به انگیزه سالروز درگذشت ریاضیدان ایرانی
منوچهر آتشی معتقد بود نقش پروفسور هشترودی در ادبیات ایران مانند نقش «برتراند راسل» در ادبیات انگلیسی است
پروفسور محسن هشترودی، از بزرگترین ریاضیدانان معاصر ایران و از طرفداران سرسخت علوم پایه بود. وی توانایی بالایی در بیان مطالب علمی به زبان ساده داشت. مهمترین اثر علمی تالیف شده توسط محسن هشترودی، پایاننامه دکترای او در زمینه هندسه دیفرانسیل است.
او تحصیلات دبستانی خود را در مدرسههای سیروس و اقدسیه در شهر تبریز به پایان برد و سپس برای ادامه تحصیل در دارالفنون به تهران آمد. چند سالی در تهران به تحصیل پزشکی گذراند، تا در سال ۱۳۰۴ به عنوان دانشجوی بورسیه دولتی برای تحصیل در رشته ریاضیات به کشور فرانسه اعزام و مدرک دکترای خود را در ریاضیات از دانشگاه «سوربن» فرانسه دریافت کرد.
پس از بازگشت به تهران، مقام استادی دانشسرای عالی، ریاست دانشگاه تبریز و ریاست دانشکده علوم دانشگاه تهران را عهدهدار بود. پروفسور هشترودی، از طرفداران سرسخت علوم پایه بود، به شعر و موسیقی و فلسفه علاقه داشت و توانایی بیان مطالب علمی به زبان ساده را دارا بود. وی به عنوان یک متفکر منتقد پیشرو و ریاضیدان نامدار ایرانی، دارای اهمیت نمادین و شخصیتی اثرگذار در جامعه علمی معاصر ایران بوده است.
آثاری ماندگار از یک چهره ماندگار
تخصص پروفسور هشترودی، در زمینه هندسه دیفرانسیل بود. مهمترین اثر علمی نگاشته شده توسط وی، پایاننامه دکترایش در زمینه «هندسه دیفرانسیل» است که در آن یکی از مدلهای ریاضی استادش «الی کارتان» را تعمیم داد که امروزه به نام «التصاق هشترودی (Hachtroudi Connection)» شناخته میشود.
«جهان اندیشه و هنر»، «دانش و هنر»، «نظریه اعداد»، «سایهها (مجموعه شعر)»، «سیر اندیشه بشر» و «از مکانیک کلاسیک تا مکانیک کوانتیک» برخی از آثار این چهره ماندگار عرصه علم ایرانزمین است. هشترودی در طول زندگی حرفهای در ایران چند مقاله کوتاه علمی نیز منتشر کرد.
هشترودی در قلم دیگران
درباره زندگی، شخصیت و خدمات علمی و فرهنگی پروفسور هشترودی آثار متعددی منتشر شده که «یادنامه دكتر محسن هشترودی» نوشته هادی سودبخش، «مجله آشتی با ریاضیات (شمارههای مهر و آبان 1357)»، «پدیده هشترودی تكرار شدنی نیست» نوشته سیاوش شهشهانی،«مجله نشر ریاضی، سال ۴، شماره ۱ و ۲، مرداد 1370» و «گاهشمار زندگی پروفسور محسن هشترودی» از آنجملهاند.
«زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد پروفسور محسن هشترودی» عنوان کتابی در 129 صفحه با قطع رقعی است. این اثر با مقدمه دكتر محمدرضا نصیری از سوی انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، به چاپ رسیده است. در این کتاب علاوه بر شرح حال استاد و فهرست آثار، مجموعهای از مقالات و نوشتههایی از دوستان، تصاویر و احکام وی منتشر شده است.
نگاهی به فعالیتهای علمی و فرهنگی پروفسور هشترودی
محسن هشترودی، در طول زندگی حرفهای خود ارتباطش با مجامع علمی بینالمللی را حفظ کرد. وی در سال ۱۳۲۹ بهعنوان نماینده دانشگاه تهران در کنگره بینالمللی ریاضیدانان هاروارد شرکت کرد، در موسسه مطالعات پيشرفته دانشگاه پرينستون و به درخواست رياست موسسه پروفسور «اوپنهايمر» به عضویت پذیرفته شد و یک ترم پاییزی را نیز به تدريس در دانشگاه هاروارد پرداخت.
پروفسور هشترودی از پیشروان تفکر انتقادی در ایران بود. او تاکید زیادی بر اهمیت علوم پایه داشت تا جایی که شاخههای دیگر دانش مانند علوم اجتماعی و علوم انسانی را بیاهمیت و غیرعلمی میخواند. در همین حال فلسفه، هنر و عرفان را مکمل علم میدانست. وی اعتقاد داشت که «علم» تنها نوع ارزشمند دانش، «هنر» نگاهی ظریف به زندگی و «فلسفه» غایت معرفتشناسی است و هیچیک بدون نوآوری و اصالت ارزشی ندارند.
محسن هشترودی از زاویه دید بزرگان علم و فرهنگ
دکتر پرویز شهریاری، چهره ماندگار ریاضیات، درباره محسن هشترودی گفته است: «... او میاندیشید و همیشه و در تمام عمر خود میاندیشید و به همین مناسبت انسان بود و مثل هر انسان اندیشهمندی بیپروا. او از جنگ و دشمنی میان انسانها نفرت داشت و انسان بودن را بر دانشمند بودن مقدم میداشت و حرف و اعتقاد خود را بیپروا میگفت؛ بیپروا از اینکه با دیگر حرفها متفاوت است و بیپروا از اینکه ممکن است به کسی بر بخورد. او انسانی دانشمند یا بهتر بگوییم دانشمندی انسان بود.
نخستینبار که استاد را شناختم در دانشگاه تهران بود که به عنوان دانشجو در کلاس درس او حاضر شده بودم. وقتی که از کلاس بیرون آمدم، به واقع دگرگون شده بودم. پس به این ترتیب هم میشود درس داد، پس میتوان معلم ریاضی بود، ولی روح و ذهن دانشجو را چنان افسون کرد که او در برابر شرف انسانی و دانش عام و همه جانبه استاد، از طرفی خود را کوچک احساس کند و از طرفی دیگر، پُر از شوق و امید شود.
درس استاد درس انسانیت و درست اندیشیدن بود و آدمی را در دنیایی از شوق و شگفتی فرو میبرد. به راحتی و بیپروا حرف میزد و بدون اینکه برای هر مجلسی شان جداگانهای قایل باشد، آنچه در دل داشت بیرون میریخت و هرگز فراموش نمیکنم لحظاتی را که در پایان نخستین کنفرانس معلمان ریاضی که در دانشگاه پَهلوی شیراز تشکیل شده بود، نیم ساعتی صحبت یا دقیقتر بگویم درددل میکرد و تقریبا همه همراه او میگریستند.»
در قلم منوچهر آتشی(شاعر و مترجم)، نقشی که پروفسور هشترودی در ادبیات معاصر ایران داشت، همان نقشی است که «برتراند راسل» در ادبیات انگلیسی داشت، البته با معیاری کوچکتر. وی در اینباره گفته است: «محسن هشترودی دارای درجه دکترای ریاضیات و از نخستین دانشجویان ایرانی بود که همزمان با اجتهاد در رشتههای فیزیک و ریاضی، دارای شناخت عمیق از هنر و ادبیات و نقاشی نو بود و وقتی وارد محافل روشنفکری ایران شد، بهعنوان قطبی برای رفع و رجوع دشواریهای مسایل و مباحث فکری شناخته شد. تلاش هشترودی بیشتر وقف این بود که رابطه زنده و آشکار بین هنر و دانش تازه را کشف کند و به آگاهی پژوهندگان برساند.»
دکتر امیرحسین آریانپور، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، نیز درباره محسن هشترودی نوشته است: «هشترودی مشاغل غیردانشگاهی را به هیچ نمیگرفت و به ندرت به مجالس بزرگان پا مینهاد. زندگی سادهای داشت. پس از ساعات تحقیق و تدریس با دوستانش شطرنج بازی میکرد، به موسیقی گوش فرا میداد و داستان میخواند. در برابر فشارهای کشنده روزگار (فقر ظاهری و باطنی جامعه، مرگ فرزند و پیری) به هنر پناه میبرد و از بازخوانی غزلهای حافظ آرامش مییافت و با سرودن شعرهای لطیف سبکبار میشد. با این وصف گاهی دامنش از دست میرفت و کارش به شطح میکشید.»
پروفسور محسن هشترودی، بر اثر سکته قلبی در ۱4 شهریور ۱۳۵۵، در سن ۶۸ سالگی در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان بقاییه تبریز به خاک سپرده شد.
نظرات