خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ماجرای گرانی کاغذ و مشکلات چاپ و نشر در چند سال اخیر گویا تنها یک روی سکه بوده است، بهویژه زمانی که با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که معضلاتی از این دست، تنها به یک حوزه اختصاص پیدا نکرده و گریبان تمامی کتابها، اعم از ادبی، هنری، ورزشی، اجتماعی و حتی دینی را گرفته است.
تفسیر فوق اما حکایت از چالشهای اجرایی در حوزه کتاب و نشر را بیان میکند. حال آنکه مساله کمبود مخاطب که شاید اصلیترین عامل چرخه عرضه و تولید بازار کتاب باشد، همچنان به عنوان یک مشکل به وقت خود باقی است و تدبیری برای آن اندیشیده نشده است.
در این زمینه یکی از مسایل قابل توجه به مجموعه کتابهای دینی برمیگردد، چراکه اولا این مکتوبات بالاترین شمارگان کتاب را در کشور ما به خود اختصاص دادهاند و ثانیا با وجود توجههی که به آثار این حوزه دیده میشود، در بسیاری از موارد روی دست ناشر میمانند و به فروش نمیروند. با این اوصاف، اساسا این پرسش مطرح میشود که کدام رویکرد درباره کتابهای دینی سبب شده است که این حوزه با وجود امتیازات حداقل ظاهری که به نسبت دیگر حوزه ها دارد، با چالشهای متعددی مواجه شود.
در این راستا با دکتر حسن محدثی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر حوزه دین به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن از نظرتان میگذرد.
بهعنوان یکی از پژوهشگران حوزه دین، برجستهترین چالش موجود در حوزه کتابهای دینی چیست؟
شاید یکی از مشکلات اساسی این باشد که اغلب آثاری که درباره دین در ایران منتشر میشوند، رویکردی دروندینی(1) دارند. باید توجه داشته باشیم که مولفه دین، در کشور ما هنوز تبدیل به موضوع مطالعات علمی نشده و این معضلی جدی است. زمانی که موضوعی به شکلی علمی مورد مطالعه قرار نگیرد و در بیان بهتر و با توجه به شرایط جامعه ما، مخاطب مساله را از دریچه علمی نگاه نکند، نخستین چالش آن است که آثار ارایه شده در آن حوزه هرقدر هم تخصصی و مفید باشند، با اقبال ویژهای مواجه نمیشوند.
بنابراین بین نگاه دروندینی و نگاه علمی به تالیفات دینی تمایز خاصی حاکم است. اینطور نیست؟
بله، کسانی که بهعنوان محقق و پژوهشگر میخواهند مطالعه علمی در دین داشته باشند، خود به خود نگرشی علمی به ماجرا دارند اما میدانیم که نگاه دروندینی اساسا یک نگاه کلیشهای است. متاسفانه در جامعه ما نگاه دروندینی وجود دارد و در نتیجه این امر سرنوشت کتابهای تخصصی این حوزه نیز مشخص میشود.
با این وصف به نظر شما، یکی از مشکلات شایع نگرش دروندینی در بطن کتابهای است که در این راستا ارایه میشود اما شاید این موضوع یک طرف جریان باشد. فکر نمیکنید بسیاری از آثار ارایه شده به علت آنکه ترجمه هستند و قرابتی با فرهنگ سنتی ما ندارند، از سوی جامعه هدف، پذیرفته نمیشوند؟ به هرحال، یک طرز فکر سنتی بر جامعه ما حاکم است، چه بخواهیم و چه نخواهیم!
بله، این موضوع هم وجود دارد اما یک چالش نیست، چون مطالعه علمی در رابطه با دین در سطح گسترده اساسا خاستگاه غربی دارد. بنابراین، ناگزیر باید مطالب ارایه شده از سوی دیگران هم مطالعه شود تا بتوان به اجماع دقیقی در یک اثر تحقیقی رسید. پس گریزی از بهرهگیری از آنها وجود ندارد و این موضوع شاید تنها از جهت محققان چالش باشد، از این نظر که بهنوعی به علت این فضای سنتی نمیتوانند آزادی کافی را برای استفاده از نظریات دیگران داشته باشند و دین را موضوعی مطالعه کنند و نظرات اندیشمندان و سردمداران این حوزه را توامان مطرح کنند.
فارغ از مواردی که عنوان کردید، به نظر شما چرا کتابهای دینی نتوانسته است جایگاه خود را در سبد کالای فرهنگی خانوادههای ایرانی پیدا کند. به عبارت دیگر، چرا اقبال چندانی برای مطالعه این آثار وجود ندارد به نحوی که افراد در اوقات فراغتشان علاوه بر مطالعه کتاب در حوزههای دیگر، کتابهای دینی را هم مطالعه کنند؟
به نظر من، این مساله تنها به کتابهای حوزه دین باز نمیگردد، بلکه درباره کتابهای دیگر هم مصداق دارد. تصور کنید جامعه سنتی ما با طرز تفکر دینی که بر آن حاکم است، به علت مشکلات اقتصادی حتی کتابهایی از این دست را هم مطالعه نمیکنند، چه رسد کتابهای دیگر. همچنین به طور کلی سرانه مطالعه در ایران رقم پایینی دارد اما همانطور که اشاره کردم، دغدغههای زندگی حتی اوقات فراغتی برای مردم باقی نگذاشته است.
مطلب بعدی آنکه در نظر داشته باشیم که فارغ از بافت خاص جامعه ما، به هر حال کتابهای دینی که با رویکرد پژوهشی تالیف میشوند، به علت نگاه تخصصیشان، مخاطبی خاص دارند. بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که به جز قشر محقق و پژوهشگر این حوزه، سایر اقشار مردم هم به سراغ این کتابها بروند؛ هرچند که کماکان معتقدم مشکلات اقتصادی نقش اصلی را در این میان بازی میکند.
با توجه به مطالبی که عنوان شد، تبلیغ کتاب تا چه اندازهای میتواند در جامعه موثر باشد؟
به یقین اثر بهسزایی خواهد داشت. اساسا یکی از چالشهای عرصه کتابهای دینی، مساله تبلیغ آنهاست،. اگر شمارگان کتابهای دینی در کشور ما بیش از سایر حوزهها است، پس میطلبد که تبلیغ شایستهای در این باره صورت بگیرد که مردم کتاب را بشناسند و بدانند که در چه موضوعی قصد مطالعه دارند و با چه رویکردی.
من معتقدم در وهله نخست، مشکلات اقتصادی، در وهله دوم، نگاه دروندینی و کلیشهای و در وهله سوم تبلیغ نشدن کتابهای دینی سبب شده است که این کتابها جایگاهی در اوقات فراغت مردم برای امر مطالعه پیدا نکنند یا اگر هم پیدا کردند، در سطح حداقل باشند.
پینوشت/
1. رویکرد دروندینی: طرفداران قلمرو گسترده دین، با دو استراتژی به دفاع از نظر خود پرداختهاند. یکی از طریق اثبات نیاز گسترده به دین در عرصههای دنیوی و اجتماعی که به شدت از سوی رقیب مورد چالش واقع میشود و طریق دوم هم اتخاذ رویکرد دروندینی است که در این رویکرد آنان پیشنهاد میکنند که برای تشخیص قلمرو دین باید به متون دینی مراجعه شود.
در واقع، چالش طرفداران قلمرو محدود دین در مقابل این رویکرد، طرح مساله انتظار بشر از دین است که طبق این تئوری هرمنوتیکی، برداشت از متن تابع «انتظارات و پیشفرضهای» است که خود معیاری بروندینی است. بر این اساس، رویکرد دروندینی هم در نهایت به رویکرد برون دینی «انتظار بشر از دین» منتهی میشود.
رویکرد بروندینی: از نظر طرفداران «قلمرو محدود دین» باید قلمرو دین را بر اساس ملاکهای بروندینی تعیین کرد و بهترین ملاک هم نیاز بشر به دین است.
سهشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۷
نظر شما