عرفان نظرآهاری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار کرد: زبانشناسان بر این باورند که برای برقراری ارتباط در سطحی ابتدایی، 500 کلمه کافی است اما هر انسان برای اندیشیدن به هزاران کلمه نیازمند است و در واقع احیای زنگهای انشا، مطالعه و گفتوگو راهکاری برای اندیشیدن است.
وی ادامه داد: طی این سالها، نادیده گرفتن، تضعیف و حذف زنگ انشا در مدارس، در حقیقت حذف کلمه و تفکر از نظام آموزش و پرورش بود و میتوان گفت که طی سالها بیسوادی را به شکل سازمانیافته در مدارس نهادینه کردیم؛ از منظری که سواد تنها به معنای خواندن نباشد.
نویسنده کتاب «لیلی نام تمام دختران زمین است» به تربیت نسلی اشاره کرد که نمیتواند خودش و جهانش را در قالب کلمات تببین کند. او گفت: امروزه نوشتن در علم روانشناسی، روشی درمانی در همه گروههای سنی و در همه اقشار محسوب میشود و در واقع ما با نادیده گرفتن این روش نه به درمان، بلکه به بیماری دانشآموزان دامن زدیم.
زنگ انشا، زنگی برای اتلاف فرصتها!
نظرآهاری عنوان کرد: زنگ انشا طی سالها به زنگی نمادین تبدیل شده بود؛ زنگی برای اتلاف فرصتها که در آن نه معلم انگیزه کافی برای تمرین دادن بچهها داشت و نه دانشآموز دقت چندانی برای نوشتن به خرج میداد.
این مدرس دانشگاه افزود: حال زمان آن رسیده که به ضرورت این مهم توجه بیشتری شود و مربیانی اختصاصا برای زنگهای انشا و مطالعه تربیت شوند؛ کسانی که علاوه بر تسلط بر عناصر مختلف زبان، دستور و ادبیات، اهل تفکر و خردورزی بوده و نوشتن را نه فقط در حوزه احساسات، آنگونه که مرسوم بوده، بلکه در حیطه عقلانیت نیز تربیت کنند.
وی بر لزوم برنامهریزی نظاممند برای تحقق هرچه بهتر زنگهای انشا، مطالعه و گفتوگو تاکید کرد و گفت: تا زمانی که آموزش و پرورش درگیر تربیت نیروهای متخصص برای این زنگها است، میتوان در بسیجی عمومی از همه شاعران و نویسندگان سراسر کشور دعوت کرد تا طی اقدامی جهادی به کمک آموزش و پرورش بیایند و خلا نبود معلم انشا و مطالعه را تا حدودی پر کنند.
مولف کتاب «در سینهات نهنگی میتپد» بیان کرد: پیش از زنگ انشا باید زنگ مطالعه تشکیل داد چراکه آن کس که میخواند، میتواند بنویسد و چه گفتن و چگونه گفتن هر دو باید همراه هم تمرین شود.
رویکرد آموزش و پرورش، رویکردی ضد خلاقانه است
نظرآهاری با انتقاد از حافظه محوری رایج در نظام تعلیم و تربیت کشور، مطرح کرد: در نظامی که همه چیز بر مبنای حافظهمحوری تنظیم شده، جایی برای خلاقیت و نوآوری نمیماند و زنگ انشا و مطالعه تبلور همین خلاقیتها ست.
نویسنده کتاب «پیامبری از کنار خانه ما رد شد» اظهار کرد: متاسفانه رویکرد آموزش و پرورش رویکردی ضد خلاقانه است که بچهها هرچه کلیشهای تر بار میآیند در نتیجه آموزش خواندن و نوشتن در معنای خلاقانه و آفرینش محور آن محقق نمیشود.
زنگ گفتوگو؛ زنگی برای تمرین دموکراسی
نظرآهاری عنوان کرد: در نظام آموزش و پرورش نیاز به اتاقهای فکر و زنگ گفتوگو احساس میشود چراکه تمرینی برای دموکراسی در جامعه است؛ بچهها اگر نتوانند با هم گفتوگو کنند، نمیتوانند بنویسند و در واقع این سه زنگ لازم و ملزوم یکدیگرند.
وی افزود: در زنگ گفتوگو فرد از نگاه استبدادی و دیکتاتوری فاصله گرفته و همفکری و همگرایی را تمرین میکند؛ چیزی که با کمک آن به اندیشه و کلمه تازه دست مییابد.
بچهها؛ قهرمانانی برای کنکور!
نظرآهاری ناتوانی افراد در تفکر، گفتن و نوشتن را تنها مختص نظام آموزش و پرورش ندانست و به ضعف نظام آموزش عالی در این مهم اشاره و بیان کرد: بچهها حرفی برای گفتن ندارند و اگر هم داشته باشند، چه در حوزه گفتار و چه در نوشتار، نمیتوانند آن را ارایه کنند.
این شاعر بر لزوم جدی گرفتن علوم انسانی در کشور تاکید کرد و گفت: بچهها را قهرمانهایی برای کنکور تربیت میکنیم اما از آنها انسانهای توانمندی نمیسازیم که در فلسفه زیستن موفق باشند.
وی ادامه داد: برای حل این مشکلات نیاز به برنامهای هماهنگ داریم تا از طریق ادبیات و توسعه فرهنگ مطالعه به دانشآموزان خود درس زندگی بدهیم.
نظرآهاری افزود: طی 12 سال تحصیل، تفکر و تدبیر از دانشآموزان ما دریغ میشود و امیدوارم در دولت تدبیر و امید با همکاری همه جانبه آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای موازی فرهنگ، قصور خانوادهها جبران شده و امیدهای کشور از طریق مطالعه و تمرین دانایی نجات داده شوند./
شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۵
نظر شما