دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۰
نگاهی به «بیگانه» آلبر کامو با ترجمه زنده‌یاد مدیا کاشیگر

«بیگانه» با ترجمه زنده‌یاد مدیا کاشیگر به این معنی است که آلبر کامو همچنان ترجمه‌پذیر است. کاشیگر به خوبی نسبت متن با مخاطب را حفظ کرده و در برجسته‌سازی آن، بازسازی و تولید معنا موفق بوده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ورود کتاب بیگانه با ترجمه مدیا کاشیگر به بازار نشر یعنی آلبرکامو همچنان ترجمه‌پذیر است. اگرچه ترجمه‌های فراوان از این کتاب در بازار نشر وجود دارد اما این فقط به مفهوم رقابت نامفهوم مترجمان با یکدیگر نیست. نیاز مخاطب امروز به زبان و اندیشه در متون پس از جنگ جهانی، نشان‌دهنده ظرفیت نهفته‌ای است که سرکوبی را بر نمی‌تابد. کنکاش بیشتر در لایه‌های زیرین روایت بیگانه نیز از این قاعده مستثنی نیست.
 
مورسو قهرمان و راوی این داستان در ارزش‌های خود ساکن است. او در پی قهرمان شدن نیست فقط در پی مرگ مادرش برای رفتار عرفی اجتماع ارزشی قائل نمی‌شود. او در پی ساختن مدل جدیدی از فرهنگ خود در سطح فرهنگی جامعه نیست و نقش بازی نمی‌کند. این وجه شخصیتی در ابتدای روایت به سادگی نمایان می‌شود. می‌توان گفت همان‌طور که عنصر صداقت بیش از حد در این قهرمان متبلور است در فرورفتگی‌ها و برجستگی‌های متن نیز این عنصر قابل مشاهده است.

ابتدای داستان این طور آغاز می‌شود: «امروز مامان مرد. یا شاید هم دیروز، نمی‌دانم. از خانه‌ی سالمندان تلگرام داشتم... از رئیسم دو روز مرخصی خواستم. عذرم موجه بود و نمی‌توانست مخالفت کند. اما انگار دلخور شد. به‌اش گفتم: تقصیر من که نیست. پاسخ‌ام را نداد ...»

کامو نشان می‌دهد که قهرمان با واژه‌های روال جامعه به دام بازی‌های تمدن کاذب نمی‌افتد و حضور صادقانه را به هیچ وجه ترک نمی‌کند. در اینجا برای مخاطب این سوال مطرح می‌شود که آیا هدف این روایت، ترسیم گروتسک(=قیاس قناس) بوده است؟ آیا با تلفیق طنز و وحشت می‌خواسته حضور برهنه صداقت را در عصر جدید به رخ انسان بکشد؟ مورسو بیگانه‌ای در جامعه سراسر دروغ است که در هرزمانی مشخصات امروز را دارد. روح بدون سانسور او سخت احساس می‌کند ولی تقریبا غیر قابل درک باقی می‌ماند. فقط مرگ مادرش را موضوعی عادی تلقی می کند و رئالیسم مرگ را از خاطر نمی‌برد. او اصلا عجیب و آرمان‌گرا نیست.

بعد از مرگ مادرش به تفریح می‌رود و در یک دفاع لحظه‌ای مرتکب قتل می‌شود. دادستان در اثبات جرم او به قیام ادله می‌پردازد. حلقه مفقوده، حضور مورسو در کنار دریا پس از مرگ مادرش است و جرم ثابت می‌شود. چرا که اصلا دلیلی برای کنار دریا رفتن او به زعم قانون وجود نداشته است. برخورد با این کنش مخاطب را وارد سیستم‌های پیچیده قرون وسطایی می‌کند و قلمرو توتالیتاریسم را درک می‌کند. به خصوص وقتی کشیش سعی می‌کند به قهرمان روایت بقبولاند که مجرم است و باید درخواست بخشش کند. همانجا که کشیش استدلال‌های بدون کاربرد ارایه می‌دهد می‌توان اخلاق اصیل را از مورسو مشاهده کرد.

البته خط فکری کامو در دیگر آثارش نیز عبور از دایره تردید است. کاشیگر منش غریب کامو را درک می‌کند و صدای آزادیخواهی او را در پس مولفه‌ها شنیده است. اگر بخواهیم بحران خرد را در کسی اندازه بگیریم بی گمان باید بحران شخص را در نظر بگیریم. اما در این متن بحرانی مورسو دارای هیچ گونه بحران درونی نیست. خروج از نگاه جامعه و عدم لحاظ رسومات در حیات مستقل، ابزار کامو محسوب می‌شوند. مشروعیت به احساسات و شعور نیز بارزه زبانی اوست. پرسش‌های تاریخی انسان اندیشمند را، بدون مدعای نظریه‌پردازی پاسخ می‌دهد. فرایند گسترش تمدن را عرضه می‌کند و تنها یک راوی کل محسوب نمی‌شود.

کامو در قامت محققی جامعه‌شناس روابط اهرمی جامعه را خوب می‌شناسد و بحران هویت را بازنمایی می‌کند. البته روایت آندره آبو با ترجمه مدیا کاشیگر مقولات فوق را نه به حاشیه رانده و نه بازنویسی می‌شود. در این ترجمه اتصالات زبانی متکلف نیستند. محدودیت‌های اعمال شده در متن بالاخره توسط این مترجم زبر دست تلطیف شدند و از مجرای شبکه‌های دگماتیستی و پیچیده عبور کردند. باید گفت متون آوانگارد جهانی دارای ویژگی‌ها و الگوهایی انسانی هستند که با ساختمان زبای بعضی کشورها همخوانی ندارد.

این موضوع باعث می‌شود انتقال زبان از کشور مبدا دچار اختلال شود. می‌خواهم بگویم سوژه مبهم آزادی بیان و اندیشه در موقع نوشته شدن متن بیگانه توسط کامو آنقدر در ارجحیت نبوده است که توسط مترجم سعی در نمایان ساختن آن شده است. حداقل کامو هنگام نوشتن متن به اندازه مترجم در عسر و حرج نبوده است. فلسفه مولف توسط مترجم در سطح ایده‌آل نشان داده شده است. با وفاداری به متن، تعریف فلسفه متن و معرفی آن را به عهده گرفته است. با توضیحات و حواشی در این کتاب، مخاطب آگاه از خود می‌پرسد آیا شرایط ملی و سیاسی در کشور مبدا باعث رقم خوردن این ادبیات شده است؟

کاشیگر به خوبی نسبت متن با مخاطب را حفظ کرده و در برجسته‌سازی آن، بازسازی و تولید معنا موفق بوده است. متن نشان می‌دهد که ایدئولوژی کشور فرانسه، دیدگاه مردم آن نبوده است. زبان مبدا لطیف است و لحن فرانسه مانند فارسی رکیک نیست. بنابراین خیلی نیاز به تضاد و طباق لحن و مکث و تنوعات بیانی بوده است. تفاوت این ترجمه در این است که متن فرانسه به صورت مستقیم منتقل شده و تمام جزییات در نظر گرفته شده است. کشف میراث فکری و معرفی فرهنگ مبدا به عنوان یک دستگاه فکری برون‌مرزی و بازآفرینی ریشه‌های رنج مشترک در این متن را مدیون مترجم آن هستیم.

ذات فلسفی این روایت با این که از ابتدا در اتصال با سوژه مرگ است اما بیرون از آن است. مرگ طبیعی مادر، قتل و اعدام موضوعاتی نیستند که به آنها پرداخته شده بلکه در این روایت آنچه دیده نمی‌شود مرگ است. حداقل کامو نگاه انتقادی به مرگ ندارد. حتا در کتاب طاعون نیز به سوژه مرگ نمی‌پردازد و زیستن برایش در ارجحیت است. از این نظر می‌توان گفت کامو در تضاد با با مکتب انتقادی فرانکفورت و حلقه‌های آن است. به‌ویژه با نوربرت الیاس و مرگ اندیشی‌های او فاصله دارد. نورتی در بحث مرگ می‌گوید: «این تصور که آدم می تواند با دیگران به عیش بنشیند و خوش باشد اما باید تنها بمیرد، امروزه شاید بدیهی و بی نیاز از توضیح بنماید» اما کامو مرگ را در حاشیه می‌داند و علیه هستی می‌شورد.

شاید برخورد دیگرگونه با ترجمه وابسته به گذشت زمانی طولانی باشد. حساسیت حوزه ی ترجمه در سطح صادرات و واردات نیست، بلکه تاریخ همیشه نشان داده که امری غیر از وضع موجود نیز وجود داشته است. آنگاه دردمندی و تاثر تاریخی در نگاه به آثار امروز شکل خواهد گرفت.

«بیگانه» به کوشش نشر گام نو با ترجمه روان زنده‌یاد مدیا کاشیگر در 1100 نسخه و قیمت 15500 تومان روانه بازار نشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها