به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دکتر غلامحسین خدری در نشست «مواجهه فیلسوفان اسلامی با مساله شرور در عالم» درباره ضرورت پرداختن به مساله شر در عالم گفت: اگر انسان خداباور و قایل به وجود حضرت حق نباشد با مسالهای به نام شر نیز مواجهه نمیشود.
وی ادامه داد: طرح سوالاتی درباره شر و بدیها وقتی جان میگیرد که انسان به اصل وجود خداوند یا اطلاق صفاتی مانند مطلق بودن عالم، قادریت و خیرخواه بودن خداوند معتقد باشد.
خدری در تشریح بیشتر این موضوع افزود: انسان تا انسان بوده و هست همواره سوالاتی برایش مطرح میشود که به طور مثال چرا خداوند این مشکل را برای من پیش آورده است؟ چرا این بیماری و درد را به من داده است؟ تمامی این سوالات به اعتقاد انسان به وجود خدا برمیگردد. بنابراین فرزند آدم همواره با این مساله درگیر است و اگر ما نتوانیم پاسخی عقلانی، عرفانی و وحیانی برای این کژیها و کاستیها و کمبودها پیدا کنیم، دچار حسرت و یاس فکری میشویم.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش افزود: افرادی مومن همواره در معرض این سوال هستند که چرا برای من درد و فقر و مرگ است؟ آیا نمیشد عالمی باشد که مومنان بدون درد در آن زندگی کنند؟
به گفته وی، حدود دو قرن پیش از میلاد مسیح بحث اهریمن در مقابل یزدان در اوستا مطرح شد. البته پیش از آن نیز در کتابهای مقدس هندوئیان منبع خیر و شر دیده میشود.
وی همچنین با اشاره به اشعار خیام درباره مساله شر در عالم گفت: در اشعار و کتابهای متفاوت درباره مساله شرور در عالم مانند اشعار خیام این مساله بسیار دیده میشود. خیام در اشعارش اشاره میکند که اگر قدرت داشت دنیا را تغییر میداد تا برای رسیدن به دلدارش رنج نمیکشید.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش مساله شرور در عالم را به سه بخش تقسیم و عنوان کرد: شرور متافیزیکی(نقصی که در عالم وجود دارد)، شرور طبیعی(شروری که در عالم طبیعت مانند زلزله و بیماری رخ میدهد) و شرور اخلاقی(شروری که مرتبط به اراده و فعل آدمی است مانند افرادی مانند هیتلر و استالین) سه دسته مساله شرور را در عالم تشکیل میدهند.
وی در ادامه با اشاره به دیدگاه خواجه نصیر درباره مساله شر افزود: تا پیش از خواجه نصیر خیر را در حوزه کلامی به معنای نفع تعبیر میکردند و میگفتند هر چیزی که برای ما منفعت دارد، خیر و هرچه برای ما ضرر دارد، شر است. در آن سوی متکلمین، معتضلین میگفتند نفعی که خوب باشد، خیر است. به طور مثال، شما بدت میآید یک دارو بخوری ولی اگر بخوری برایت فایده دارد. از نگاه معتضلین شر هم ضرر قبیح است.
خدری اظهار کرد: هنر خواجه نصیر این بود که کلام را با فلسفه یکی کرد و پس از آن متکلمینی که در دایره شیعه عقلی بودند از او تاثیر گرفتند. از اینجا بود که معنای خیر و شر به وجود و عدم تعبیر شد. بر این اساس میگفتند هرچه وجود دارد، خیر است و هرچه نیست، شر است.
وی به دیدگاه فلاسفه اسلامی درباره خیر و شر اشاره کرد و ادامه داد: فلاسفه اسلامی معتقدند برای این که بخواهیم به ساحت خیر و شر نزدیک شویم باید به دو مقوله «ملکه» و «عدم ملکه» توجه کنیم.
وی در این باره توضیح داد: برای این که این دو مفهوم بیشتر شرح داده شود باید بگویم که به طور مثال ما بینایی را در برابر آنچه از نابینایی میبینیم، درک میکنیم.
به گفته این استاد فلسفه، حکما نیز معتقدند شر باید به ذات یا عرض یک نحو وجودی داشته باشد. مثلا وقتی درباره کوری حرف میزنیم، آن را بر اساس نشانههایی که کوری دارد، معنا میکنیم.
خدری در بخش دیگری از این نشست به بررسی پاسخهایی که برای وجود مساله شر در عالم داده میشود، اشاره کرد و افزود: برخی معتقدند شر یک امر توهمی است و کسانی که منکر عالم خارج و ماده هستند به آن اعتقاد دارند. از این منظر ادیان ابراهیمی و متالهین آن از این دایره خارج هستند.
وی ادامه داد: متکلمین درباره مساله شر بر اساس آیات قرآن و احادیث معتقدند که اگر شر و خیری در دنیا وجود دارد، خداوند پاداش و عذاب آن را به فرد میدهد.
وی افزود: عدهای دیگر مطرح میکنند که مساله شرور لازمه روح انسانی است و روح بدون شر نمیتواند علو پیدا کند.
خدری در بخش پایانی این نشست نیز از دو پاسخ دیگر در این باره نام برد و گفت: پاسخ منصوب به افلاطون با عنوان «عدمی بودن شرور» و راهحل ارسطو با عنوان «راه تحسینگرایانه شر» دو پاسخ دیگری است که به این موضوع داده شده است.
نشست «مواجهه فیلسوفان اسلامی با مساله شرور در عالم» امروز (15 بهمنماه) با سخنرانی غلامحسین خدری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سهشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۹
نظر شما