ایبنا نوجوان: کتاب «دیگه طاقت ندارم» سومین کتاب از مجموعهی خاطرات یک بچهپرو ست که به دست نشر غنچه به چاپ رسیده. این کتاب نوشتهی جف کینی است و ترجمهی آن به عهدهی شبنم خانی و علیرضا اردلان بوده است.
موضوع این داستان درباره زندگی پسری به نام گریک است. گریک ۱۲ سال دارد و همراه پدر و مادر و دو برادرش زندگی میکند. برادر بزرگترش سر به سر او میگذارد و برادر کوچکترش همهجا همراه اوست و دوستی دارد که فقط برای اینکه تنها نباشد تحملش میکند. در این داستان پدر گریک میخواهد او را در مدرسهی نظامی ثبتنام کند اما گریک نمیخواهد به این مدرسه برود. از این رو گریک میدانست که اگر درست رفتار نکند، باید به مدرسهی نظامی برود.
در این کتاب میخوانید: « وقتی دید که وارد آشپزخانه شدم، پدرم به من گفت که نظرش عوض شده است و میتوانیم ورزشهای سخت را با هم در خانه انجام دهیم و از تعطیلاتمان لذت ببریم. چیزی که میشنیدم، باورم نمیشد. احساس میکنم پدرم خودش را مدیون من میدانست و میخواست به شکلی از من تشکر کند. از خانه بیرون رفتم و قبل از اینکه پدرم عوض شود، به خانه روبرت رفتم؛ کم کم احساس کردم، در تعطیلات هستم!»
زاویهی دید داستان این کتاب اول شخص است و از ویژگیهای این کتاب تصویرگری آن است که به نوعی شبیه داستانهای کمیک استریپ تصویرگری شده.
این کتاب ۱۸۴صفحهای با شمارگان یک هزار نسخه و به بهای سه هزار و ۹۰۰ تومان وارد بازار شده است.
چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۵
نظر شما