سه‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۰
امام خمینی(ره) تجلی حکمت متعالیه است

رضا ماحوزی، پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی، با بیان این‌که عقل قدسی در وجود امام (ره) تجلی یافته بود، گفت: امام راحل به مثابه حکیمی والامقام از پرتو خرد متعالیه به انسان،‌ خدا و جهان می‌نگریست و ایشان تجلی حکمت متعالیه است.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ‌امام خمینی(ره)،‌ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، همواره بر مقوله دانش‌اندوزی و تکیه بر دانش بومی تاکید داشتند.‌ ایشان در برهه‌های مختلف جوانان را توصیه به مطالعه و علم‌اندوزی می‌کردند تا از ورای این مهم، ‌ایران اسلامی به شکوفایی هرچه بیشتر برسد و اندیشه ناب اسلام به جهانیان معرفی شود. 

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در این راستا و با توجه به سالروز رحلت ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) گفت‌وگویی را با دکتر رضا ماحوزی،‌ پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، نویسنده کتاب «مفهوم جوهر در متافيزيك تحليلي معاصر» انجام داده است که با هم می‌خوانیم. 

علت مغفول ماندن جنبه فلسفی امام(ره) را از نظر برخی اقشار جامعه در چه می‌بینید؟

امام خمینی (ره) تجلی حکمت متعالیه هم در بعد نظری و معرفتی و هم در بعد عملی است. من معتقدم به دلیل غلبه بُعد عملی، اغلب این بزرگمرد به عنوان چهره‌ای سیاسی و اجتماعی معرفی شده است.
 علاوه بر این، باید به این نکته هم توجه داشت که به این بُعد عموماً از زاویه مباحث فقهی و تا حدودی عرفانی نگریسته شده است و بنابراین، بیش از دیگر وجوه نظری، اشراف ایشان بر مباحث فلسفی به ویژه حکمت متعالیه مورد غفلت قرار گرفته است.

البته شاید قلّت آثار فلسفی امام (ره) خود مزید بر علت بوده است اما با رجوع به خاطرات شاگردان این والامقام یا با مروری بر زندگینامه ایشان می‌توان سهم برجسته و تاریخی ایشان را در ورود فلسفه اسلامی به جامعه به طور کلی و حوزه های علمیه و مراکز دانشگاهی به طور خاص مشاهده کرد.

به خاطر آوریم که در زمان حیات آیت الله بروجردی (ره) چه نگاهی بر حوزه‌های علمیه حاکم بود و علامه طباطبایی (ره) چه ناملایماتی را متحمل شدند یا خود حضرت امام (ره) چگونه با تعداد اندکی طلبه به صورت محدود و بعضاً پنهانی به تدریس فلسفه می‌پرداختند تا از اتهام و آزار کسانی که دشمن فلسفه و فیلسوفان بودند و آن ها را به کفر و ارتداد متهم می‌کردند، در امان باشند اما چون فضای دانشگاه‌ها هم که از سر تعمد صرفاً به آموزش و تعلیم فلسفه غرب اختصاص یافته بود و نوعی مخالفت با جریان فرهنگ عقلی و سنتی این سرزمین را در سر می‌پروراند، حضرت امام(ره) و چند روشن‌بین دیگر آن ایام توجه به فلسفه و عقلانیت را لازمه ضروری زمانه تشخیص دادند و البته متناسب با فشارهای فرهنگی آن روزگار، به تدریج مشعل عقلانیت صدرایی- که عقل بشری را در نسبت با آموزه های قدسی و وحیانی تعریف می کند- روشن تر و پرفروغ تر نگه‌داشتند. 

همچنین پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی سال 1357 حمایت‌های بی‌دریغ ایشان از عقلانیت دینی و بازتاب آن در عنوان «جمهوری اسلامی» و حتی حمایت از متفکر شهید استاد مطهری و آرا و کتاب‌های فلسفی ایشان و ترغیب و تشویق نسل جوان به مطالعه این آثار، فضایی شایسته‌تر از گذشته برای ترویج تفکر عقلی و فلسفی در جامعه به وجود آورد.

 البته مسلماً این بینش در نگاه دوراندیشانه امام خمینی (ره) برای ایجاد و احیای تمدن بزرگ اسلامی برمبنای عقلانیت دینی و الهی در برابر عقلِ خودبنیاد و دور از معنویت غرب معاصر، گویای طرحی عظیم و نویدبخش روزگاری نو در عرصه مناسبات انسانی و فرهنگی است. 
با این ملاحظه، خوانش اندیشه عمیق این فیلسوف و عارف و فقیه بزرگ، ما را به این امر خطیر رهنمون می‌کند که تمدن بزرگ اسلامی جز در پرتو عقلانیت مورد نظر ایشان تحقق نمی‌یابد. امید است مسوولان فرهنگی، مدیریتی و سیاسی کشور هم به این نکته توجه داشته باشند و آموزه‌ها و افکار این مرد بزرگ را رهنمای راه خویش قرار دهند. 

بدون شک سرّ علاقه امام خمینی (ره) به حکمت متعالیه از میان چندین گرایش حکمی و فلسفی در جهان اسلام همین است؛ زیرا صدرالمتألهین در تعریف و تبیین نسبت میان عقل بشری و عقل کیهانی و معرفت قدسی و به عبارت دیگر، در تعریف نسبت میان عقل و وحی (دین) توفیق ارزشمندی حاصل آورده بود. 

امام خمینی (ره) با خوانش آموزه‌های دینی و اخلاقی در پرتو عقل صدرایی که همانا جامع وحی و عقل است و تأکید بر سازگاری ذاتی میان این دو، بر این عقلانیت قدسی تأکید ورزیده و دین منهای این تعقل یا تعقل منهای دین را منشأ و مبدأ گمراهی دانسته است. این گفتار به این معنا است که امام خمینی (ره) تجلی حکمت متعالیه است، زیرا علاوه بر آن‌که عقل قدسی در وجود ایشان تجلی یافته بود و خود به مثابه حکیمی والامقام از پرتو خرد متعالیه به انسان، جهان و خدا می‌نگریست، در رفتار و کردار خود هم مطابق با مشی و اصول مورد نظر این فلسفه عمل می‌کردند و علاوه بر معرفی و استفاده از آموزه‌های عرفان و حکمت متعالیه برای ترفیع جنبه وجود فردی به‌منظور اصلاح جامعه- که خود یکی از مراتب و گام‌های اسفار اربعه است؛‌ مرارت‌ها را تحمل کردند و سختی‌ها را به جان خریدند تا در نتیجه آن، جامعه هم از فرهنگ معنوی برخوردار شود و با شناسایی سعادت حقیقی، در راه آن گام بردارند. نخستین سخنرانی این بزرگمرد تاریخ در بهشت زهرا (سال 1357) در باب توجه به سعادت انسان‌ها و جامعه دقیقاً ناظر به همین منظور است. 

امام خمینی(ره) همواره به موضع علم اندوزی، ‌اندیشه و کتاب به عنوان یکی از اساسی‌ترین مولفه‌های ضروری در جامعه توجه داشتند.‌ ایشان آثار متعددی را به قلم نگارش درآوردند که از وجهه‌های مختلف از جمله رویکرد فلسفی، ‌بسیار قابل تامل‌اند. شما به عنوان متخصص این حوزه با کدامیک از آثار امام راحل ارتباط بیشتری برقرار کرده‌اید و وجه تمایز این اثر را با سایر تالیفات هم سطح خودش در چه می‌دانید؟

هرچند این فیلسوف بزرگ، در حوزه فلسفه در نسبت با دیگر حوزه‌ها، آثار کمتری به یادگار گذاشته‌اند اما در آثاری مانند «آداب الصلاة»، «انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه» و «شرح حدیث رأس الجالوت» که توسط برخی  شاگردان ایشان مانند «عبدالغنی اردبیلی» تنظیم شده، بعضی دیدگاه‌های فلسفی خود را بیان کرده‌اند. 

افسوس که با وجود چند کتابی که درخصوص آرای فلسفی حضرت امام (ره) نگارش شده است، محتوای تفصیلی کلاس‌های فلسفه ایشان در دسترس نیست تا بتوان تصویری انضمامی‌تر از اعماق تفکر حکمی و فلسفی ایشان به دست آورد و به جویندگان حقیقت و طالبان معرفت و سعادت عرضه کرد. 

امام خمینی(ره) نگاهی ویژه به هویت اسلامی ایرانی با توجه به ماهیت تفکر عقلی در جهان اسلام و به‌ویژه عالم تشیع و نسبت آن با تفکر فلسفی یونان داشتند، چگونه می‌توان این رویکرد امام راحل را گسترش داد؟

سخن به‌جایی است. ‌نوع نگاه امام(ره) به هویت اسلامی و ایرانی این سرزمین در پرتو توجه به ماهیت تفکر عقلی در جهان اسلام به ویژه عالم تشیع و نسبت آن با تفکر فلسفی یونان است. ‌همان‌گونه که حکمای بزرگ پیشین این سرزمین اعم از سهروردی، میرداماد، ملاصدرا، حاج ملا هادی سبزواری و دیگران هم بیان داشته‌اند، بسیاری از آموزه‌های حکمی و فلسفی شناخته شده در حکمت و فلسفه اسلامی اساساً ماهیتی بومی دارند و بنابراین، برخلاف ادعای مورخان غربی از یونان اخذ و اقتباس نشده است و چه بسا حتی برخی از این آموزه ها برای آن ها قابل فهم نباشد؛
برای مثال،‌ امروز به همت مراکز پژوهشی متعدد از جمله «مرکز تدوین تاریخ جامع حکمت و فلسفه» مستقر در بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ریشه‌های قرآنی، روایی و کلامی بیانات ائمه اطهار(ع) و بزرگان دین اسلام شناسایی شده و سهم این بیانات نورانی در ایجاد و گسترش فرهنگ عقلانی که در دو سده بعد به ظهور حکمت و فلسفه اسلامی منجر شد، نشان داده شده است. 

حضرت امام خمینی(ره) با برجسته کردن این ریشه‌ها در کلاس‌های فلسفه خود، علاوه بر ضرورت توجه به هویت اسلامی و ایرانی این فرهنگ ریشه‌دار در مقابل تهاجمات فرهنگی غرب، بر تفاوت ذاتی برخی از این آموزه‌ها با آموزه‌های فلسفی غرب تأکید ورزیده و والایی و شرافت ذاتی این مضامین را مورد توجه قرار داده‌اند که امروز می‌توان با بسط و گسترش رویکرد امام(ره) آن را در سطوح مختلفی به نسل جوان ارایه کرد.

شما در میان آثاری که در ارتباط با اندیشه، اخلاق و سیاست امام راحل توسط نویسندگان داخلی و خارجی نگاشته شده است،‌ کدام کتاب را به عنوان تالیفی تاثیرگذار قلمداد می‌کنید؟

خوشبختانه در دهه‌های اخیر محافل و مجالس علمی متعددی برای بازخوانی و تحلیل وجوه متعدد فکری و رفتاری حضرت امام خمینی (ره) برگزار شده است. علاوه بر مجموعه مقالات این نشست‌ها، تک‌نگاری‌های ارزشمندی هم درباب اندیشه‌های سیاسی، فقهی، اخلاقی، تربیتی، فلسفی و... حضرت امام(ره) به طالبان حقیقت عرضه شده است. 
همچنین بازتاب رویکرد حکیمانه و سیاسی حضرت امام خمینی (ره) در انقلاب‌های اسلامی اخیر منطقه که با عنوان بهار عربی هم از آن‌ها یاد می‌شود، حقیقتی کتمان‌ناپذیر است که روز به روز وسیع تر و ابعاد بیشتری از آن نمایان می‌شود.
 این حوزه جدید که باید به‌دقت مورد ارزیابی و تطبیق قرار گیرد، می‌تواند راهنمای انقلابیونی باشد که در این کشورها تلاش دارند تجربه 35 ساله ایران اسلامی را دنبال کنند و از سیر تحولات آن بهره‌مند شوند.

به عنوان پژوهشگر حوزه فلسفه، پروژه‌های تحقیقاتی و همچنین آثار منتشر شده درباره رویکرد امام خمینی(ره) به دین و سیاست را کافی می‌دانید؟ به نظر شما دانشجویان رشته‌های فلسفه و علوم سیاسی توانسته‌اند بعد از گذر 34 سال از انقلاب اسلامی با اندیشه‌های امام راحل به نحوی شایسته آشنا شوند و بر مبنای آن نظریه‌پردازی داشته باشند؟

اساساً نظریه‌پردازی کاری بسیار مشکل است، زیرا درنظر داشتن کثرتی از مسایل برای تبیین یک یا چند مساله نیازمند دقت و همت بسیار است. پس از انقلاب سال 1357، اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) بیش از دیگر ابعاد فکری ایشان مورد توجه قرار گرفت و علاوه بر محافل علمی داخل کشور اعم از دانشگاه‌ها، حوزه‌ها و پژوهشگاه‌ها، محافل علمی خارج از کشور هم به آن توجه نشان داده‌اند. 

بنا به اقتضای ذات نظریه‌های عرصه علوم انسانی و نیازهای زمانه در فهم رویکردهای نظری در این عرصه، به‌نظر می‌رسد نظریات سیاسی و حتی دیگر نظریه های اخلاقی، تربیتی، فقهی و فلسفی امام خمینی (ره) همچنان می‌تواند الهام بخش محققان و نظریه پردازان باشد. بر این اساس، می‌توان گفت که اندیشه‌های امام (ره) ظرفیت‌های فراوان دارد و می‌تواند در آینده به اقتضای پرسش‌های پرسشگران و نیازهای زمانه شناسایی شود.


تصور می‌کنید کدام رویکرد از اندیشه‌های امام خمینی(ره) مغفول مانده یا کمتر به آن توجه شده است.‌ خودتان چه نظری برای ارتقای این مولفه‌ها دارد؟ 

حضور اخلاق در عرصه اجتماع یکی از ابعاد مهم اندیشه امام خمینی (ره) است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. در اندیشه‌های حضرت امام (ره)، اخلاق گستره وسیعی از مسایل اعم از تزکیه نفس، استقلال فردی و اجتماعی، مناسبات درون خانواده، مناسبات اجتماعی، عدالت، کرامت بشری و دیگر موضوعات را شامل می‌شود. 

مناسبات میان اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی در پرتو قانون الهی و قانون اساسی، نسبت میان اخلاق اجتماعی و عدالت اجتماعی، چگونگی حضور مردم در اجتماع ذیل چتر اخلاق، نسبت میان سیاست- در معنای مورد نظر امام، و اخلاق متعالیه در قرن بیست و یکم و دیگر موضوعات اجتماعی که به‌نحوی مسایل، قواعد و قوانین اخلاقی را بیان می‌دارند، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. 

بازخوانی آثار امام(ره) چه اثری در خانواده امروز ایرانی دارد؟

بازخوانی صحیح و به‌روز مسایل مربوط به جوان و خانواده و جامعه در پرتو حکمت ایمانی مورد نظر امام خمینی (ره) می‌تواند پاسخ‌هایی بحث‌انگیز را برای پرسش‌های متعدد نسل جست‌وجوگر اخیر ایرانی و غیر ایرانی فراهم آورد و آن‌ها را به تفکر و تأمل درباب مسایل اصیل انسانی دعوت کند. 
مسلماً رویکردهای عقلانی و جهان‌شمول حضرت امام خمینی (ره) در این باره می‌تواند گفتمانی متناسب را با ذات حقیقی انسان و جامعه عرضه دارد. 

 و سخن پایانی شما؟
لازم است محققان جوان و فاضل این سرزمین با تمرکز بر دغدغه‌های فرهنگی این بزرگمرد، در جهت شناسایی ریشه‌های بسیار قوی فرهنگ این سرزمین و بازتعریف این هویت متناسب با شرایط و نیازهای امروز، اهتمام خود را صرف اعتلای فرهنگ دینی و ملی این مرز و بوم کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط