یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۶
ارتقاء فرهنگ کتابخوانی از وظایف مهم دولت است/ جنتی واقعا دغدغه بهبود اوضاع نویسندگان و ناشران را دارد

هوشنگ ماهرویان، نویسنده و پژوهشگر، توسعه فرهنگ کتابخوانی را از وظایف مهم دولت‌ها می‌داند و معتقد است چه از طریق دولت و چه از طریق نهادهای مدنی، باید در کتابخانه‌هایمان اندیشه‌های گوناگون را راه دهیم، چراکه چالش اندیشه‌های متعارض به رشد فکری جامعه منجر می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- هومان دوراندیش: پایین بودن تیراژ کتاب در ایران، پدیده‌ای است که هر یک از نویسندگان و مترجمان و ناشران، در تبیین آن بر علت ویژه‌ای انگشت می‌گذارند. در ادامه سلسله‌گفت و گوهای مربوط به ضعف فرهنگ کتابخوانی و پایین بودن تیراژ کتاب در ایران، سراغ هوشنگ ماهرویان رفتیم تا نظر نویسنده «تبارشناسی استبداد ایرانی» و «مدرنیته و بحران ما» را درباره این معضل فرهنگی جامعه ایران جویا شویم.

جناب ماهرویان، تصور غالب و عمومی این است که در دو سه دهه اخیر، کتابخوانی در ایران سیر نزولی داشته است. شما هم چنین نظری دارید؟


بله، آمارها نشان می‌دهد تیراژ کتاب پایین آمده؛ در حالی که جمعیت ایران نسبت به 35 سال پیش دو برابر شده و درصد تحصیلکرده‌های هم بسیار بیشتر شده است. البته مردم ما از اینترنت و ماهواره استفاده می‌کنند ولی این واقعیت غیر قابل انکار است که کتابخوانی در ایران کاهش یافته است.

اما به نظر نمی‌آید که سطح آگاهی مردم ایران نسبت به سه دهه قبل پایین‌تر باشد. اگر مردم ما این همه از کتاب دور شده‌اند، این سطح آگاهی بالاتر، فقط محصول رسانه‌های تصویری و اینترنت است؟

مسلماً. انقلاب ارتباطات در دو سه دهه اخیر، دانش آدمی را بسیار بالا برده است. ما نمی‌توانیم بگوییم مردم امروز ما نسبت به مردم سه دهه قبل ایران، آگاهی کمتری دارند. شما امروز به راحتی وارد اینترنت می‌شوید و هر چه بخواهید بخوانید، آن‌جا پیش روی شماست. سطح آگاهی امروز طبیعتاً بسیار بیشتر از چهل سال قبل است. آثار هر اندیشمندی را با یک جستجوی اینترنتی می‌توان پیدا کرد اما این‌ها نافی این واقعیت نیست که کتاب و کتابخوانی نقطه ضعف جامعه ماست. من نوروز امسال با چند نفر به مسافرت رفته بودم. برخی از همسفرانم دبیر هم بودند ولی در طول سفر اصلاً ندیدم که کتاب بخوانند یا حتی روزنامه‌ای را ورق بزنند. کسی که خودش اصلاً کتاب نمی‌خواند چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که شاگردش کتابخوان شود؟ به نظرم یکی از وظایف دولت، ارتقای فرهنگ کتابخوانی در جامعه است. کتابخانه‌های عمومی ما باید گسترش یابند و بیشتر شوند. شما در لندن در هر محله‌ای یک کتابخانه می‌بینید و مردم زیادی در این کتابخانه‌ها مشغول خواندن کتاب و روزنامه هستند.

همه کتابخانه‌های لندن دولتی‌اند؟

نه، بخشی از آنها متعلق به نهادهای غیر دولتی‌اند. ما هم می‌توانیم NGO تشکیل دهیم و از طریق نهادهای غیر دولتی، کتابخانه تاسیس کنیم ولی بسیاری از این کتابخانه‌ها را خود دولت انگلستان تاسیس کرده است. در انگلستان اگر شما در پایتخت نباشید، به راحتی می‌توانید به کتابخانه سفارش بدهید و ظرف یک هفته کتاب را برای شما می‌فرستند. مثلاً از شفیلد به کتابخانه‌ای در لندن سفارش می‌دهید و آدرستان را برای آنها می‌فرستید و یک هفته بعد، کتاب به دست شما می‌رسد. در جامعه ما متاسفانه این فرهنگ حاکم نیست. زمانی که ما در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دانشجو بودیم، کتابخانه در زیرزمین بود. درخواست کتاب را می‌فرستادیم پایین و کتاب با آسانسور می‌آمد بالا. بچه‌ها جرات نمی‌کردند هر کتابی را درخواست کنند چون می‌گفتند ساواک کتاب‌های درخواستی را کنترل می‌کند. تا این‌که منوچهر گنجی آمد و رئیس دانشکده حقوق شد. او فرهنگ آمریکایی داشت و کتابخانه را اوپن کرد. بعد ما دیدیم بچه‌های سیاسی و چپ، کتاب‌ها را می‌دزدند! یک روز من به یکی از آنها گفتم چرا کتاب می‌دزدی؟ او گفت: «من این کتاب را می‌برم تا بچه‌های خوب آن را بخوانند. این ژیگول‌ها شایسته خواندن این کتاب نیستند.» من با حیرت گفتم تو تعیین می‌کنی کی شایسته است و کی شایسته نیست؟! کتاب را می‌دزدیدند تا سوسول‌ها و ژیگول‌ها و بچه بورژواها کتاب نخوانند! فرهنگی که قبول نکند همه کتاب بخوانند، چه جامعه‌ای می‌خواهد درست کند؟ در زندان هم که بودم، دیدم کتاب‌ها را قایم می‌کنند. این گروه یا آن گروه کتاب‌هایی را که مهر زندان هم خورده و از طریق رسمی وارد زندان شده بود، برمی‌داشتند تا دیگران آنها را بخوانند یا نخوانند. رشد فرهنگی در گرو گسترش اندیشه‌های گوناگون است. اگر کتابخانه عمومی تشکیل دادیم، چه از طریق دولت چه از طریق نهادهای مدنی، باید در کتابخانه‌هایمان اندیشه‌های گوناگون را راه دهیم. چالش اندیشه‌های متعارض به رشد فکری جامعه منجر می‌شود.

آیا پایین آمدن تیراژ کتاب در ایران به کاهش مطالعه منجر شده است؟ افراد زیادی کتاب نمی‌خوانند ولی در اینترنت متون گوناگونی را مطالعه می‌کنند.

من خودم هر روز صبح تیترهای روزنامه‌های ایران را می‌خوانم و یک سری از سایت‌ها را هم نگاه می‌کنم و مقالات و مصاحبه‌های جالب آنها را می‌خوانم. اگر هم ببینم روزنامه‌ای مصاحبه خوبی دارد، آن روزنامه را هم می‌خرم. من دقیق نمی‌دانم مطالعه مردم ما در اینترنت تا چه حد است ولی به طور کلی، اینترنت زمینه مطالعه را فراهم می‌کند.

ممیزی و افزایش قیمت کتاب را تا چه اندازه در کاهش تیراژ کتاب موثر می‌دانید؟

هیچ یک تاثیر مهمی در این پدیده ندارند. ما باید کنجکاوی ذهنی را در جامعه ایجاد کنیم که افراد راغب باشند که بدانند دریدا و فوکو چه می‌گویند. یعنی آرای متفکران را بخوانند و نهایتاً به رای شخصی خودشان برسند. وقتی چنین تیپ روشنفکری‌ای در جامعه ایجاد و فراگیر شود، رشد کتابخوانی و رشد فکری هم حاصل می‌شود. برانگیختن و سوق دادن مردم به کتابخوانی، نوعی مدد فرهنگی است که موسسات حکومتی می‌توانند انجام دهند. موسسات حکومتی و کتابخانه‌های دولتی، نباید به مردم بگویند چه بخوانید و چه نخوانید. کتاب‌ها نباید با این رویکرد وارد کتابخانه‌ها شوند. باید همه جور کتابی در دسترس مردم باشد. مردم خودشان می‌خوانند و به رشد فکری می‌‌رسند. قبل از انقلاب، کتاب‌های‌های ممنوعه‌ای بود که درست به علت ممنوعه بودن، مورد توجه قرارگرفته بودند. کتاب را که پشت ویترین کتابفرشی بگذارید، از آن تقدس‌زدایی کرده‌اید. زمانی که من زندانی بودم، برخی افراد فقط به جرم خواندن کتاب «انقلاب در انقلاب» رژی دبره، زندانی شده بودند. مثلاً کسی را به سه سال زندان محکوم کرده بودند که چرا این کتاب را خوانده‌ای! اما بعدها دیدیم که این کتاب پشت ویترین است. ویترین تقدس‌زدایی می‌کند. نفس گسترش اندیشه‌ها، باید مورد اهتمام همه افراد دولتی و غیر دولتی مرتبط با کتاب باشد. شاید دانش مردم ما به علت انقلاب جهانی در ارتباطات جمعی زیاد شده باشد ولی روشنفکر ما در همان محدوده‌های خودش می‌پلکد!

ولی خود شما الان گفتید مردم ما باید سوق داده شوند به خواندن آثار دریدا و فوکو.

همه مردم را نگفتم. آن گروه از مردم را گفتم که به شکل جدی‌تری با کتاب سر و کار دارند.

ولی مگر آثار دریدا و فوکو را همین روشنفکران برای اقشار کتابخوان مردم ایران ترجمه نکرده‌اند؟

بله، ولی این کتاب‌ها کم خوانده می‌شوند. ما باید بحث کنیم که آیا در فلان مقوله، فوکو درست گفته یا نه. این بحث‌ها در جامعه روشنفکری ما کم است.

شما می‌فرمایید آرای متفکران جهانی را باید بخوانیم و موضوع بحث قرار دهیم. این آرا با همت روشنفکران ایران ترجمه شده است دیگر. پس چرا وسط کلامتان به روشنفکران هم حمله می‌کنید؟

روشنفکری ما موضع مشخص اتخاذ نکرده‌اند. هول شده و بازار کتاب را از ترجمه‌های آثار پست‌مدرنیستی پر کرده‌اند؛ در حالی که هنوز روشنگری و رفرماسیون را نمی‌شناسد. داعش محصول فقدان رفرماسیون است. اگر رفرماسیونی در کار بود، داعشی پدیدار نمی‌شد. ما باید بدانیم چه چیزی ترجمه می‌کنیم. ما ولتر را نخوانده‌ایم و چسبیده‌ایم به دریدا.

ولی شما خودتان هم در حال حرف زدن، به صورت طبیعی گفتید مردم ما باید دریدا و فوکو بخوانند. لوتر و ولتر را مثال نزدید. یعنی خودتان هم مشمول این نقدتان می‌شوید. قبول دارید؟

مسلماً. ولی در دنیای جدید، هابرماس جلو نظر شما می‌آید نه ولتر. اما روشنفکری که ولتر را نخوانده، ولتری که به روسو می‌گوید من مخالف تفکر تو هستم ولی حاضرم جانم را بدهم تا تو تفکرت را در جامعه ترویج کنی، معلوم است که چندان هم دموکرات نمی‌شود. من امروز داشتم مقاله‌ای در اینترنت می‌خواندم. نویسنده، مخالفت فکری‌اش را با دشمن خونی‌اش یکی گرفته بود. وقتی یک فرهنگ دموکراتیک در فضای روشنفکری ما حاکم شود، چالش اندیشه‌های گوناگون رخ می‌دهد بدون این‌که کار افراد به دشمنی با یکدیگر برسد.

برخی یأس و ناامیدی جامعه ایران را علت رویگردانی مردم از کتاب می‌دانند. شما چه نظری دارید؟

مردم ما با انگیزه بالا در انتخابات شرکت کردند. اگر جامعه ما دچار یأس سیاسی است، پس چرا پای صندوق رای می‌رود؟ در 24 خرداد سال قبل، از ساعت 2 بعد از ظهر صندوق‌های رای آن قدر شلوغ بود که مپرس! اصلاً یأس سیاسی و فلسفی متعلق به دانش‌آموزان و دانشجویان و مردم عادی نیست که بگوییم این امر علت اعراض مردم ما از کتابخوانی است.

تربیت و آموزش دوران کودکی را تا چه حد در مشکل کتابخوانی ما موثر می‌دانید؟

آموزش و پرورش بسیار مهم است. کتابخانه‌های خوب در مدارس و معلم‌هایی که خودشان اهل کتاب خواندن باشند و دانش‌آموز را هم به این سمت سوق دهند، واقعاً موثر است. حتی در دانشگاه‌های ما دانشجو هم اهل کتاب خواندن نمی‌شود.

بالاخره نفرمودید این بی‌حالی عمومی ما در کتاب خواندن، علت اصلی‌اش چیست.
وقتی تیراژ را با سه چهار دهه پیش مقایسه می‌کنیم، واقعاً حیرت می‌کنیم که چرا تیراژ کتاب در مملکت ما این همه پایین آمده است. فضای مجازی الان تاثیر زیادی در کاهش تیراژ کتاب دارد. کتاب‌های زیادی هم در اینترنت خوانده می‌شود. شاید بتوان اینترنت را یکی از علل اصلی کاهش کتابخوانی در ایران امروز دانست.

به افزایش تیراژ کتاب در دوره ریاست جمهوری روحانی امیدی دارید؟

راستش من خیلی امیدوارم. خود آقای روحانی آدمی است که به آزادی اندیشه و مطرح شدن تفکرات گوناگون در جامعه، معتقد است. روحانی از آزادی نشر و رفع ممیزی دفاع می‌کند. این دیدگاه‌های او بسیار جالب است. وزیر فرهنگ باید فرهنگی و اهل کتاب باشد و الان چنین چیزی در کابینه آقای روحانی مشاهده می‌شود. همچنین آقای جنتی اهل کتاب هستند و واقعاً دغدغه بهبود اوضاع ویسندگان و ناشران را دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها