ایبنا نوجوان: سالها پیش بزرگترهای شما وقتی همسن شما بودند در کتابخانهها و کتابفروشیها قدم میزدند و کمتر کتابی را مییافتند که خاص آنان نوشته شده باشد. دههی سی دورانی بود که نویسندهی کودک و نوجوان و کتاب مناسب این گروه سنی کمتر وجود داشت؛ در همین سالها بود یک کارگر چاپخانه سابق و یک کارمند بنگاه نشر به نام مهدی آذریزدی، حس کرد دنیای بچهها چیزی به نام کتاب کودک کم دارد.
مهدی آذریزدی در سال ۱۳۰۰ در روستای خرمشاه در حومه فقیرنشین شهر یزد در خانوادهای تازه مسلمان شده با اجداد زرتشتی به دنیا آمد. پدر مهدی، كم سواد و متعصب بود و مدرسهی دولتی و كار دولتی و حتی كت و شلوار ترویجشده به وسیلهی دولت را حرام میدانست به همين دلیل اجازه نداد مهدی مثل بقیه هم سن و سالهایش به مدرسه برود.
او خواندن و نوشتن را از پدرش و قرآن را ازمادربزرگش آموخت و مدتی نیز به یک مکتب روستایی به نام مدرسهی خان رفت. مهدی آذریزدی، کودکی و نوجوانیاش را به کار گذراند و در کنار کار، عربی و انگلیسی خواند. کار طاقتفرسای مزرعه دوشادوش با پدر، شاگرد بنایی، کار در کارخانه جواراببافی را تجربه کرد و بعد از آن بود که پایش به یک کتابفروشی باز شد.
آذریزدی این دوره از زندگی، تغییر شغل و تمایلش به نوشتن را در یکی از مقالات روزنامهی «پيمان يزد»، به نام «آذر يزدي به روايت آذر يزدي»، این چنین توصیف میکند: «ديگر گمان میكردم به بهشت رسيدهام ، تولد دوباره و كتابخواندن من شروع شد. در اين كتابفروشی بود كه فهميدم چقدر بی سوادم و بچههایی كه به دبستان و دبيرستان میروند ، چقدر چيزها میدانند كه من نمیدانم. براي رسيدن به دانایی بيشتر ، يگانه راهی كه جلو پايم بود خواندن كتاب بود. سه چهار سال كار در اين كتابفروشی، هوس نوشتن و شعرگفتن و با بچههای درس خوانده همرنگ شدن را در من به وجود آورد.»
در سالهای 1320 آذریزدی به تهران آمد و کار در چاپخانهی علمی را شروع کرد. او مدتی کارگر چاپخانه بود و بعدها شغلهای دیگری مانند کتابفروشی، بنگاه ترجمه ترجمه و نشر کتاب و حتی عکاسی را تجربه کرد. بالاخره نخستین جلد از «قصههای خوب برای بچههای خوب» را نوشت. خودش دربارهی ماجرای تولد این کتاب میگوید: «قصهای از «انوار سهيلی» را در چاپخانه ميخواندم كه خيلی جالب بود، فكر كردم اگر سادهتر نوشته شود، براي بچهها خيلی مناسب است. جلد اول «قصههاي خوب برای بچههای خوب» خود به خود از اينجا پيدا شد. آن را شبها در حالی مینوشتم كه توی يک اتاق 2 × 3 متری زير شيروانی، با يک لامپای نمره ده ديواركوب زندگی میكردم. نگران بودم كتاب خوبی نشود و مرا مسخره كنند.»
مهدی آذریزدی بعدها هشت جلد دیگر از «قصههای خوب برای بچههای خوب» و در کل بیشتر از 20 عنوان کتاب مانند «قصههای تازه از کتابهای کهن»، «قند و عسل»، «گربهی ناقلا»، «گربهی تنبل» و «مثنوی بچهی خوب» را برای بچهها نوشت و موفق شد عنوان پرتیراژترین نویسندهی تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران را به دست آورد.
آذر يزدي، در سال 1343 به دلیل فعالیتش در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان از سازمان يونسكو جايزهای دريافت كرد و در سال 1345 دو اثر وی به عنوان اثر برگزيدهی «كتاب كودک» انتخاب شد.
مهدی آذریزدی در روز 18 تیر سال 1388 در سن 88 سالگی، زندگی را با یک دنیا قصهی نگفته ترک کرد.
یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۵
نظر شما