نوشتن درباره یک شخصیت فلسفی در قالب نمایشنامه هم سخت است و هم سهل. از سویی انتخاب بین فلسفه گفتن و زندگی کردن یک فیلسوف سخت است و از سویی دیگر آسان است چون روایت دغدغه های زندگی یک فیلسوف، خیلی می تواند شبیه زمانه ما باشد.
حمیدرضا نعیمی در حالی نمایشنامه «سقراط» را نوشته و کارگردانی کرده است که با این موانع روبرو بوده است. نمایشی که در دو زمان اسفند 92 و فروردین 93 در تالار وحدت اجرا رفت. درباره منابع و آثاری که این هنرمند تاتر برای نوشتن سقراط با آن روبرو بوده، گفت وگو کردیم.
خبرگزاری کتاب ایران به مناسبت اجرای این نمایش، با نویسنده و کارگردان این اثر درباره متن نمایشنامه و تاثرات آن گفت وگویی داشته که در ادامه می خوانید:
چرا سراغ نگارش نمایشنامهای درباره سقراط رفتید؟
جای خالی نمایشنامه و اجرای تئاتر درباره سقراط، در تئاتر ایران و حتی تئاتر جهان به چشم میخورد. اساسا نویسندگان بزرگ تاریخ ادبیات نمایشی برای نگارش نمایشنامهای درباره سقراط، وسوسه نشده و به راحتی از کنار این شخصیت پر رمز و راز گذشتند. حتی شکسپیر که تقریبا بیشتر شخصیتهای آثارش واقعیت تاریخی دارند، درباره سقراط نمایشنامهای ننوشته و این برای من بسیار عجیب است.
برای نگارش این نمایشنامه از چه منابعی استفاده کردید؟
پیش از پاسخ به این سوال باید اشاره کنم که قبل از شروع تحقیقاتم، گمان میکردم منابع اندکی درباره سقراط در ایران موجود است، اما زمانی که جستوجوی کتابخانهای را شروع کردم و حتی تا 6 ماه، پس از پایان نگارش نمایشنامه، مدام کتابهایی درباره این شخصیت به دست من میرسید و این جای خوشحالی بسیار دارد. تقریبا تمام منابع موجود در ایران و همچنین بسیاری از منابع انگلیسی درباره تحلیل شخصیت سقراط، زمانه تاریخی و فلسفهاش را مطالعه کردم. قاعدتا بهترین و مهمترین منبع برای من «مجموعه آثار افلاطون» و البته کتاب شاگرد دیگر سقراط یعنی «گزنفون» با عنوان «خاطرات سقراطی» بود.
اما شخصیت سقراط در این منابع تفاوتهایی زیادی با هم دارد؟
من به این مسایل فکر کرده بودم و البته یک سوال بزرگ هم در حین تحققات برای من پیش آمد که «آیا سقراطی که در آثار افلاطون ارایه میشود همان سقراط تاریخی است یا که سقراط در آثار افلاطون بهانهای است برای شرح اندیشههای خود افلاطون؟» در پاسخ به سوال شما نیز باید بگوییم که اساسا نمیتوانستم اعتماد کاملی به یکی از این دو منبع داشته باشم، بنابراین شخصیت سقراط من چیزی بینابین سقراط از دیدگاه این دو شخصیت است. دیگر منابع من هم کتاب مهم «جامعه باز و دشمنان آن» اثر کارل پوپر و کتاب «تکنگاری کارل یاسپرس درباره سقراط» و «تاریخ تمدن» ویلدورانت بودند.
چه مولفههایی از شخصیت و فلسفه سقراط برای نوشتن، او را هیجانانگیز میکند؟
سقراط یکی از پر رمز ورازترین و در عین حال عجیبترین شخصیتها در طول تاریخ است. قطعا نگارش اثری درباره این شخصیت و ارایه تاویل و تفسیر خود از او، برای یک درامنویس، همانطور که شما اشاره کردید بسیار هیجانانگیز است. بر این اساس میگویم که این من نبودم که سراغ سقراط رفتم، بلکه سقراط دست از سر من بر نمیداشت. سقراط شخصیتی است که حرف و عمل او یکی است. به همین دلیل او اهمیت بسیاری برای مفاهیم والا که ریشه در اخلاق دارند قایل است؛ یعنی مباحثی چون عدالت، فضیلت، اخلاق، انسان و دیگر مفاهیم ازلی و ادبی، جایی مهمی در اندیشه، مباحثات و مناظرات سقراط دارند. در مجموع سقراط نه یک دغدغه که یک وسوسه است.
در متنی که نوشتید چقدر رویکرد فلسفی را مدنظر داشتید؟
من با نگارش این نمایشنامه قصد فلسفه گفتن نداشتم. بسیاری از منتقدان اولیه این نمایش در نقدهای خود نوشته بودند که در این نمایش به وجوه فلسفی سقراط کمتر پرداخته شده است. با این وجود نمایشنامهام یک اثر فلسفی است. اساسا اعتقاد دارم تئاتر در صورتی به شکوه و جاودانگی میرسد که به مفاهیم ازلی و بزرگ، چون انسان، زندگی و حیات بیش از هرچیز دیگری توجه کند. بزرگترین آثار تاریخ ادبیات نمایشی، از جمله نمایشنامههای سوفوکل و اوریپید، متعلق به یونان باستان و در ادامه آثار شکسپیر و گوته و تمامی بزرگان دیگر، قرون گذشته و معاصر، در لایههای پیدا و پنهانشان فلسفه موج میزند. اساسا زندگی خود یک فلسفه است.
اشاره کردید که آثار کمی درباره این شخصیت نوشته شده است، این آثار را معرفی کنید.
یکی از این آثار نمایشنامه «پابرهنه در آتن» نوشته مکسول آندرسن، نمایشنامهنویس آمریکایی است. در ایران نیز سعید شاپوری، نمایشنامه «آپولوژی» یا دفاعیات سقراط را با استفاده از متون افلاطون نوشته و اجرا کرده است.
در این آثار شخصیت «سقراط» چگونه طراحی شده است؟
باید اشاره کنم که این آثار، در مجموع درباره سقراط نبودهاند. آندرسن سقراط را بهانهای قرار میدهد برای نقد وضعیت سیاسی دهه 1950 در آمریکا که به دوران مک کارتیسم معروف است. به نظر من این نمایشنامه بسیار خاص و جذاب است اما این نمایشی که در شان سقراط باشد نیست.
اصولا نویسندگان یا کارگردانان هنرهای نمایشی تا دغدغهای اجتماعی نداشته باشند، دست به تولید اثر نمیزنند. نمایشنامه «سقراط» هم بر همین اساس نوشته شده است؟
اصولا شباهت عجیب زمینه و زمانه سقراط و اوضاع جهان امروز، یکی دیگر از دلایل من برای کار کردن روی شخصیت «سقراط» بود. وضعیت اجتماعی زمان سقراط، دقیقا همان وضعیتی است که ما امروزه پس از گذشت دو هزار و 400 سال با آن درگیر هستیم. همچنین تمام مباحثی که در دوران سقراط مطرح میشد، از جمله نقد وضعیت اجتماعی، نقد وضعیت سیاسی، نقد جریانهای روشنفکری و انسانهای اندیشمند، وضعیت زنان و نقادی هنری با وضعیت امروز ایران امروز همخوانی عجیبی دارد.×
شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۸
نظر شما