چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۲
افول آمريكا را مطالعه كنيم

پروفسور حميد مولانا، نويسنده كتاب «آمريكاشناسي، فراز و فرود يك امپراتوري» در مراسم رونمايي از اين اثر گفت: آمريكا در حال افول است، اما بايد اذعان كنيم كه اين كشور كماكان قدرت اول اقتصاد جهان محسوب مي‌شود. بزرگ‌ترين ويژگي آمريكا، دخالت در امور ديگر كشورهاست و به همين دليل بايد آن را مورد مطالعه قرار دهيم._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، مراسم رونمايي از كتاب «آمريكاشناسي، فراز و فرود يك امپراتوري» عصر ديروز سه‌شنبه 21 تير ماه در حوزه هنري برگزار شد. در اين مراسم دكتر حميد مولانا، استاد ارتباطات بين‌الملل در دانشگاه امريكن آمريكا، دكتر فواد ايزدي، مدرس دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران و احمد نثاري، مدير موسسه اميركبير سخنراني كردند.

كتاب «آمريكاشناسي، فراز و فرود يك امپراتوري» نوشته دكتر حميد مولانا به تازگي از سوي انتشارات اميركبير منتشر شده است.

نثاري در ابتداي اين مراسم گفت: با توجه به تحولات اخير جهان، ضرورت نگاه جديد به غرب بيشتر احساس مي‌شود. بنابراين، انتشارات اميركبير اقدام به انتشار كتاب‌هايي با اين موضوع كرده است. كتاب «آمريكاشناسي، فراز و فرود يك امپراطوري» نيز در همين مجموعه مي‌گنجد.

وي افزود: هر گونه هم‌زيستي يا دشمني و تقابل با يك پديده به شناخت كامل آن نياز دارد. آمريكا به لحاظ فرهنگي، سياسي، نظامي و ساير حوزه‌ها كشوري بسيار تاثيرگذار است. بنابراين، با هر رويكردي كه به اين كشور داريم، ناگزير از شناخت آنيم.

نثاري دكتر مولانا را متخصص‌ترين فرد براي نوشتن كتابي در اين باره دانست و گفت: او بيش از پنجاه سال در آمريكا زندگي كرده و فعاليت‌هاي علمي و پژوهشي بسياري در دانشگاه‌هاي اين كشور داشته است. نگارش و مطالعه چنين كتاب‌هايي در دنياي امروز كه شاهد بيداري اسلامي و عمومي در آنيم، اهميت ويژه‌اي مي‌يابد. نقطه اشتراك تمام اين خيزش‌ها، مقابله با استكبار آمريكاست.

سپس ايزدي با اشاره به ضرورت شناخت آمريكا در ايران گفت: متاسفانه برخي از اقشار مردم ايران به ويژه جوانان، تصور كاريكاتوري و غيرواقعي از آمريكا دارند.

وي با اشاره به ضعف غرب‌شناسي و آمريكاشناسي در كشورمان گفت: با وجودي كه درباره آمريكا سخن بسيار گفته مي‌شود، اما پژوهش عميق درباره اين كشور بسيار كم است. همچنين روش نامناسب برخي رسانه‌هاي ايران در شناساندن آمريكا سبب مي‌شود كه مخاطبان به گفته‌هاي آنها اطمينان نكنند.

ايزدي درباره مولانا گفت: او با وجود زندگي در آمريكا هرگز شيفته آن نشد و نگاه بي‌طرفانه خود را حفظ كرد.

سپس مولانا گفت: غرب از دو سده پيش تاكنون به طور مداوم شرق را مورد مطالعه قرار داده است. استادان، هنرمندان، نخبگان و دولتمردان غربي همواره با دقت بسيار شرق بررسي كردند، اما اين بررسي‌ها را از دريچه ارزش‌هاي خودشان انجام دادند. آنان شرقي‌ها را از زاويه جهان‌بيني و فلسفه غربي نگاه كردند. اين تعصبات يك‌طرفه سبب شد نويسندگاني نظير ادوارد سعيد، كتاب‌هايي را درباره يك‌جانبه‌گري غربيان در شناخت شرق بنويسند.

مولانا نقص ديگر شرق‌شناسي غربيان را رابطه نزديك پژوهشگران شرق‌شناس با دولتمردان دانست و گفت: اين رابطه سبب شد تا شناختي بي‌طرفانه از شرق حاصل نشود. همچنين بيشتر اين نويسندگان از روش علوم انساني و تحليل بي‌بهره بودند و بنابراين، تنها به ثبت مشاهدات عيني خود از شرق به ويژه ايران پرداختند. برخي از مستشرقان نيز سال‌هاي اندكي را در ايران گذراندند و فرهنگ و موقعيت آن را درك نكردند. حتي عده‌اي از اين نويسندگان بدون اين كه به ايران بيايند، كتاب‌هايي را درباره كشورمان نوشتند. آنان مطالعه شرق را از مكتب‌خانه‌ها و دانشگاه‌هاي ما آغاز نكردند، بلكه اين شناخت را از دانشگاه‌هاي خودشان شروع كردند.

وي درباره كتابش گفت: اين اثر، كتاب جامعي درباره جنبه‌هاي مختلف آمريكا نيست، بلكه دريچه‌اي براي نگريستن به اين كشور است. انگيزه اصلي از نوشتن كتاب اين بود كه آمريكا را بر اساس ارزش‌هاي خود آمريكاييان و موسسان آن تحليل و نقد كنم. به اين طريق درمي‌يابيم كه آمريكا تا چه اندازه با ارزش‌هايي كه ادعاي آنها را دارد، هم‌سوست.

استاد ارتباطات بين‌الملل يادآور شد: آمريكا در حال افول است و قدرت پنجاه سال پيش را ندارد، اما به هر حال بايد اذعان كنيم كه اين كشور كماكان قدرت اول اقتصاد جهان است و تسهيلات فراواني را در اختيار دارد. بزرگ‌ترين ويژگي آمريكا، دخالت در امور ديگر كشورهاست و به همين دليل بايد اين كشور را مورد مطالعه قرار دهيم.

استاد دانشگاه امريكن يادآور شد: در نگارش اين كتاب، مخاطبان جوان و عمومي را بيش از همه مد نظر قرار دادم. فكر مي‌كنم اين اثر و كتاب‌هاي مشابهي كه انتشارات اميركبير منتشر كرده است و در دست انتشار دارد، آغازي براي بحث آمريكا و آمريكاشناسي باشد.

مولانا ادامه داد: آمريكا تا پيش از جنگ دوم جهاني، امپراتوري خطاب مي‌شد، اما پس از پايان جنگ از اين عنوان خبري نبود تا اين كه «جرج بوش» پسر به رياست جمهوري رسيد. در زمان اين رييس‌جمهور بود كه عنوان «امپراتوري» بار ديگر به آمريكا نسبت داده شد. اگر به دويست و شصت منبعي كه در اين كتاب به آنها استناد كرده‌ام نگاه كنيم، شاهد خواهيم بود كه در پانزده سال گذشته كتاب‌هاي بسيار زيادي درباره امپراتوري آمريكا و افول يا پايداري آن نوشته شده‌اند.

وي وضعيت كنوني آمريكا را استثنايي خواند و گفت: صد موضوع درباره آمريكا مشخص كرده‌ام كه بايد درباره هر يك از آنها كتاب‌ها و مقالاتي نوشته شوند. روستاييان، زحمت‌كشان و كارگران، كسبه و تجار، دانشگاهيان و خانواده از جمله اين موضوعاتند.

مولانا در پايان سخنانش از مخاطبان كتاب درخواست كرد تا انتقاداتي را كه به نظرشان مي‌رسد، به وي منتقل كنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط