پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
كتاب پايداری 90

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

جرم بي‌گناهان 

پايش رفته بود روي مين، نمي‌دانست چه كاري بايد انجام دهد.
اولين بار بود كه پايش مي‌رفت روي مين! تجربه‌اي نداشت!
حتي دوستش مهدي كه حالا كنارش ايستاده بود و هميشه به كتاب خواندن و سوادش مي‌نازيد نمي‌دانست براي نجات دوستش چه كاري بايد انجام دهد.
عرق سردي همه وجودش را فرا گرفته بود. به اين فكر مي‌كرد كه چه كار بدي انجام داده بود كه بايد اينطور مجازات مي‌شد. دل كسي را نشكسته بود، حق كسي را نخورده بود، يادش نمي‌آمد كه كسي را زياد اذيت كرده باشد، حتي پدر و مادرش را.
نه دنبال پول بود و نه پادشاه شدن.
تنها گناهش بچگي بود و دويدن به دنبال توپ چهل تكه كوچكي كه كنارش يك مين خنثي نشده بود.

صفحه 38/ كتاب پايداري 90/ مجموعه آثار منتخب دومين جشنواره داستان كوتاه پايداري/ انتشارات سفير اردهال، هزاره ققنوس/ چاپ اول/ سال 1390/ 64 صفحه/ 2000 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها