تقلید نکردن از نویسندگان دیگر جهان مثال زد. او کوشید نویسندهای منحصربهفرد باشد، از روی دست کسی ننویسد و کپی دست چندمی از نویسنده دیگری نباشد.
این منحصربهفرد بودن را میتوان در بازتولید فرهنگ مردم روزگار خودش به شمار آورد. جمالزاده همواره منتقد فرهنگ مردمان زمان خویش بود.
نظر شما