به گزارش
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاسکال مرسیه نویسنده و فیلسوف سوئیسی ۱۹۴۴ با نام پتر بیری در برن سوئیس متولد شد. مرسیه پنج رمان و چندین اثر غیر داستانی در حوزه فلسفه نوشته و چهار جایزه ادبی بهدست آورده است. پیش از این رمان «قطار شبانه لیسبون» از این نویسنده با ترجمه مهشید میرمعزی از سوی نشر افق، ناشر رسمی پاسکال مرسیه در ایران، منتشر شده بود و این مترجم باسابقه کشورمان این بار به سراغ رمان دیگری از این نویسنده سوئیسی رفته و «وزن کلمات»، تازهترین اثر او را از زبان آلمانی به فارسی برگردانده است. او این کتاب را به پدرش تقدیم کرده و میگوید به همین دلیل «وزن کلمات» برایش ارزش و اهمیت زیادی دارد. در ادامه گفتوگوی ما را با مهشید میرمعزی درباره رمان «وزن کلمات» میخوانید.
پیش از انتشار رمان «وزن کلمات»، پاسکال مرسیه با ترجمه شما از رمان «قطار شبانه لیسبون» به مخاطبان فارسیزبان شناسانده شد. «وزن کلمات» چه ویژگیهایی داشت که باعث شد بار دیگر به سراغ این نویسنده بروید؟
«وزنِ کلمات» کتاب بسیار مهمی است و مورد توجه منتقدان زیادی نیز قرار گرفته؛ آثار این فیلسوف و نویسنده در بسیاری از کشورهای جهان طرفداران زیادی دارد و دیگر در ایران هم نام ناشناختهای نیست. «وزن کلمات» کتابی دشواری برای ترجمه بود با این حال بقدری جذابیت داشت که باعث شد به ترجمه آن علاقهمند شوم. شخصیت اصلی این رمان مردی میانسال و مترجم است. داستان بسیار آرام پیش میرود و مانند رمان «قطار شبانه لیسبون» در هیچ بخشی از داستان، حادثه هیجانانگیز و غیر مترقبهای رخ نمیدهد.
برای مخاطبانی که با مرسیه آشنا نیستند از سبک روایت و داستاننویسی مرسیه بگویید. این نویسنده در آثار دیگرش هم مانند این دو کتاب، روایت آرامی را به مخاطب ارائه میدهد؟
پاسکال مرسیه در «وزن کلمات» داستانهای متعددی را در دلِ یک داستان روایت کرده و مخاطب به تدریج با ماجرای زندگی انسانهای مختلف آشنا میشود و این سبکی است که در سایر داستانهای مرسیه هم قابل مشاهده است. در عین حال، هنر نویسنده این است که در لابهلای ماجراهای متعدد روایت شده، هیچ داستان خارقالعادهای اتفاق نمیافتد ولی در نهایت داستانی جذاب خلق میشود.
این کتاب هم مانند «قطار شبانه لیسبون» روند آرامی دارد و نویسنده در تمام طول داستان، در حالی فعالیتهای این شخصیت، ترجمههایی که انجام میدهد، روابطش با فرزندانش، مصیبتهایی که در زندگی بر سر او آمده و ماجراهایی که دوستانش برایش تعریف میکنند را روایت میکند که در تمام این داستانها، «کلمه» نقش پررنگی دارد و به همین دلیل است که «وزن کلمات» عنوانی است که بیش از هر چیز میتواند محتوای داستان را شرح دهد.
یکی از ویژگیهای دیگر آثار این نویسنده، حضور مفاهیم فلسفی در سراسر داستان است. در این کتاب نیز، مفاهیم فلسفی در گفتوگوهای شخصیتهای داستان، در جملاتش و در نامههایی که برای همسر از دست رفتهاش مینویسد جریان دارد. مرسیه استاد فلسفه دانشگاه برلین است و ردپای فلسفه را در آثار ادبیاش به وضوح میتوان مشاهده کرد. حتی میتوان گفت نوشتههای غیرادبیاش هم عاری از نکات فلسفی نیست. همین ویژگی است که سبب میشود داستان سرشار از جملههای زیبایی باشد که مخاطب را به فکر فرو میبرد؛ جملههایی که مخاطب دوست دارد زیر آنها را خط بکشد و ارزش نقل کردن دارند.
در بخشی از صحبتهایتان گفتید ترجمه این رمان، دشوار و زمانبر بود. کمی درباره روند ترجمه چنین آثاری بگویید. شما بیشتر به سراغ کتابهایی میروید که ترجمه آن چالشهایی برای مترجم دارند. درست میگویم؟
در جواب این سوال ابتدا باید بگویم که من ترجمه این کتاب را به پدر عزیزم تقدیم کردم و در تمام زمانهایی که به ترجمه داستان مشغول بودم تصویر پدرم روبهرویم بود. پدری که برای من بهترین پدر دنیا بود، مانند همه پدران. به همین دلیل من برای ترجمه این کتاب هر آنچه در توان داشتم به کار بستم و دلم میخواست کار خاصتری انجام دهم.
در طی ۱۱ ماهی که ترجمه این رمان زمان برد، من بدون یک روز تعطیلی کار کردم. این کتاب هر روز ساعت پنج صبح مرا بیدار میکرد و برای تک تک کلمات آن با دقت و وسواس وقت گذاشتم. ترجمه رمانهای مرسیه بسیار سخت است زیرا بازی با کلمات و مفاهیم فلسفی در آن به وفور یافت میشود. با این حال من دوست دارم آثار ادبی سخت از نویسندگانی را ترجمه کنم که میدانم آثارشان ماندگار میشوند، نه آن دسته از رمانهای به اصطلاح عامهپسند که امروز با استقبال و فروش خوبی مواجه میشوند و چند سال بعد نام و نشانی از آنها باقی نخواهد ماند.