تحولات جهانی در کنکاش والرشتاین
دکتر محمدامین قانعیراد، استاد دانشگاه و رییس انجمن جامعهشناسی ایران درباره سفر وی به ایران گفت: امانوئل والرشتاین، جامعهشناس و نظریهپرداز برجسته معاصر و رئیس اسبق انجمن بینالمللی جامعهشناسی در روزهای 9 تا 16 اسفند ماه 1392 به دعوت انجمن جامعهشناسی ایران برای شرکت در «سمینار بررسی آراء امانوئل والرشتاین» و بازدید از اماکن فرهنگی و تاریخی به کشور ما سفر کرد.
وی اظهار کرد: والرشتاین در آستانه هشتاد و چهار سالگی همچنان تحولات جهانی را دنبال و دیدگاههای خود را منتشر می کند. او در سال 2011 چهارمین جلد اثر سترگ خود دربارۀ نظام نوین جهانی را با عنوان «نظام نوین جهانی : لیبرالیزم مرکز گرای پیروز 1914- 1789» منتشر کرد. او در این مجلد تکوین، تعارض و وضعیت هژمونیک گرایش های سیاسی از انقلاب فرانسه تا آغاز جنگ جهانی اول را در زمینۀ نظام جهانیِ سرمایه داری بررسی می کند.
قانعیراد ادامه داد: والرشتاین علاوه بر نیم قرن مطالعات گسترده و برنامه پژوهشی بلند مدت خود، در مقالات پژوهشی و همچنین یادداشت ها و تفاسیر سیاسی خود به تحلیل علمی و اظهار نظر پیرامون مسائل جاری جهان کنونی می پردازد. او در سال های اخیر در نوشته های کوتاه خود در سایت شخصیاش رخدادهای اجتماعی و سیاسی از انتخابات ایران در سال 1388 تا تحولات خاورمیانه، از بحران سوریه که آن را لاینحل توصیف می کند تا اعتراضات اخیر در اوکراین را به گونه ای تحلیلی مورد بررسی قرار داده است. او در یکی از یادداشت های اخیرش با عنوان «نرمش قهرمانانه: ایران و ایالات متحده» به بررسی چشم انداز تحولات احتمالی در رابطه ایران و آمریکا میپردازد، همچنین والرشتاین علاوه بر انجام مطالعات تاریخی و تمدنی با گستره وسیع، نسبت به مسائل و رخدادهای سیاست معاصر نیز با رویکردی راهبردی واکنش نشان میدهد.
دیدگاه جامعهشناختی او تحت تاثیر کارل مارکس، فرناندو برودل، کارل پولانی، فرانتز فانون، زیگموند فروید، نیکولا کندراتیف و برخی دیگر از صاحبنظران است. والرشتاین، پیش از این که درجه دکتری خود را بگیرد، کار دانشگاهیاش را از همان دانشگاه کلمبیا آغاز کرد. در سال 1971 به دانشگاه مکگیل در مونترال رفت و برای پنج سال در آنجا به تدریس و تحقیق مشغول بود. در 1976 به دانشگاه بنگامتون در ایالات متحد آمریکا آمد و با درجه استادی در جامعهشناسی بهکار خود ادامه داد. او در سال 1999 بازنشسته شد و از سال 2000 تاکنون با عنوان پژوهشگر ارشد در دانشگاه ییل، آمریکا به تحقیق مشغول است. والرشتاین در سالهای 1994 تا 1998 بهعنوان رئیس اتحادیه بینالمللی جامعهشناسی انتخاب شد.
نظریه نظام جهانی و بحران ساختاری
والرشتاین در تز معروف خود، به کمک چهار فرض مقدماتی یا پیشگزاره، جهان را با دیدگاهی تاریخ- اجتماعی به تصویر میکشد. او در این پیشفرضها که در واقع تشریح نظریه نظام جهانی اوست، توضیح میدهد که جهان مدرن تاکنون چه مراحل تاریخی را گذرانده تا به اینجا رسیده و گمانه میزند که به کجا میرویم. والرشتاین خود اشاره میکند که ممکن است برخی صاحبنظران پیشگزارهها و تشریح او را قبول نداشته باشند ولی به هر حال این تصویری است که او از جهان مدرن و آینده آن در نظر دارد.
وی نمیخواهد دست به پیشگوییهای پیامبرگونه بزند؛ بلکه گمانهاش بهطور عمده این است که نظام سرمایهداری دیگر نمیتواند بر نظام جهانی سلطه بلامنازع داشته باشد و باید جای خود را به نظامی دیگر بدهد. اما خوشبین نیست که نظامی بهتر جای آن را بگیرد، هرچند مطمئن هم نیست که شرایط از این بدتر شود.
بحران اجتماعی در نظر والرشتاین
والرشتاین در فعالیت علمی- پژوهشی خود، نگاهی به بحران در علوم اجتماعی در نظام جهانی میاندازد. او در همان دهه 1990 که در راس کمیسیون گلبنکیان قرا دارد، همرا با گروهی از دانشمندان که زیر نظر او کار میکنند به تحقیقی در سطح کلان بحران در علوم اجتماعی پرداخته تا وضعیت موجود این شاخه علمی را تحلیل کنند. در این تحقیق بهطور خاص بر بحرانی که بر علوم سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی چیره شده توجه داشته و برای نمونه به دیدگاه گری بکر، برنده جایزه نوبل اقتصاد در دهه 1990 اشاره میکند که آنچنان در محاسبات ریاضی اقتصاد سنجی در جهت خفظ منافع بنگاههای اقتصاد بینالملل غرق شده که گویی اقتصاددانی در این سطح، بازاندیشی درباره موج بیکاری و فقر لایههای پایینی کشورش و جهان را به فراموشی و بیاعتنایی سپرده است.
والرشتاین در 28 سپتامبر 1930 در نیویورک زاده شد. امانوئل در سال 1964 با خانم بئاتریس فریدمن ازدواج کرد. او هنوز علاوه بر تالیف کتاب در دانشگاه به تدریس مشغول است.
نظر شما