به بهانه 16 آبان؛ سالروز تولد محمدتقی بهار/4
سراينده تصنيف«مرغ سحر» كيست؟/ رازهای شاعر موسيقيدان درباره مردم فراموش شده ایران از نگاه دادجو
معمولا كمتر درباره توانايي ملك الشعراي بهار در تصنيفسرايي صحبت ميشود، در حالي كه تصنيف مشهور «مرغ سحر» از سرودههاي انتقادي بهار است و مخاطب آن ايرانياني بودهاند كه هر يك به نوعي ظلم و بيعدالتي را چشيدهاند. دكتر دره دادجو، در گفتوگو با ايبنا از ويژگيهاي اين تصنيف گفت.
دادجو ضمن اشاره به اين نكته كه مقالهاي چاپ نشده با عنوان «دلالتهاي بينامتني شعر و موسيقي در عنصر ترانه» دارد كه به صورت سخنراني در همايشي در دانشگاه شهيد بهشتي ارائه شده، گفت: اكنون براي نخستين بار ميخواهم بخشي از اين مقاله را كه درباره تصنيف مرغ سحر بهار است، در اختيار ايبنا قرار دهم.
دادجو كه در حوزه موسيقي نيز فعاليت ميكند گفت: گرچه تصنيفهاي اجتماعي- انقلابي در ايران با اشعار عارف قزويني آغاز ميشود، اما «مرغ سحر» نقطه عطفي در تاريخ ترانهسرايي ما به حساب ميآيد. زيرا ملكالشعرا به دليل اشرافي كه هم بر ادبيات فارسي و هم شناخت موسيقي داشته، موفق شده كلامي را خلق كند تا در كنار ملودي ممتاز مرتضي نيداوود ماندگار شود. نيداوود نيز موسيقيداني است كه با شعر و ادبيات فارسي آشنايي داشته است. به عبارت ديگر، ماندگاري تصنيف مرغ سحر حاصل كوشش يك موسيقيدان شاعر و يك شاعر موسيقيدان بوده است.
نويسنده كتاب «موسيقي شعر حافظ» افزود: كمتر كسي درباره تصنيفسرايي بهار صحبت ميكند. ولي بايد بدانيم كه بهار جزو اولين كساني بود كه دريافت براي نجات موسيقي و ترانهسرايي بايد از مصرعهاي كوتاه استفاده شود و هجاهاي كوتاه و بلند و مصوتهاي زائد بايد به شكلي به كار روند كه در هيچ جا، كلمه و لفظ، قرباني موسيقي نشود. اين در حالي است كه، در ديگر ترانهها و ملوديها گاهي مجبوريم چيزي در شعر بيفزاييم يا كم كنيم. ولي در تصنيف مرغ سحر، براي ساخت ملودي، هيچ كلمهاي كم يا زياد نشده است.
دادجو در تحليل تصنيف مرغ سحر به بندهاي مختلف آن اشاره كرد و گفت: در بند نخست، مخاطب با رنگ ملايمي از اعتراض مواجه ميشود و گرچه ترانه تا انتهاي بند با كلماتي مانند بلبل پربسته، خدا، فلك، طبيعت تا حدي تغيير جهت ميدهد، ولي رنگ اعتراض اجتماعي آن هرگز از بين نميرود.
او با اشاره به اين كه مردم معمولا فقط بند اول اين تصنيف را بلد هستند و شنيدهاند، در تحليل بند دوم ميگويد: شاعر در بند اول مخاطب را با زباني تمثيلي و استعاري درباره تلخيهاي اجتماعي آماده ميكند تا او را به بند دوم سوق دهد، بندي كه در آن يك سري اخبار و اطلاعات تلخ مانند «عمر حقيقت به سر شد»، «عهد و وفا پيسپر شد»يعني تمام شد، «ناله عاشق، ناز معشوق / هر دو دروغ و بياثر شد» به مخاطب منتقل ميشود.
وي ادامه داد: پس آنچه در بند اول با لفافه بيان ميشود، در همان ابتداي بند دوم با يك سري اعتراضات تند و تلخ به طور علني بيان ميشود. زيرا در همين بند است كه شاعر مي گويد:
ظلم ظالم، جور ارباب
زارع از غم، گشته بيتاب
ساغر اغنياء، پر مي ناب
جام ما پر ز خون جگر شد
این استاد دانشگاه با اشاره به مخاطبان متفاوت تصنيف مرغ سحر در بندهاي مختلف گفت: در بند اول گوينده و مخاطب، چه بهار و چه شنوندگان، از سطح متوسط جامعه بالاترند. گويي مردمي هستند كه هم ادبيات و هم موسيقي و هم شعر را ميشناسند. ولي بند دوم، بيان نوعي فراموش شدگي تمام مردم ايران است، مردمي كه هر يك به نوعي با بيعدالتي مواجه بودهاند.
دادجو درباره بند سوم اين تصنيف گفت: در اين بند شكوائيههاي ترانه به اوج خود ميرسد و مخاطب از مرغ و پرنده به مخاطب بزرگتري ميرسد. و همينجاست كه ملودي نيز اوج ميگيرد.
وي درياره فرهيختگي ملكالشعراي بهار گفت: زبان شعري و تصنيف ترانه «مرغ سحر» به دليل ذات طبقاتي ترانهسراي آن ، در ادبيات و فرهيختگي شاعر حل و هضم ميشود. زيرا اصطلاحاتي مانند «ساقي گلچهره» و «آب آتشين» از جمله واژههايي هستند كه كمتر در ترانههاي عاميانه و فرودست جامعه كاربرد دارد.
دادجو با تکمیل گفته هایش توضیح داد: تصنيف مرغ سحر، در هماهنگي كامل شعر و موسيقي قرار دارد و هيچ يك نسبت به ديگري نه جلو زدهاند و نه عقب ماندهاند. فراز و فرودهاي اين ملودي كاملا با يكديگر هماهنگ هستند و چنين ترانههايي براي ملوديهاي ايراني مناسبند. اين در حالي است كه در تناسب غزل فارسي با ملوديهاي ايراني جاي بحث وجود دارد. زيرا گاهي شعر فداي موسيقي ميشود. ولي ترانه بهار براي آهنگ خلق شده است و اين مناسبترين نوع شعر براي ملودي ايراني است. بهار با اشراف كاملي كه به موسيقي داشته، توانسته شعر و آهنگ را با تفاهم كامل به پيش ببرد. و ما براي پيشرفت در حوزه ترانهسرايي و موسيقي به چنين فرمهايي نيازمنديم.
نظر شما