چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۲
داوری میان کانت و ملاصدرا

غلامعلی حداد عادل در نشست بررسی و تحلیل «کارنامه‌ی فلسفی دکتر احمد احمدی» گفت: هدف مرحوم احمدی از ترجمه کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» این بود که نشان دهد فردی مانند ژیلسون توانسته در اروپا در برابر فلسفه جدید از فلسفه قدیم دفاع کند و همین موضوع می‌توانست انگیزه خوبی برای حوزویان و دانشگاهیان ما باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) روز گذشته سه‌شنبه 26 تیرماه برابر بود با اربعین مرحوم حجت‌الاسلام احمد احمدی که حدود 20 سال ریاست سازمان انتشارات سمت را بر عهده داشت و طی زندگانی خود کوشید تا نمادی از وحدت حوزه و دانشگاه باشد. حضور چهره‌های مختلف سیاسی و فرهنگی از جناح‌های مختلف نشان داد که چگونه او تلاش کرد تا فرهنگ را از سیاست‌زدگی دور نگاه دارد و به سر منزل مقصود برساند.

بررسی و تحلیل «کارنامه‌ی فلسفی دکتر احمد احمدی» عنوان برنامه‌ای بود که روز گذشته با حضور غلامعلی حدادعادل، علی افضلی، محمدعلی عبداللهی و مالک شجاعی‌جشوقانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب به همین مناسبت برگزار شد.

غلامعلی حداد عادل در این نشست به دوستی خود با مرحوم احمدی از سال 47 اشاره کرد و گفت: من و ایشان در سال 1351 در دوره‌ دکتری فلسفه همکلاسی بودیم و علایق مشترکی در موضوعات مختلف داشتیم.
 
او در ادامه به توضیحاتی درباره ژیلسون، نویسنده «نقد تفکر فلسفی غرب» اشاره کرد و گفت: این کتاب حاوی درسگفتارهای ژیلسون است که در سال 1936 از او دعوت می‌شود تا در دانشگاه هاروارد که جایگاه پراگماتیسم‌هاست و کرسی به نام ویلیام جیمز تاسیس شده است سخنرانی کند و حرف‌های خودش را بزند! مرحوم احمدی برای ترجمه این کتاب مصمم بود و با توجه به اینکه انگلیسی را به خوبی می‌دانست این کتاب را ترجمه کرد. خاطرم هست که من به دعوت ایشان به قم رفتم و پس از اتمام ترجمه کتاب درباره نامگذاری عنوان آن از من مشورت خواست و من به او گفتم که نام این کتاب را «نقد تفکر فلسفی غرب» بگذارد و ایشان هم قبول کرد. این کتاب توسط انتشارات حکمت به چاپ رسید و مورد استقبال قرار گرفت.
 
رئیس بنیاد سعدی درباره مباحث کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: ژیلسون فیلسوف مسیحی نوتوماسی است که حدود 50 اثر تالیف کرده که 45 عنوان آن به فرانسه و 9 عنوان به انگلیسی نوشته شده است. تاکنون 9 عنوان کتاب او به زبان فارسی برگردانده شده و کاش همه آثار او در ایران ترجمه شود چراکه یکی از مسائل امروز جامعه ایران این است که ما از یک سو با فلسفه جدید غرب و از سوی دیگر با فلسفه اسلامی که میراث ابن‌سینا، فارابی و ... است سروکار داریم. این دو سنت هم‌پایه هم در ایران زنده هستند و به همین دلیل است که فلسفه تطبیقی امروز یکی از مسائل مهم ماست. به هرحال ژیلسون در این کتاب تلاش می‌کند تا از جایگاه فلسفه سن توماس دفاع کند و جالب است که در کتاب مجموعه الهیات خود 400 بار از ابن‌سینا نام می‌برد!
 
وی ادامه داد: هدف مرحوم احمدی از ترجمه این کتاب این بود که نشان دهد فردی مانند ژیلسون توانسته در اروپا در برابر فلسفه جدید از فلسفه قدیم دفاع کند و همین موضوع می‌توانست انگیزه خوبی برای حوزویان و دانشگاهیان ما باشد، بنابراین او این کتاب را با وجود زبان دشوارش ترجمه کرد. ژیلسون می‌گوید دکارت فلسفه غرب را خراب کرده چون ریاضیات را مبدا نخستین قرار داده و از سوی دیگر کانت را به دلیل آنکه فیزیک را پایه فلسفه می‌داند زیر سئوال می‌برد.
 
به گفته حداد عادل، ژیلسون در این کتاب به فلاسفه دیگری متاثر از دکارت و کانت اشاره می‌کند و می‌گوید که چگونه بعد از آن‌ها فلسفه به ناکامی کشیده شد و در ادامه به شکاکیت افرادی چون هیوم رسید. چراکه علت این بود که فیلسوفان به جای اینکه مبدأ وجود را خود آن بگیرند وجود را در مظاهر دیگر آن جستجو می‌کردند.
 
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در بخش پایانی سخنانش فرازهایی از کتاب «نقد تفکر فلسفی غرب» را برای حاضران خواند.
 

علی‌اصغر محمدخانی هم در این نشست با اشاره به سابقه آشنایی خود با مرحوم احمد احمدی گفت: حدود 40 سال پیش با دکتر احمدی آشنا شدم؛ آن زمان تقریبا نخستین روز بعد از انقلاب فرهنگی بود و در سال 1359 امام خمینی (ره) اعضای ستاد هفت نفره انقلاب فرهنگی را انتخاب کرده بودند که مرحوم احمدی نیز یکی از این اعضا بود. ایشان وقتی که از روزهای اول از قم به تهران آمدند در یکی از اتاق‌های شورای عالی امنقلاب فرهنگی روی یک مبل می‌خوابیدند.
 
وی با بیان اینکه همواره یکی از مسایل مورد توجه بعد از انقلاب وحدت حوزه و دانشگاه بوده عنوان کرد: بسیار از دفاتری که تشکیل شده بود نتوانست این هدف را اجرایی کند اما مرحوم احمدی توانست از دهه 60 به بعد زمینه‌های لازم برای اجرای وحدت حوزه و دانشگاه را به وجود بیاورد. یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان فرادستگاهی بودنشان بود؛ او در فعالیت 40 ساله خود همواره فراجناحی عمل می‌کرد.
 
به گفته محمدخانی، مرحوم احمدی در ویژگی اخلاق و عرفان نیز مثال زدنی بود و کمتر در میان مسئولان مانند او وجود دارد. او با ساده‌زیستی زندگی کرد و با تیزبینی که در حوزه‌های فرهنگی و دانشگاهی داشت توانست تحولاتی را ایجاد کرد. سجایای اخلاقی ایشان تاثیر اخلاق علامه طباطبایی را در ذهن متبادر می‌کرد بنابراین اخلاق ایشان باید الگویی میان حوزویان و دانشگاهیان باشد. مرحوم احمدی همواره تلاش می‌کرد که مشکلات افراد را رفع کند. او نقش بسزایی در بازسازی دانشگاه تربیت مدرس داشت.
 
مالک شجاعی‌جشوقانی نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اخلاق مرحوم احمدی در نقدپذیری گفت: روزی یکی از اساتید جوان نقدی درباره کتاب «بن‌لایه‌های شناخت» در یکی از مجلات خانه کتاب منتشر کرد، ما هم در نامه‌ای از ایشان خواستیم اگر نکته‌ای دارند در پاسخ به این نقد بیان کنند. ایشان نیز ضمن استقبال از این کار به ما گفتند حاضرند با آن ناقد جوان در دفتر کارشان ملاقات کرده و درباره کتاب با هم گفت‌وگو کنند.
 

محمد علی عبداللهی نیز سخنرانی خود را نقد و بررسی کتاب «بن‌لایه‌های شناخت» اختصاص داد. او طی سخنانی گفت: مطالعه این کتاب به ما نشان می‌دهد که نویسنده خاستگاه معرفتی‌اش به دو سنت تعلیمی و تحصیل مختلف می‌رسد که نویسنده در این دو سنت تعلیم یافته و این شان را پیدا کرده که به فلسفه تطبیقی دست بزند چون همانگونه که می‌دانید این کار بسیار دشواری برای هر محققی است و ما در میان فلسفه خوانده‌ها کمتر کسی را مشاهده می‌کنیم که دست به فلسفه تطبیقی بزند.
 
وی ادامه داد: این کتاب نشان می‌دهد اموری در پی یافتن یک نظام و دستگاه فلسفی است که بتواند یک سلسله دشواری‌های مهم فلسفی را در معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی حل کند. به نظر می‌رسد که یک فیلسوف باید فکر منسجم و منظمی برای پاسخ‌دهی به پرسش‌های مهم فلسفی داشته باشد و از نظام فکری منسجمی برخوردار باشد تا در درون دستگاه فکری خودش پرسش کند.
 
به گفته این استاد فلسفه، احمدی در این کتاب به یک نظام فلسفی نزدیک می‌شود و تلاش برای تدوین دیدگاهایش درباره معرفت‌شناسی جانانه است. کسی که این کتاب را مطالعه کند این موضوع را متوجه می‌شود. همچنین نثر کتاب پخته و حساب شده است و پختگی این نثر نشاندهنده تلاش ایشان است.
 
افضلی با بیان اینکه مرحوم احمدی در این کتاب در نقش یک داور در کشتی ظاهر می‌شود افزود: ایشان در بحث میان کانت و ملاصدرا در یک هماورد نقاط ضعف و قوت آنها را مشاهده و گوشزد می‌کند. احمدی در این کتاب نقطه عزیمت و آغازگاه را برای حل مشکلات فلسفه‌ورزی می‌داند. او در این کتاب فلسفه ورزی کرده و نقطه عزیمت را در بحث شناخت شروع کرده که این را به عنوان نخ تسبیح نشان می‌دهد.
 
 وی با تقسیم مباحث فلسفی به دو وجه معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی ادامه داد: در غرب از رنسانس به بعد همواره یکی از مسائل مهم این بوده که بنیان مسائل فلسفی را در نخستین فلسفه می‌دانستند مرحوم احمدی در این کتاب در آغاز و انجام تمایز و عدم خلط مباحث هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی یکی از پیشرفت‌ها را فلسفه تطبیقی می‌دانند. ایشان به فیلسوفان اسلامی با همین رویکرد نهیب می‌زند که بحث بر سر اصالت وجود و ماهیت ناشی از خلط مباحث هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی است و اگر کسی این تمایز را درک کند اساساً نزاع بر سر اصالت ماهیت و وجود از بیخ و بن زیر سئوال می‌رود.
 
وی افزود: احمدی در این کتاب مساله خود را شناخت اعلام می‌کند و گویی در تفکر او تقدم مساله شناخت بر هستی‌شناسی ظهور یافته است. مرحوم احمدی در مواجهه با مسائل فلسفی انباشتی از مطالعات فلسفی به دست نمی‌دهد در حالی که در بسیاری از کتاب‌های تک‌نگاری این مشکل وجود دارد. او تلاش می‌کند در کتابش فلسفه‌ورزی را نشان دهد.
 
عبداللهی در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه مرحوم احمدی کانت را مهم‌ترین فیلسوف می‌داند توضیح داد: به همین دلیل کتاب بن‌لایه‌های شناخت به بخش اعظمی از تفکرات کانت می‌پردازد با این وجود او مطالب تکراری را در کتاب استفاده نمی‌کند چراکه معتقد است برای دسترسی به حقیقت مفاهیم حس و تجربه نیاز است. تحلیل مساله تاثیر حس بر ما و آغاز شناخت کار متفاوت احمدی از کانت و سایر فیلسوفان است.
 

افضلی در بخش دیگری از این نشست به سابقه آشنایی خود با مرحوم احمدی اشاره کرد و گفت: کار بزرگ فلاسفه در طرح پرسش‌هاست نه پاسخ‌ها و آنچه که فیلسوف را از غیر فیلسوف متمایز می‌کند سئوالاتی است که او طرح می‌کند بنابراین تفکر و تامل اجتهادی ویژگی برجسته فلاسفه است چراکه بسیاری از افراد شارحان و پاورقی‌نویسان خوبی هستند اما حرف اجتهادی ندارند. کتاب «بن‌لایه‌های شناخت» از مصادیق تفکر اجتهادی است چون حاوی سخنان تازه و نقادانه است و بزرگترین ویژگی آن تلاش مرحوم احمدی برای نوشتن از مباحث معرفت‌شناسی و هستی‌شناسی است. البته ایشان مانند علامه طباطبایی چندان بحث را باز نکرده چرا علم به خارج علم حصولی است. همچنین یکی دیگر از نظرات اجتنهادی او این است که می‌گوید معرفت به تصورات است نه تصدیق در حالی که در جای دیگر خطا را در تصدیق می‌داند. او همچنین بیان می‌کند که همه قضایا پیشینی هستند و قضایای تحلیلی و پسینی نداریم.
 
وی در فراز دیگری از سخنانش به دکارت‌شناسی مرحوم احمدی اشاره کرد و گفت: قبل از مرحوم احمدی محمدعلی فروغی با کتاب «سیر حکمت در اروپا» به دکارت پرداخت و بعد از او مرحوم احمدی نخستین کسی است که یکی دیگر از کتاب‌های مهم دکارت را ترجمه کرده و انصافا ترجمه خوب، روشن و دقیقی دارد. البته ایشان معتقد بود که برای اینکه کتاب نقد تفکر فلسفه غرب دکارت خوب فهمیده شود لازم است که کتاب‌های اعتراضات و پاسخ‌ها و نامه‌های دکارت نیز ترجمه شود و از همین منظر علاقه‌مند به ترجمه این آثار بود البته من با راهنمایی کلمه به کلمه ایشان کتاب  اعتراضات و پاسخ‌ها را ترجمه کردم که امیدوارم منتشر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها