دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۳
ایبنا مطالب کتاب بانی فیلم را تامین کرد/ آرمان از کتاب نخواندن گفت

امروز دو شنبه 9 تیر 1393، بانی فیلم، ایران، آرمان، اعتماد، شرق و شاپرک تنها روزنامه هایی بودند که به موضوع کتابخوانی پرداخته بودند. در این میان تیترهای جذابی هم در میان روزنامه های فرهنگی و سیاسی کشور به بهانه صعود تاریخی ایران به مرحله لیگ جهانی والیبان به چشم می خورد. «صعود تاریخی بلندقامتان محقق شد»، «پرواز بلندقامتان ایران به سوی قله پیروزی»، «رویای والیبال ایران تعبیر شد» برخی از تیترهایی بودند که این رسانه ها منتشر کرده بودند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، الناز مردی: امروز دو شنبه 9 تیر 1393، بانی فیلم، ایران، آرمان، اعتماد، شرق و شاپرک تنها روزنامه هایی بودند که به مقوله کتابخوانی پرداخته بودند.

روزنامه بانی فیلم/ «ایبنا» ستون فرهنگی «بانی فیلم» را پُر کرد

بانی فیلم امروز در ستون «اخبار فرهنگی» خود خبر پیشنهاد شعر خوانی در هفته «کتاب کودکان» در انگلیس را از ایبنا منعکس کرده است. به گفته این روزنامه هفته آینده در انگلیس «هفته کتاب کودکان» است که برنامه های مختلفی برای آشنایی کودکان با کتاب در نظر گرفته شده است. روزنامه گاردین به مناسبت این هفته به والدین توصیه می کند برای کودکان کتاب‌های شعر بخوانند چون بر اساس تحقیقات انجام شده کودکان، شعر را ابتدا از طریق والدین خود درک می کنند. توصیه کننده این مقاله گریس نیکولز از داوران شعر کودک و برنده چندین جایزه ادبی است.

این روزنامه همچنین خبر درگذشت «آناماریاماتوته» نویسنده اسپانیایی را از ایبنا انعکاس داده است. به گفته این روزنامه آنا ماریا برنده 2010 برترین جایزه ادبی اسپانیا که 16 سالگی اولین اثر خود را به زبان اسپانیایی نوشته و منتشر کرد، در سن 88 سالگی چشم از جهان فرو بست. پسر بزرگ وی خبر درگذشت مادرش را به رویترز داد. وی در حوزه کتاب کودک نیز فعال بود و دو اثر «کودکان کودن» و «داستان واقعی زیبای خفته» از وی منتشر شده است.

بانی فیلم همچنین به معرفی 8 کاندیدای جایزه داستانی کودکان روزنامه گاردین پرداخت. بانی فیلم که این خبر را از ایبنا انعکاس داده می نویسد: «روزنامه گاردین اسامی نویسندگان کاندید برای کسب جایزه داستانی کودکان این روزنامه را اعلام کرد که در بین آنها داستان «فلورا و اودیسه» نیز دیده می‌شود. «کیت دی کامیلو» به دلیل نوشتن این کتاب توانست مدال نیوبری را کسب کند. لیست نهایی گاردین از بین 169 کتاب معرفی شده برای کسب این جایزه انتخاب شده است که به گفته جولیا اسکلشر رئیس داوران این جایزه ملاک اصلی انتخاب کتابها دغدغه آنها به مسائل روز کودکان بوده است. این لیست چند روز پس از برگزیده شدن کتاب «حاطرات پناهگاه زیرزمینی» به عنوان برنده جایزه کارنگی کودکان و سیل انتقادات به این انتخاب اعلام می‌شود. کارشناسان این رمان را که نوشته کوین بروکس است را برای کودکان نامناسب می‌دانند و برنده شدن این کتاب را مورد انتقاد قرار داده و به همین خاطر اسمی از این کتاب در لیست گاردین دیده نمی‌شود.»

روزنامه ایران/ هنر را از ایدئولوژی گریزی نیست

ایران امروز در صفحه «اندیشه» خود گفت و گویی با دکتر «اعظم راودراد» نویسنده و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران درباره کتاب «جامعه شناسی سینما و سینمای ایران» داشته است. دکتر «راودراد» درباره کتاب «جامعه شناسی سینما و سینمای ایران» به این روزنامه می گوید: این کتاب در دو بخش نوشته شده است. بخش اول «جامعه شناسی هنر» به ریشه جامعه شناسی سینما و نیز کلیات، نظریه ها و روش شناسی این حوزه پرداخته شده است. در بخش دوم کتاب به طور مشخص به جامعه شناسی سینمای ایران پرداخته ام. این بخش حاوی جامعه شناسی سینمای ایران تلقی می شوند.

این روزنامه همچنین در ستون «رویداد» خود به تحلیل اقتصادی کتاب در گفت و گو با «نوش آفرین انصاری» پرداخته است. به گفته «ایران» نوش آفرین انصاری با بیان این‌که نهاد کتابخانه های عمومی در چند سال اخیر رسالت های اصلی خود را انجام نداد، معتقد است: «در چند سال اخیر کتابخانه های عمومی تنها بحث سود اقتصادی و سیاست دست به دست هم داده و باعث آسیب های زیادی در کتابخانه ها شده است. این پیشکسوت کتابداری در خصوص وضعیت کتابخانه های عمومی در سراسر کشور ادامه می دهد: در حال حاضر من مراجعه کننده مستقیم به کتابخانه ها نیستم اما به خاطر سال ها تدریس در دانشگاه ها و همچنین علاقه شخصی ام به کتابخانه های عمومی به عنوان نهادی پایه برای توانمند سازی جامعه و علاقه مند کردن مردم به کتابخوانی پیگیر مسائل آن هستم.» روزنامه ایران این خبر را از ایسنا منعکس کرده است.

روزنامه آرمان/ در سراشیبی کتاب نخوانی

آرمان امروز در ستون «نقد» خود  «عروس بید» نوشته یوسف علیخانی را بررسی کرده است. این روزنامه می گوید: فولکلورنوعی نوشته داستانی است که روایتگرسنت‌ها و عادت‌های عامه است. از عادت‌های روزمره زندگی، موسیقی و رقص و آواز وقصه ها و باورهای اساطیری. در فولکلور نویسنده سعی می‌کند از طریق داستان سنت‌های زبانی و کلامی‌و دیگر مقوله‌های گفته شده را به تصویر بکشد و به نظاره بگذارد. برای خواننده موزه‌ای بسازد رنگارنگ از رسم‌ها و روش‌ها، موسیقی و کلام‌ها و گفته‌های ناب که شاید فقط مخصوص همان لهجه از زبان روایتگر باشد. در این نوشته خواننده با رسوماتی آشنا می‌شود که شاید منسوخ شده باشد، با تکیه‌کلام‌هایی برخورد می‌کند که چه بسا برای اولین بار با آن برخورد کرده باشد. اما هر چه هست در فولکلور خواننده به متن و روایت به بیشترین حد ممکن نزدیک می‌شود و گفته‌ها را با تمام وجود لمس می‌کند...در مجموعه داستان عروس بید علیخانی از بیان هیچ کلمه‌ای از لهجه زادگاه خود فروگذار نکرده. کلمات را همان طور که بیان می‌شود به قالب نوشتار آورده و برای خود هیچ گونه محدودیتی قائل نشده. ... در تمام داستان‌های دهگانه عروس بید زن عنصری است فعال و کاری. در «پناه بر خدا» که می‌شود گفت حرف اول را می‌زند اگرچه جوانک نداف محور اصلی داستان است اما این شخصیت کاربردی زن است که همه جا رنگ به رنگ می‌شود و هرجا در نقشی تازه ظهور می‌کند و ادای نقش می‌کند. در دیگر داستان‌ها هم اینگونه است که گفته شده. در هیچ کدام زن را شخصیتی توسری خور یا بازیچه یا مسخ شده نمی‌بینیم.»

این روزنامه همچنین در صفحه «ادبیات» خود گفت و گویی با منصور خورشیدی شاعر و منتقد شعر درباره کتاب «آبی ناگهان» داشته است. خورشیدی در مورد این کتاب به «آرمان» می گوید: خلق موقعيت‌هاي جديد بستگي به توانمندي ذهني شاعر دارد. ايجاد زمينه‌اي كه شاعر با توجه به همه‌ عوامل سازنده‌ زبان در شعر به تصوير مي‌كشد، پوست‌اندازي در ميان واژه‌ها و بازنمايي احساس با توجه به شرايط روحي كه گاهي شاعر را تحت تاثير شرايط و موقعيت در مكان، برای برقراري ارتباط با مخاطبان شعر قرار مي‌دهد.

آرمان در ستون «میزکار» خود مطلبی درباره کتاب نخواندن منتشر کرده است. این روزنامه معتقد است: در حوزه ادبيات كه به تاييد كارشناسان حوزه مطالعه، نقش بسزايي را در افزايش نرخ جذب مخاطب و بالا بردن سرانه مطالعه در كشور دارد نيز شاهد شرايط ناخوشايندي هستيم؛ آنچنان‌كه آمارها با تصورات و انتظارات فاصله زيادي دارند. شايد براي مخاطبان اين حوزه عجيب باشد كه بدانند ميانگين شمارگان كتاب‌هاي ادبي در سال 1360، 4 هزار و 285 نسخه بوده؛ در سال 1365 به نقطه اوج خود يعني 5 هزار و 659 نسخه رسيده و در ادامه همراه با شيب زياد نمودار به پايين غلتيده و در سال گذشته رقم هزار و 766 عنوان به نام اين حوزه ظاهرا پرطرفدار ثبت شده است. در واكنش به اين آمار نمي‌شود اعتراف نكرد كه اين رقم براي كشوري كه خود را صاحب فرهنگ مكتوب و ادبيات مي‌داند، رقم متاسف كننده‌اي است. اين تاسف در رابطه با كتاب‌هاي كودك و نوجوان نيز مصداق دارد؛ كتاب‌هايي كه به دليل حساسيت سني مخاطبان شان، از اهميت بسياري برخوردار هستند و هر نوع كاهش و كاستي در تيراژ آنها، حكم زنگ خطري جدي براي جامعه را خواهد داشت...

روزنامه اعتماد/ گفت و گو با «علی عبدالهی» به بهانه ترجمه «دروغ های قشنگ»

این روزنامه امروز در صفحه «ادبیات» خود یادداشتی از پرویز دوایی در رابطه با زندگي و زمانه ري برادبري و داستان هايش منتشر کرده است. دوایی در این یادداشت به اعتماد می گوید: «هنگامي كه نويسنده يي توانست حرفش را به خواننده بقبولاند و او را وادار كند كه گفته هايش را باور كند، نويسنده خوبي است. [در مورد خودم] در نهايت دوست دارم كه قصه گو قلمداد شوم: نظير پيرمردهاي قصه گوي قديم كه در كنار راهي قصه مي گفتند و بچه ها و بزرگ ترها دورش جمع مي شدند. اگر پسربچه يي سال ها بعد در گذر از كنار مزارم با تكه يي گچ بر سنگ گورم بنويسد «او يك قصه گو بود» اجرم را گرفته ام و بيش از اين چيزي نمي خواهم. » اينها را نويسنده بزرگ امريكايي ري برادبري مي گويد كه رويداد مهم زندگي حرفه يي اش به سال 1943 رخ داد كه قصه كوتاه «درياچه» را به يك نشريه به اصطلاح جدي و معتبر فروخت: قصه يي كه به گفته خودش نخستين اثر ادبي او بود و نوشتنش او را از كابوس يك عمر (خاطره غرق شدن دختربچه يي كه باهم در كودكي در كنار دريا آشنا شده بودند) رهانيد. در همين سال بود كه جايزه بهترين مجموعه داستان كوتاه امريكا را از آن خود كرد كه در سال هاي 1948 و 1952 نيز تكرار شد. جايزه اُ. هنري، جايزه بنجامين فراكلين (1954) و جايزه مجمع نويسندگان فضايي (1967) از افتخارات بعدي او هستند. او همچنين در سال 2000 ميلادي جايزه بنياد ملي كتاب را به خاطر سهم عظيمش در ادبيات امريكا از آن خود كرد كه مهم ترين ستايش فرهنگي اين سرزمين محسوب مي شود. «پيشواي افسانه علمي نويسي هاي امريكا» لقب نيمه رسمي او ست كه طي اين سال ها به وي گفته مي شود.

اعتماد امروز در ستون «دیدگاه» خود به معرفی «یانیس ریتسوس» یکی از برجسته ترین چهره های شعری جهان پرداخته است. این روزنامه می گوید: «يانيس ريتسوس» زماني كه در 1990 سر به بالين مرگ گذاشت، 81 سال داشت و از خود نزديك به 100 مجموعه شعر به يادگار گذاشت. او را بي شك مي توان يكي از برجسته ترين چهره هاي شعري جهان ناميد. ريتسوس از نسل شاعران چپ دوران جنگ بود. دهه 30 تا 60 قرن بيستم شاهد پديد آمدن شخصيت هاي ماندگار و غول آسا در عرصه ادبيات بود، بيشتر اين شخصيت ها به جبهه چپ گرايش داشتند و آرمان هاي سوسياليستي را دنبال مي كردند... علاوه بر شعرهاي پراكنده يي كه از سال هاي دور از او در نشريات چاپ مي شد، گويا نخستين بار «قاسم صنعوي» اشعاري از او را در مجموعه يي به فارسي برگردانده و پس از او زنده ياد «فريدون فرياد»، «محمد علي سپانلو»، «علي عبداللهي» و نويسنده اين يادداشت از او مجموعه هايي به فارسي برگردانده اند.

این روزنامه همچنین در صفحه «ادبیات» خودگفت و گویی با علی عبدالهی به بهانه ترجمه «دروغ های قشنگ» گزیده ای از شعر های «یانیس ریتسوس» داشته است. عبدالهی در رابطه با «یانیس ریتسوس» می گوید: وی يكي از سياسي ترين شاعران جهان در عصر حاضر و نيز معترض ترين آنها: شاعري كه شعر سياسي مي نوشت و معتقد به اين نوع شعرنويسي بود، اما شعار نمي داد و جايگاه شعري اش به همين دليل هيچگاه تنزل پيدا نكرد. وی درباره این‌که مترجمان فارسی کمتر سراغ کتاب های «یانیس ریسوس» می روند چه شد که شما کتاب «دروغ های قشنگ» وی را برای ترجمه انتخاب کردید به اعتماد می گوید: به نظرم اين طور نيست. كدام شاعر خارجي در ايران به خوبي معرفي شده كه ريتسوس شده باشد؟ تازه ريتسوس بيشتر از بسياري شاعران خارجي ديگر مورد توجه قرار گرفته است و از قضا بر شعر معاصر فارسي تاثير زيادي گذاشته به خصوص بر شعر اجتماعي – سياسي ما در پيش و پس از انقلاب. شاعران انقلابي و چپ گرا و حتي شاعران اجتماعي با گرايش هاي ديگر از او خيلي چيزها آموخته اند...

روزنامه شرق/ گفت و گو با «محمود حسینی زاد» به مناسبت ترجمه «موبایل»

شرق امروز در صفحه « ادبیات» خود گفت و گویی با محمود حسینی زاد به مناسبت ترجمه «موبایل» از اینگوشولتسه و «آقای آدامسون» از اورس ویدمر داشته است. این روزنامه می گوید: این‌روزها دو ترجمه از محمود حسینی‌زاد از طرف نشر افق منتشر شده است. یکی مجموعه داستانی به نام «موبایل، داستان‌هایی در سبک‌وسیاق گذشته» از اینگو شولتسه، نویسنده آلمانی و دیگری رمانی کوتاه با عنوان «آقای آدامسون» از اورس ویدمر، نویسنده سوییسی. اینگو شولتسه پیش از این با دو داستان کوتاه که با ترجمه حسینی‌زاد در مجموعه «آسمان خیس» چاپ شده بود به خواننده فارسی‌زبان معرفی شده بود و چندسال پیش هم سفری به ایران داشت. اتحاد دو آلمان و برداشتن دیوار برلین و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این واقعه یکی از درونمایه‌های تکرارشونده در داستان‌های شولتسه است؛ داستان‌هایی که در آنها جامعه از خلال روابط آدم‌ها و سرگذشت آنها واکاوی می‌شود.

روزنامه شاپرک/آن ها از کجا پول در می آورند؟

شاپرک امروز در ستون «زنگ ادبیات» خود گفت و گویی با چند تن از نویسندگان در رابطه با راه های تامین معاش آنها را از ایسنا منعکس کرده است. شاپرک می گوید: هر کدام از نويسندگان، شاعران و مترجمان براي تأمين معيشت خود به شغلي مي‌پردازند. بعضي در روزنامه کار مي‌کنند، عده‌اي درس مي‌دهند و بعضي در اداره‌ها و سازمان‌هاي مختلف استخدام مي‌شوند، اما تعداد آنهايي که فقط از راه انتشار کتاب‌هايشان زندگي مي‌کنند، بسيار اندک است. احمد اخوت، نويسنده و مترجم، با تشريح وضعيت امرار معاش و ادبيات در دهه 60 مي‌گويد: در آن زمان من وسوسه مي‌شدم که خيلي خوب است کار دلي را با گذران زندگي يکي کنم، اما متأسفانه يک سال بعد اوضاع زير و رو شد و کار نشر به بحران کاغذ و مشکلات آن برخورد. بعد هم اوضاع مرتب بدتر شد و وضعي پيش آمد که شرح آن اشک‌انگيز است. الآن هم هيچ چشم‌اندازي در اين زمينه براي کسي وجود ندارد. خسرو حمزوي، نويسنده، هم معتقد است با درآمد نويسندگي نمي‌توان زندگي کرد و ادامه می دهد: من يک نويسنده‌ام که کارهايم چندين‌بار چاپ مي‌شوند، اما اگر قرار بود با پول کتاب‌هايم زندگي کنم، زن و بچه که هيچ، خودم تنها هم از گرسنگي مرده بودم. .. من کارمند اداره بودم. تا قبل از بازنشستگي حقوق کارمندي مي‌گرفتم و پس از آن حقوق بازنشستگي مي‌گيرم. رضا جولايي، نويسنده، مي‌گويد: من از دهه 40 فعاليت ادبي‌ام را شروع کردم و از سال 61 وارد کار نشر شدم. پيش از ناشر شدن هم بيکار بودم. فتح‌الله بي‌نياز، نويسنده، مي‌گويد: مردم به شغل نويسنده‌ها نيازي ندارند: بايد پرسيد چرا چندين و چند هزار نويسنده و شاعر، نمايشنامه‌نويس، مترجم و منتقد در ايران آمدند و رفتند، اما جز زنده‌نام ذبيح‌الله منصوري، تا جايي که من اطلاع دارم، احدي از طريق ادبيات گذران نکرده و نمي‌کند و همه اهل اين پنج عرصه به ياري کار و حرفه ادبي امرار معاش نکرده‌اند و با شغل و حرفه ديگرشان مثلا مهندسي، حسابداري، پزشکي، کارمندي يا روزنامه‌نگاري امرار معاش کرده‌اند و بعضا هم همسران‌شان شاغل هستند يا ارثي به خود آن‌ها رسيده است... آيا مي‌توان گفت اين پنج زمينه، حرفه و کار نيستند؟ بدون شک جواب منفي است. پس چرا نمي‌توان از آن‌ها کسب درآمد کرد؟ با عرض پوزش بايد بگويم چون «مردم به کار اين پنج گروه نياز ندارند، بر خلاف کار آشپزهاي رستوران و آبميوه‌فروش»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها