گروه سرگرمی هافینگتن پست برخی کتابهای محبوب را به همراه خصوصیات بهیادماندنی آنها در اینجا معرفی کرده است:
«آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟» نوشته «فیلیپ کی. دیک» (1982)
فیلیپ کی. دیک از مفاهیمی چون خرد جمعی، هوش مصنوعی، دین و مذهب مردم، آخرالزمان، مردم آواره و استعمار در یک داستان علمی تخیلی هیجانانگیز سخن گفته است. نویسنده حتی برای کسانی که از داستانهای علمی تخیلی بیزارند، در 200 صفحه تحلیلهای اخلاقی جالبی آورده است.
«خورشید هم طلوع میکند» نوشته «ارنست همینگوی» (1926)
این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است. محور داستان مسافرت گروهی آمریکایی و انگلیسی مقیم فرانسه از «نسل گمشده» به اسپانیا برای دیدن فستیوال گاوبازی پامپلونا است. همینگوی در این داستان نگاهی عمیقتر به مسائلی مانند عشق، مرگ، زندگی و علایق مردانه میکند.
«بانوی گمشده» نوشته «ویلا کاتر» (1923) و «سنگ بزرگ کوه آبنبات» نوشته «والاس استگنر» (1943)
هر دو داستان مربوط به مهاجران ایالات غربی آمریکا هستند. بانوی گمشده رمانی کوتاه و سنگ بزرگ کوه آبنبات رمانی بلند است، اما هر دو در بیان موضوع مسئولیت خانواده بسیار شباهت دارند. سنگ بزرگ کوه آبنبات در مورد خانوادهای است که در سراسر غرب به دنبال بخت و آينده خود سفر میکند. این دو رمان داستانهای خوبی هستند که قدرت آموزش به خواننده رادارند و در ذهن او رسوخ میکنند تا درک بهتری از زندگی خود داشته باشد.
«کشتن مرغ مقلد» نوشته «هارپر لی» (1960)
این رمان تاکنون به 40 زبان ترجمهشده و نویسنده آمریکایی آن توانست در سال 1964 جایزه پولیتزر را به خاطر این رمان به دست آورد. تم اصلی رمان، معصومیت و قربانی شدن قهرمان داستان در برابر بیعدالتی و تعصب نژادی است. داستان خواننده را آرامآرام تا صفحه آخر بهپیش میبرد و در انتها شاید اشکی بر چشمان او بنشاند.
«بختآزمایی» نوشته «شرلی جکسون» (1949)
بختآزمایی داستان روستایی است که اهالی آن برای برپایی سنت سالانه بختآزمایی که در آنیکی از آنها انتخاب میشود، دورهم جمع میشوند. داستان تا انتها نامعلوم و پیچیده باقی میماند و بهنوعی واقعیتر از داستانهای علمی تخیلی است. بختآزمایی خواننده را به تفکر در مورد سنت سوق میدهد.
«خانم دالووی» نوشته «ویرجینیا وولف» (1925)
این رمان مدرنیسم یکی از پیشگامان سبک «رمان نو» محسوب میشود. آهنگ و وزنی که در زبان نویسنده وجود دارد، جسارت در نقطهگذاریهای غیرمتعارف و زیبایی اشباعشده نثر او خواننده را به وجد میآورد. کتابهای او بیشتر به شعر شباهت دارند و با خواندن هر پاراگراف میتوان ساعتها سرگرم کشف معانی گسترده و ظریف آن شد.
«سیذارتا» نوشته «هرمان هسه» (1922)
این کتاب ورودی ناب به ادبیات معنوی و کشف و شناسایی خود است که یکی از برجستهترین کتابها در این نوع به شمار میرود. هرمان هسه در این کتاب ضمن تحلیل مبانی فلسفه آسیائی(هندی)، اشتیاق خود را به یافتن روشی در جهت حل بحران جوامع بشری نشان داده است. این کتاب ممکن است ساده و تا حدودی کلیشهای باشد ولی میتواند پایه و اساس درک و باور بسیاری مسائل قرار گیرد.
«تمدن و ناخشنودیهای آن» نوشته «زیگموند فروید» (1930)
نسل ما اغلب تئوریهای فروید را بیمعنی و چرند میدانند، اما آیا تأثیر و نفوذ او یا این واقعیت که او یک داستانسرای باورنکردنی است، نوشتههایش را مهم و هیجانانگیز نمیکند؟ برخی این داستان را بهترین یا تنها دریچه برای دیدن جهان میدانند. گرچه آشنا شدن با نوشتههای فروید میتواند یک ریسک باشد، ولی از سوی دیگر شاید بهترین آشنایی نیز باشد.
«دنیای قشنگ نو» نوشته «آلدوس هاکسلی» (1932)
وقایع این رمان علمی تخیلی در سال ۲۵۴۰ در شهر لندن میگذرد و آرمانشهری را به تصویر میکشد که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسانها با ویژگیهای از پیش تعیینشده منجر شده، نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی و از میان بردن جنگ و فقر و نابودی کامل خانواده و تولیدمثل بهکلی پوستانداخته و دانش روانشناسی به طرز حیرتانگیزی اعتلا یافته است. در این آرمانشهر تنها هدف انسان ایجاد سعادت و از میان بردن رنجهای غیرضروری است. اگر اورول میآموزد که باید از قدرتهای مسلط بر خود ترسید، هاکسلی میآموزد که باید ابتدا از خود ترسید.
نظر شما