ايبنا نوجوان: قهرمان داستان «روزي كه مرغها روي سرشان ايستادند» جوجهاي چپ دست به نام «جيكي» است كه يك روز با ديدن بچههاي خانم گنجشكه، به فكر پرواز كردن ميافتد.
او به پشت بام ميرود تا پرواز كردن را تجربه كند: «خيلي طول كشيد تا به لبهي پشت بام رسيدم. به پايين كه نگاه كردم، سرم گيج رفت و كمي ترسيدم؛ اما ياد پريدن گنجشكها كه افتادم، سرم را بالا گرفتم و صاف ايستادم و فرياد زدم: «مامان مرغه! بچهها! بياييد ببينيد چي ياد گرفته ام!»
اما «جيكي» با سر به زمين ميخورد و مرغهاي دور و برش را وارونه ميبيند، انگار كه آنها روي سرشان ايستادهاند!
اگر دوست داريد بدانيد كه «جيكي» باز هم هوس پرواز كردن به سرش ميزند يا نه، بايد كتاب «روزي كه مرغها روي سرشان ايستادند»، نوشتهي «آنيتا يارمحمدي» با تصويرگري «حميدرضا اكرم» را بخوانيد.
انتشارات شكوفه، واحد كودك و نوجوان انتشارات اميركبير، اين كتاب را در دو نوع گلاسه (جلد سخت) و معمولي، چاپ كرده است.
قيمت اين كتاب با جلد گلاسه 1700 تومان و قيمت آن با جلد معمولي 1500 تومان است.
نظر شما