بدون شک امیرکبیر شهید راه عزت و استقلال ایران است و ما نباید بهخاطر وجود دو استاد سکولار در دارالفنون خدمات برجسته این بزرگمرد عصر آشفته قاجار را نادیده بگیریم. در حالی که همین الان در برخی از دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی کشور ما بعضیها هستند که سکولارتر از اساتید دارالفنون هستند و بنیانهای فکری و اعتقادی دانشجویان عزیز ما را تخریب میکنند، حتی این افراد با کتابها و مقالات خود جاده صافکن سکولاریسم هستند و بدترین ضربهها را به ارزشهای دینی جامعه میزنند. اما متاسفانه کسی با آنها کاری ندارد.
واقعیت این است که امیرکبیر نه سکولار بود و نه مخالف دین بلکه یک دولتمرد مسلمان بود و به حفظ ارزشهای اسلام باور داشت. چون اگر امیرکبیر دنبال سکولاریسم بود چرا علما و مراجع روحانی آن زمان علیه او فتوا ندادند و قیام نکردند؟ او اگر اندیشه سکولاری داشت فتنهگران باب را سرکوب نمیکرد، و بهجای مبارزه با دخالتهای روس و انگلیس، پای آنها را به ایران باز میکرد، و پادشاه نالایق قاجار هم جرات نمیکرد او را از صدارت عزل کند و به قتل برساند. متاسفانه امیرکبیر بهخاطر خدمات ارزندهاش مورد کینه و عداوت دشمنان داخلی و خارجی قرار گرفت و بهطور ظالمانه بیستم دیماه سال 1230 شمسی به دستور ناصرالدین شاه به قتل رسید.
اما تاریخ خدمات و زحمات این مرد بزرگ را فراموش نمیکند. چون امیرکبیر به دنبال عزت و سربلندی و استقلال و ترقی و رفاه مردم ایران بود. او وزیری مسلمان بود که با تاسیس دارالفنون بهعنوان اولین مرکز آموزش عالی و تخصصی ایران به سبک جدید، میخواست بهجای اعزام جوانان ایرانی به اروپا، آنها را در داخل ایران و با فرهنگ خودی نیروهایی متخصص و تحصیلکرده تربیت کند و این اقدام در دوره جاهلیت قاجاری خدمت بزرگی به ملت ایران است.
امیرکبیر وارستهترین و با عرضهترین وزیراعظم دوره قاجار است. به همین دلیل او از یک طرف همواره از سوی پادشاه نالایق قاجار و درباریان مُفتخورش و از طرف دیگر توسط دولتهای روسیه و انگلیس تحت فشار و کارشکنی بود. او چشم طمع دول روسیه و انگلیس را از تمامیت ارضی و استقلال ایران کور کرد و حقوق کلان شاه و درباریان را کاست و برخی را هم قطع کرد. لذا امیرکبیر در عصر خود، هم قهرمان مبارزه با استعمار خارجی بود و هم قهرمان مبارزه با استبداد داخلی و فساد حکومتی.
امیرکبیر به وحدت قومی و یکپارچگی ارضی ایران میاندیشید و مانع تجزیه ایران شد. او طرفدار مردم محروم و طبقه مستضعف جامعه بود و با فساد مالی و اداری ماموران و حُکام دولتی و شاهزادگان و آقازادگان به شدت مبارزه کرد. دنبال تحقق دولتی پاک و خدمتگزار ملت و استقلال و سربلندی کشور ایران بود.
ما باید بدانیم که همه وزرا و مقامات دولتی قدیم و جدید در دوران مسوولیت خود کاستیهایی داشتهاند و هیچکدام گُل بی عیب نبودهاند، لذا نباید شخصیت بزرگ و ارزندهای مثل امیرکبیر که فقط سه سال و چند ماه حکومت کرده را بهخاطر وجود اندک مشکلی در دولتش، نسبت سکولاریسم و ضد دینی بدهیم و او را بد نام کنیم. ما باید در بررسی عملکرد هر شخصیت، آن را در ظرف زمانی خودش ارزیابی کنیم. مگر ما چند تا شخصیت موثر مثل امیرکبیر در تاریخ ایران داریم که او را طرد میکنید؟
رهبر معظم انقلاب در سال 1368 با تجلیل از امیرکبیر فرمود: «در طول هفتاد سال اخير، به جز عده معدودى از قبيل اميركبير و بعدها هم چند نفرى كه بسيار معدود بودند، بيشتر كسانى كه زمام امور تحصيلات عاليه در اين كشور بهدست آنها بوده است و مسائل آموزش عالى به اراده و تدبير آنها ارتباط پيدا مىكرده، بقيه كسانى بودهاند كه منافع ملت ايران در مقابل منافع بيگانگان، براى آنها از هيچ رجحانى برخوردار نبود.»
لذا هر ملتی به مردان بزرگ خود ارج مینهد پس ما هم وظیفه داریم نام مرد بزرگی مثل امیرکبیر را در تاریخ ایران زنده نگه داریم و مقام او را ارج نهیم و ارج نهادن به بزرگان را حتی به کودکان و جوانان و دانشجویان خود نیز بیاموزیم.
نظر شما