خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- وضعیت کمّی و کیفی کتابهای تخصصی سینما و میزان کاربرد آنها برای اهالی سینمای ایران موضوعی است که ایبنا در روزهای گذشته دنبال کرده است.
جهانگیر الماسی در گفتوگوی پیشرو شمارگان کتابهای تخصصی سینما را بسیار محدود میداند و میگوید: این تعداد حتی پاسخگوی 10 درصد نیازهای اهالی سینما نیستند.
وی پیشنهاد میکند بستر بیمار و پُر نقصی که هر تجربه و نظریهای تازه را احاطه کرده است، در کتابها منعکس شوند تا نبود کتابهایی که به شکل مستقیم به نظریات و دانستههای ارزشمند سینما میپردازند، آشکارا احساس شود. متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نظر شما درباره کمیّت و کیفیت کتابهای موجود در حوزه سینما چیست؟
مشکل اصلی پایینبودن میزان مطالعات فردی حتی در حوزه تخصصی در میان سینماگران است. تعداد فعالان در حوزه حرفهای رسانههای سینما و تلویزیون از دانشجویان و هنرجویان گرفته تا اهالی حرفهای جمعیتی حدود 20 هزار نفری تشکیل میدهد اما شمارگان کتابهای بخش تخصصی سینما در بهترین حالت هزار و 500 جلد است که بیشتر خریداران آن هم ارگانها و مراکز دولتی هستند.
حالا خوشبختانه یک نهادی به نام نهاد کتابخانههای کشور وجود دارد که برخی کتابها را برای توزیع در کتابخانههای کشور خریداری میکند و به انتشار کتاب در سطح کشور کمک میکند اما همین آمار نشان میدهد که تقاضایی برای این کتابها وجود نداشته که همچنان در تعداد محدود منتشر میشوند.
از طرف دیگر کتابهایی که در ایران منتشر میشود بیشتر جذابیتهای ژورنالیستی دارند و کمتر تخصصی هستند. از برخی حوزههای مهم مانند روانشناسی اجتماعی یا جامعهشناسی سینما که نیاز جدّی برای ایجاد تحولات سینمایی است، منابع متعددی در بین کتابها دیده نمیشود. هنوز چیزهای مفیدی برای مخاطبانی با گرایشهای فرهنگ ایرانی چاپ نشده است.
در چه حوزهای بیش از همه نبود کتاب را حس کردهاید؟
سلیقه مردم بر اساس فیلمهای ساخته شده، بر اساس قصهگویی آن هم به صورت شفاهی پرورش یافته است. در خیلی فیلمها احساس میکنم حتی اگر تماشاگر چشمانش را ببندد هم موضوع را میتواند دنبال کند.
فیلمها را تصویر جلو نمیبرد بلکه دیالوگها جلو میبرد. به خصوص در تلویزیون این وضعیت خیلی مرسوم است که حتی از آشپزخانه و حین آشپزی هم میتوان سریال دید.
ما هنوز در تبیین موضوعیت سینما در گامهای نخست هستیم. هنوز برای برخی مسئولان ما ضرورت وجودی سینما، از سالن سینما و فیلمدیدنهای جمعی به درستی روشن نشده است. به همین دلیل دیده میشود که در سالن سینما، سینمای خانگی تبلیغ میشود که هیچ تناسبی با ماهیت جمعی سینما ندارد. سالن سینما خود مفهوم و اثرگذاری مستقلی دارد.
اینها مباحثی است که در جامعهشناسی رسانه و روانشناسی اجتماعی جای خالی آنها آشکار است ولی کتابی را که به این موضوعات بپردازد تاکنون ندیدهام. جز چند مورد، آن هم به شکلی مختصر در کتابهایی که درباره فیلمسازان بزرگی چون تارکوفسکی، تروفو و هیچکاک وجود دارند، به این موضوع پرداخته شده است.
آیا سینمای ایران تجاربی دارد که قابل تالیف باشند؟
سینمای ایران هنوز صراحت خود را نداشته و ظرفیت واقعی خود را تجربه نکرده است. موضوع سینما به مثابه هنر و فرهنگ فراموش شده است. سینما محصول مدرنیزم و مدرنیته است که این دو مفهوم در ایران تجربه نشدهاند. ما راه خودمان را میرویم و جوامع دیگر راه خودشان را.
هیچ کس در دنیا نمیتواند بگوید درام در سینما چیست. اما در ایران هر از چند گاه، متاثر از دورههای مدیریت مختلف، به یکی از اشکال سینما تاکید میشود و همان به عنوان تنها تعریف موجود پذیرفته میشود و با تغییر مدیریت به بنبست میرسد.
در حال حاضر طرفداران ایرانیِ فیلمهای پاراجانف، تارکوفسکی، کوبریک، کیشلوفسکی و فیلمسازانی از این دست نمیتوانند فیلم بسازند و جایگاهی در سینمای ایران با تعاریفی که مدرسین، منتقدین و مدیران سینمای ایران ارائه کردهاند داشته باشند.
گاهی از محصولات آنها استفاده میکنیم اما چون این استفادهها سیستماتیک و در توالی هم نیستند، اغلب باعث خلط موضوع شدهاند.
درست است که تکنولوژی سینما را از دنیای غرب آوردهایم اما در این نود و چند سال گذشته باید آن را میشناختیم و مال خود میکردیم. مانند کره، ترکیه و چین و به خصوص نسل سوم فیلمسازان این کشورها توانستهاند این تکنولوژی را مال خود کنند. ما حتی در تولید محصول دنبالهرو بازارهای مصرفی خارجی بودیم به همین دلیل از سریالهای چینی و کرهای در ایران استقبال شد.
در دهه 40 جریانی در سینمای ایران ایجاد شد که هر چند فیلم فارسی نامیده شد ولی به فرهنگ عمومی نزدیک بود و موفق شد. این موضوع را صرفا به لحاظ بازار میگویم. در حال حاضر سینمای ایران نمیتواند از نظریهای حقیقتا تالیفی سخن بگوید، زیرا تجارب کافی را بهدست نیاورده است.
در همین فضا میبینیم کتاب «سینما 1» ژیل دلوز منتشر میشود. او اولین کسی است که درباره سینما، فلسفه ارائه کرده است. چرا در ایران مباحث زیباییشناختی در تفکیک کامل با مباحث فنی و تخصصی ارائه میشوند؟
چون متون موردنظر مصرفکننده ندارند. بهترین مصرفکنندگان این متون کسانی هستند که امکان استفاده از مفاهیم کتابها را داشته باشند. وقتی سینمای ایران محملی برای استفاده از این تجربهها ندارد، هرگز در ایران تولید جدّی چنین متونی را تجربه نخواهیم کرد.
عدهای دانشجو داریم که آنها هم در تاثیر از عقایدی که جامعه ما نسب به روشنفکری دارد، امکان تجربه عملی این تجارب را ندارند.
مطالعات خود شما در چه حوزههایی است؟
حوزه مطالعات شخصی من معارف ایرانی و اسلامی بوده و در مطالعات حرفهای به تکنولوژی سینما پراختهام. من سالهاست که به شکلی مستمر مطالعه نمیکنم. یافتههایی از دوران تاثیرگذار و پویای دانشجویی دارم که هنوز هم از آنها استفاده میکنم.
آیا از سینماگران ایرانی کسی را در ذهن دارید که دوست داشته باشید کتابی از آنها منتشر شود و شما بخوانید؟
به طور کلی بیشتر با مطرح شدن مکاتب هنری و ضرورتهای تاریخی- اجتماعی آنها موافق هستم تا اینکه بخواهیم به شکل مستقیم به تفکرات یک فیلمساز بپردازیم.
یکی از اشکالات بزرگ ما این است که مستقیما به منبع و مرجع مورد نظرمان میپردازیم. در دنیای ارتباطات، نظریههایی وجود دارند که تاثیرگذاری غیر مستقیم را ترجیح میدهند. من به آموزش غیر مستقیم معتقدم. وقتی محمل فکری لازم برای ارائه اصل یک نظریه و یک منش وجود ندارد، میتوان به شیوهای غیر مستقیم و بدون اینکه به صاحب آن تجربه و نظریه اشاره مستقیم داشت، آن موضوع را مطرح و منتشر کرد. با روشهای غیرمستقیم در انعکاس تجارب مهم میتوان به نتایج شگرفی دست یافت. لزوما نباید درباره موضوع گفت.
در حوزه کتاب میتوان به سراغ افرادی رفت که اتفاقا سلیقه ما نیستند و آثار ماندگاری تولید نکردهاند اما کتابشدن اندیشههای آنها آشکار خواهد کرد که حرفی برای گفتن ندارند و از این طریق خلأ تجارب و مکتوبات فیلمسازان بزرگ ایران بهتر و بیشتر آشکار خواهد شد.
البته این تنها در حوزه کتاب ممکن خواهد بود. در تولید فیلم چنین سیاستی تاثیر معکوس خواهد گذاشت چرا که سلیقه مخاطب را به نوعی تربیت خواهد کرد که دیگر راه برگشتی وجود نداشته باد.
جهانگیر الماسی، متولد 1334 از بازیگران تئاتر و سینماست که بیش از 20 فیلم سینمایی و 15 تئاتر در کارنامه خود دارد. از مهمترین فیلمهای او «نارونی» «بانوی کوچک»، «عشق گمشده» و «سهراب» هستند.
مروری بر دیگر مطالب پرونده:
تهیه کننده شهر موشها: کتابهای «تولید» و «تهیهکنندگی» برای سینمای ما کاربرد ندارند/ مسائل سینمای ایران با صنعت سینمای دنیا متفاوت است
پور صمدی: فیلمبردار باید شعربخواند، نقاشی ببیند و فلسفه بداند/ تنازع بقا فرصتی برای اندیشیدن نگذاشته است!
دُرّی: سینمای ما تقلید میکند درنتیجه چیزی برای تالیف ندارد
مجیدی: نیازهای سینمای ما با ترجمه کتابهای پرفروش تخصصی رفع نمیشوند/ مترجمی روی پروژکتور «درِ طویله»گذاشته بود!
خضوعی ابیانه: کتابهای تخصصی ترجمهشده برای حرفهایها کهنه هستند
اسفندیاری: سینماگران برای مطالعه کتابهای فنی و تکنیکی احساس نیاز نمیکنند
زرین دست: کتابهای منتشر شده در ایران را دنبال نمیکنم/ تکنولوژی دیجیتال نیاز به مطالعات فنی را کم کرده است
پوراسماعیلی: جای خالی منابع زیباییشناسی در پیوند با مباحث تکنیکی مشهود است
تقیپور: آشنایی درست اهالی سینما با دانشهای فنی و تکنیکی باعث کاهش هزینههای تولید میشود
شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۷
نظر شما