جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۰۷
مناسبات ميان فقه و اخلاق

چاپ نخست كتاب «تأثير اخلاق در اجتهاد» به كوشش سعيد ضيائي‌فر از سوي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي منتشر و روانه بازار نشر شد.اين نوشتار كه در ادامه مجموعه گفت‌وگوهاي پژوشكده فراهم آمده، تلاش مي‌كند با بهره‌جويي از نگاه و ديدگاه صاحب نظران و طرح پرسش‌هايي از اين دست، به مناسبات ميان فقه و اخلاق بپردازد و با تصويري كه از اصطلاح فقه و اخلاق در منظرهاي مختلف ارائه مي‌كند، محل بحث را مشخص سازد و ضمن ارائه مباني و گونه‌هاي تاثيرگذاري، به صورت مصداقي، نمونه‌هاي مورد بحث در نسبت ميان اخلاق و فقه و حقوق و تعامل آن را بررسي و واكاوي كند._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، پيشرفت فناوري و صنعت، انتقال و مبادله سريع اطلاعات، كنش و واكنش حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي، تاثيرپذيري افكار جهاني از دگرگوني‌ها و تاثيرپذيري آنها از يك‌ديگر، ظهور روابط چندگانه و تعامل‌هاي پيچيده در ساحت‌هاي فراملي و جهاني، تطور نگاه‌ها و نظريه‌هاي حقوقي و فلسفي، پديد آمدن الگوها و كالاهاي فرهنگي مغاير با ارزش‌هاي انساني و... تحولات دنياي جديد را تشكيل مي‌دهند. 

بديهي است نظريه «توانايي فقه براي مواجهه فعال و مثبت با دنياي جديد» را هنگامي مي‌توان اثبات و اجرا كرد كه پرسش‌هاي مربوط به فقه كه برآمده از اين تحولاتند، شناسايي، بررسي و پاسخ داده شوند. اين پرسش‌ها جايگاه‌هاي متفاوتي دارند. پاره‌اي به مباني و ريشه‌هاي فقه، پاره‌اي به فعاليت فقهي و روند شكل‌گيري آن و پاره‌اي نيز به مرحله پس از استنباط (عرضه فقه) مربوط مي‌شوند. بخشي از پرسش‌ها عبارتند از: پرسش‌هاي مربوط به مباني فقه، پرسش‌هاي مربوط به فعاليت فقهي و روند شكل‌گيري آنها، پرسش‌هاي مربوط به بازده بيروني فقه. 

يكي از پرسش‌هاي مهم در حوزه طبقه‌بندي علوم و نسبت ميان فقه و حقوق با ساير دانش‌ها، نسبت و پيوند ميان اين دو با اخلاق است. آيا اساسا مي‌توان ميان اين دو يا سه بخش از آموزه‌هاي ديني، پيوند و تعاملي يافت؟  آيا اين نسبت را مي‌توان در چارچوبي روشن معرفي كرد و سامان داد؟ اگر پيوند ميان اين دانش‌ها را در سطح تاثيرگذاري بر يك‌ديگر را بپذيريم، اين تاثير و تاثر به‌ويژه در حوزه فقه در چه سطحي است؟ آيا به‌گونه‌اي ارزيابي مي‌شود كه لازم باشد از اين منظر نگاه دوباره‌اي به اجتهاد و فقه شود؟ از سوي ديگر، ناسازگاري‌هايي ميان فقه و اخلاق به چشم مي‌خورد كه به‌ويژه با توجه به وحدت خاستگاه معرفتي و پايگاه وحياني هر دو، مي‌توان از آنها به عنوان چالش‌هايي نام برد كه بايد به رفع آنها پرداخت. چگونه مي‌توان اين تعارض‌ها را از ميان برد و ديدگاه‌هاي موجود چه راه‌هايي را پيش‌رو مي‌گذارند؟ خالي كردن فقه و حقوق از اخلاق، چه پيامدهايي خواهد داشت؟ 

يكي از پرسش‌هاي مهم و برجسته در عصر حاضر، تاثير اخلاق در اجتهاد است. گاهي پرسيده مي‌شود كه اخلاق چه نقشي در اجتهاد و استنباط احكام شرعي دارد؟ آيا فقيه در فرآيند استنباط و اجتهاد از آموزه‌هاي اخلاقي دين استفاده مي‌كند؟ آيا مي‌توان از اين آموزه‌ها قواعدي فقهي و يا ضوابطي اصولي فراهم ساخت و در اجتهاد از آن بهره گرفت؟ و گاهي گمان مي‌شود كه برخي از فتاواي فقهي با اخلاقيات مردم اين زمان فاصله دارد و بيشتر با اخلاقيات مردم زمان‌هاي گذشته هم‌خواني دارد؛ آيا فقيه نمي‌تواند در مقام افتا و بيان احكام شرعي، آنها را به‌گونه‌اي بيان كند كه با اخلاقيات مردم سازگارتر باشد؟ 

اين قبيل پرسش‌ها كه پرسش‌هاي فلسفي درباره فقه و اجتهادند، از يك‌سو سابقه چنداني ندارند و تحقيقات نوشتاري عميقي درباره آنها صورت نگرفته است و از سوي ديگر، ابعاد و زواياي گسترده و پيچيده‌اي دارند و اميد نمي‌رود كه تحقيقات نوشتاري محققان متعارف بتواند در اين‌باره چندان راه‌گشا باشد، بلكه مي‌بايست از تاملات و تجربيات افراد دغدغه‌مند در اين زمينه بهره گرفت. 

كتاب حاضر در دو بخش سامان يافته است. گفت‌وگوها در مروري تحليلي، و گفت‌وگوها.
 
در انتهاي اين اثر، نمايه‌اي از آيات، روايات، اصطلاحات، كسان و اشخاص، گروه‌ها و مكاتب، كتاب‌ها، زمان‌ها و مكان‌ها نيز درج شده است. 

چاپ نخست كتاب «تأثير اخلاق در اجتهاد» در شمارگان 1400 نسخه، 512 صفحه و بهاي 60000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها