شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۸
نجف‌خانی: كتاب‌ كودك و نوجوان بايد فرامرزی باشد

«محبوبه نجف‌خاني»، مترجم كتاب‌هاي كودك و نوجوان مي‌گويد: مترجم کتاب‌های کودکان باید کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب کند که تا حد زیادی با فرهنگ کشور خودش سازگاری و موضوعي فرامرزی داشته باشد و مسائل و مشکلات گروهی خاص را بيان نكند./

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) ـ عرضه همزمان چندين ترجمه از يك كتاب توسط ناشران مختلف، رعايت نكردن حق نشر (كپي‌رايت) كتاب، افزايش آثار بازاري ترجمه شده به فارسي و ديگر معضلات موجود در عرصه ترجمه، دغدغه‌هايي فراگير در اذهان دست‌اندركاران اهالي فرهنگ و قلم است. در گفت‌وگو با دست‌اندركاران ادبيات كودك و نوجوان، دغدغه خود را با دست‌اندركاران اين حوزه در ميان مي‌گذاريم و پاي صحبت‌هايشان مي‌نشينيم، باشد كه از اين رهگذر، توشه‌اي برگيريم و قدمي هرچند كوچك براي حل اين معضل برداريم.


وجه تمايز ترجمه كتاب‌هاي كودك و نوجوان با آثار خاص بزرگسالان در چيست؟
مهم‌ترین تفاوت ترجمه کتاب‌های کودک و نوجوان، انتخاب زبان مناسب با توجه به رده سنی مخاطب و ارائه ترجمه‌ای روان و صمیمی است. مترجم کتاب‌های بزرگسال در انتخاب واژگان و استفاده از آن هیچ محدویتی ندارد، در حالی که مترجم آثار کودکان با چنین محدودیتی روبه‌روست و مدام باید در تلاش باشد تا از کلماتی استفاده کند که برای این گروه سنی قابل فهم باشد؛ چون در ادبیات کودک، نخستین هدف، ایجاد لذت خواندن در کودک است و ترجمه‌ای سنگین، نامناسب و ضعیف می‌تواند لذت خواندن را در کودک از بین ببرد.
یک مترجم خوب باید ساختار زبان مقصد را به خوبی بشناسد. چون کمتر مترجمی را می‌توان یافت که ادعای تسلط بر زبان مبدا و مقصد را داشته باشد. ولی به نظر من، تسلط بر زبان مقصد در اولویت قرار دارد. اگر مترجمی به زبان مبدا مسلط باشد ولی تسلطی بر زبان مقصد نداشته باشد، ترجمه‌ای ناقص ارائه می‌دهد و در نتیجه مخاطب را سردرگم می‌کند. 

بسیاری از کارشناسان زبان ترجمه، نخستین و مهم‌ترین اصل یک ترجمه خوب را در رعایت امانتداری می‌دانند، به‌ويژه در ترجمه کتاب‌های علمی و دانشنامه. ولی در حوزه ترجمه کتاب‌های داستانی کودکان، گاهی رعایت موبه‌موی این اصل، ضربه‌ای اساسی به روانی اثر می‌زند. پس، به نظر من، باید امانتداری در ترجمه موازی با روانی ترجمه پیش برود. گاهی مترجم مجبور می‌شود به خاطر در نظر گرفتن مخاطب، رعایت سبک اثر را قربانی روانی ترجمه کند. چون مخاطب ما کودک است و مهم‌ترین خواسته او لذت و سرگرمی است.

حال كه صحبت را به اينجا رسيد، مي‌خواهم از شما بپرسم بسياري از كارشناسان معتقدند در ترجمه كتاب‌هاي كودك و نوجوان، امانت‌داري نسبت به نسخه اصلي بسيار مهم‌ است، در مقابل برخي بر اين اعتقادند كه بايد به بومي‌سازي كتاب و فرهنگ كشور مقصد توجه بيشتري داشت. شما اين مسأله را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
جمله مشهوری درباره «بومی‌سازی» وجود دارد كه می‌گوید: «ترجمه پلی ارتباطی میان فرهنگ‌های مختلف است.» مترجم کتاب‌های کودکان باید کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب کند که تا حد زیادی با فرهنگ کشور خودش سازگاری داشته باشد و علاوه بر آن، مشکلات مطرح شده در داستان، مشکلات و دغدغه‌های کودکان – بدون توجه به نژاد یا فرهنگ یا مذهب خاص – باشد. در واقع موضوع كتاب‌هاي كودك و نوجوان بايد موضوعی فرامرزی باشد و مسائل و مشکلات گروهی خاص را بيان نكند. 

نسبت انتشار آثار تأليفي و ترجمه‌اي هميشه محل مناقشه بوده است. به عنوان مثال، بر اساس آمار، در سال گذشته از ميان 2500 عنوان كتاب چاپ نخست كه براي كودكان و نوجوانان منتشر شده، 800 عنوان كتاب‌هاي ترجمه‌اي بوده‌اند. به اعتقاد شما ترجمه سهم عادلانه‌اي از بازار كتاب ايران را دارد؟ 
در آماري كه شما ارائه كرديد، همچنان آمار چاپ کتاب‌های تالیفی بالاتر از ترجمه است. اگر نخواهیم جای این آمار با هم عوض شود، مؤلفان‌مان باید دست به یک نوآوری اساسی بزنند و تحولی در نوشته‌هايشان به وجود بیاورند. به قول «بروس کوویل»، نویسنده مجموعه «فروشگاه جادویی» نویسندگان کتاب‌های کودک بنا به یکی از این دلایل می‌نویسند: «آنها می‌نویسند تا مرهمی بر یک کودکی زخم خورده بگذارند یا کودکی خود را جشن بگیرند.» او در ادامه اضافه مي‌كند: «من برای جشن گرفتن می‌نویسم.» ولی در ایران بيشتر نویسندگان بنا به دلیل اول می‌نویسند و همین باعث می‌شود که این فضاهای تکراری، خسته‌کننده، بدون کشش و جذابیت، مورد اعتنای کودک کنجکاو و تنوع‌طلب امروزی قرار نگیرد. کودکانی که اغلب اوقات در فضاهای مجازی پرسه می‌زنند.

نویسندگان ما باید سراغ ژانرهایی بروند که سال‌هاست جایشان در ادبیات تالیفی خالی است. بعضی از نویسندگان ما استقبال نكردن از کتاب‌های تالیفی را وفور آثار ترجمه‌ای در بازار نشر می‌دانند. ولی این عزیزان هیچ اشاره‌ای به تنوع این آثار، نو و بکر بودن فضای داستان‌ها و جذابیت و کشش این‌گونه کتاب‌ها نمی‌کنند. اگر گاهی یکی از این کتاب‌های پرمخاطب را بخوانند و به ساختار و موضوع و درون‌مایه داستان دقت کنند. آن‌وقت خودشان کلاهشان را قاضی كرده و قضاوت ناعادلانه نمی‌کنند.

به نظر من، نسبت آثار تالیفی و ترجمه‌ای را استقبال مخاطبان تعیین می‌کند. گاهی ناشر یا مترجم یا نویسنده‌ای ادعا می‌کند که سلیقه بازار را من تعیین می‌کنم. در صورتی که در همه جای دنیا سلیقه مخاطب است که بازار را تعیین می‌کند. من آرزو می‌کنم نویسندگان کودک و نوجوان ما آن قدر کتاب جذاب بنویسند که دیگر نیازی به ترجمه آثار خارجی نباشد. درست مثل کشورهای انگلیسی زبان که به‌قدری نویسنده خوش‌ذهن، نوآور و خلاق دارند که کمتر به ترجمه از کشورهای دیگر دست می‌زنند. 

خواست مخاطبان در اين ميان چه نقشي دارد؟ 
معمولا بچه‌ها در برخورد نخست با یک کتاب تازه، به تصویر و اسم روی جلد دقت می‌کنند. دومین عامل، پیشنهاد دوستان همسن و سال و همکلاس‌ها و بعد بزرگسالانی است که کودکان به نظر و سلیقه آنها اعتماد دارند. سومین عامل، نشریات کودک و نوجوانی است که کتاب‌های مورد علاقه کودکان را معرفی می‌کنند. چون با توجه به تجربه‌ای که دارم، بعضی از نشریات سفارشی، کتاب معرفی و بچه‌ها هم کتاب‌ها را تهیه می‌کنند و بعد متوجه می‌شوند، كتاب آن چیزی نیست که تعریفش را خوانده‌اند و اعتمادشان سلب می‌شود. پس خوب است که نشریات و رسانه‌ها به دور از پارتی‌بازی و در نظر گرفتن اسم نویسنده یا مترجم، کتابی را فقط به خاطر موضوع و درونمایه‌اش معرفی کنند. 

مخاطب كودك و نوجوان به آثار تأليفي بيشتر تمايل دارد يا ترجيح مي‌دهد آثار ترجمه شده را بخواند؟
برای کودک فرقی نمی کند کتابی تالیفی باشد یا ترجمه. برای او موضوع نو و فضای جذاب و کشش داستان مهم است. من خودم بارها کتاب‌هایی را که جوایز داخلی برده‌اند در کلاسم به بچه‌ها معرفی کرده‌ام و بسیاری از این کتاب‌ها با بی اعتنایی بچه‌ها مواجه شده‌اند و فقط تعداد اندکی از این کتاب‌ها مورد استقبال آنها قرار گرفته ‌است. در مجموع، بیشتر بچه‌ها دوست دارند، داستان‌هایی را بخوانند که ماجراهایش در فضاهای آشنای ایران اتفاق می‌افتد و اسامی ایرانی دارند. ولی چون کمتر با چنین کتاب‌هایی روبه‌رو می‌شوند، سراغ ترجمه‌ها می‌روند.

دليل استقبال از ترجمه، به‌ويژه ترجمه‌ آثار مجموعه‌اي و بازاري در سال‌هاي اخير را چه مي‌دانيد؟
سال‌های سال است که کتاب‌های مجموعه‌ای در اکثر کشورهای جهان منتشر مي‌شوند و مورد استقبال مخاطبان کودک و نوجوان قرار می‌گیرند. در همه جای دنیا، بازخورد و استقبال مخاطبان شرایط بازار را تعیین می‌کند. چون صنعت نشر هم مثل هر صنعت دیگری باید سودآور باشد، طبیعتاً ناشران سراغ کتاب‌هایی می‌روند که سودشان را تامین کند. بسیاری از این کتاب‌های مجموعه‌ای علاوه بر داشتن فضاهای شاد و جذاب، درونمایه‌هایی قوی دارند و خیلی‌های‌شان بعد از گذشت چند سال در زمره آثار کلاسیک قرار گرفته‌اند. 

این مجموعه‌ها برای رده‌های سنی مختلف نوشته می‌شوند. برخی آسان‌خوانند و بعضی نیز برای نوجوانان کتاب‌خوان نوشته می‌شوند. کودک با خواندن جلد اول چنين مجموعه‌هايي با شخصیت‌ها و فضای داستان آشنا می‌شود و با خواندن جلدهای بعدی با شخصیت‌ها ارتباط صمیمانه‌ای پیدا می‌کند و خود را مثل یکی از اعضای خانواده یا گروه آنها می‌داند. 

يكي ديگر از چالش‌هاي موجود در عرصه كتاب‌هاي كودك و نوجوان، انتشار ترجمه‌هاي متعدد از يك اثر توسط ناشران مختلف است. به نظر شما اين اتفاق خوبي است يا نه؟ نمونه مشابهي از اين مساله در ساير كشورها سراغ داريد؟ 
بارها ناشران و مترجمان حرفه‌ای اعلام کرده‌اند که از قانون کپی رایت در ایران استقبال می‌کنند. چون وقتی ناشری مجبور باشد برای خرید امتیاز کتاب مبلغ قابل توجهی به نویسنده اثر بپردازد، طبیعتاً کتاب را به دست مترجم تازه کار نمی‌دهد و سراغ مترجمی توانا می‌رود تا ترجمه‌ای دقیق و روان ارائه دهد و با فروش اثر بتواند هزینه سنگینی را که بر او تحمیل شده، بپردازد.
من در این مورد اطلاع دقیقی ندارم. ولی شنیدم که مثلا در آمریکا دو سه ترجمه مختلف از شازده کوچولوی سنت اگزوپری وجود دارد. حال این اتفاق به چه صورت افتاده و فاصله زمانی ترجمه آنها چه قدر بوده، اطلاعی ندارم. ولی معمولا در کشورهایی که قانون کپی رایت دارند، چنین آشفتگی‌ای که در بازار نشر ما وجود دارد، ديده نمي‌شود.

نظرتان درباره ترجمه مجدد آثار كلاسيك و خلاصه‌سازي اين آثار براي نوجوانان چيست؟
زبان پویاست و بسیاری از کتاب‌های کلاسیکی که حدود چهل پنجاه سال پیش در ایران ترجمه شده‌اند، در ضمن زیباییِ نثر، چندان دقیق نیستند. امروزه مترجمان به خاطر دسترسی به فرهنگ‌های جدید و دقیق، امكان استفاده از اینترنت و تحقیق و جستجو در فضاهای مجازی، طبیعتا ترجمه‌های دقیق‌تری ارائه می‌دهند. البته مهم است كه چه کسی ترجمه مجدد این آثار را برعهده مي‌گيرد. به نظر من مترجمان قوی و کارکشته که خودشان مطمئن‌اند که چنین توانایی را دارند، باید دست به ترجمه مجدد این آثار بزنند؛ کما اینکه این اتفاق در حوزه کتاب‌های بزرگسال افتاده است.

درباره خلاصه‌سازی این آثار، سال‌هاست که در کشورهای غربی بسیاری از ناشران آثار کلاسیک و معروف را به نویسندگان سفارش می‌دهند تا با توجه به گنجینه واژگان کودک یا نوجوانِ کم حوصله امروزی آنها را خلاصه کنند. چون بعضی از این آثار به قدری فضاسازی‌های طولانی و خسته‌کننده دارند که مطالعه‌شان خارج از حوصله کودک و حتی بزرگسال امروزی است و لذت خواندن را از آنها می‌گیرند و خواننده از خیر خواندن آنها می‌گذرد. 

البته شاید که این خلاصه‌ها غنای اصلی اثر را نداشته باشند، ولی اولاً باعث می‌شوند که کودک با گنجینه ادبی کشور خود و کشورهای دیگر آشنا شود و حتی ممکن است داستان تا مدت‌ها گوشه ذهنش بماند و در بزرگسالی سراغ اصل اثر برود. البته در کشورهای غربی خلاصه‌های زیادی از این آثار با قلم نویسندگان مختلف وجود دارند که جا دارد ناشران ما برای ترجمه این گونه کتاب‌ها سراغ خلاصه‌های قوی‌تر و جذاب‌تر بروند.

دليل اين همه بي‌سرو ساماني در بازار ترجمه و راه‌هاي برون‌رفت از اين وضعيت چيست؟
بسیاری از مترجمان و ناشران معتقدند که برای رفع آشفتگی بازار ترجمه و جلوگيري از ترجمه‌های تکراری، بهتر است یک بانک اطلاعاتی تاسیس شود. به این صورت که سازمانی به طور مستقل تشکیل شود و هر مترجم یا ناشری قبل از ترجمه، اثری را که برای ترجمه انتخاب کرده در این سازمان ثبت کند و البته تاریخی هم برای اتمام آن مشخص کند و اگر احیانا ناشر یا مترجم از چاپ این اثر منصرف شد، ناشر یا مترجم دیگری از این شانس محروم نشود. 

البته احتمال دارد چند ناشر به طور همزمان برای ثبت کتابی که جوایز معتبر جهانی دریافت کرده به این سازمان مراجعه کنند. در این صورت پیشنهاد می‌شود که به دور از هر نوع پارتی‌بازی، قرعه‌کشی انجام شود و ثبت اثر به برنده برسد. 

به هر حال پیشنهاد می‌شود که کارشناسان روی چنین طرحی کار کنند. در شرايط فعلي، بسيار براي ما مترجمان یا ناشران پیش می‌آید که هم‌زمان روی کتاب واحدی کار می‌کنیم و تا زمان چاپ هیچ يك از ما از اين موضوع اطلاعي نداریم. من معمولا با دوستان مترجمم چک می‌کنم تا کار تکراری انجام ندهم. ولی باز هم این مشکل پیش می‌آید. گاهی ناشری کتابی را از نویسنده‌ای چاپ می‌کند و به خاطر استقبال مخاطبان تصمیم می‌گیرد که تمامي آثار این نویسنده را با همین مترجم منتشر کند، خواه کتاب قبلا با ترجمه دیگری چاپ شده یا نشده باشد. مثل مجموعه آثار رولد دال که بنده چند سالی است طبق قرارداد با نشر افق ترجمه می‌کنم. به هر حال بازخورد مخاطبان و کارشناسان ترجمه خوب را مشخص می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط