به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این کتاب ترجمه دو اثر این شاعر با عناوین «غربتگاه» و «آخرین ثانیههای یک گنجشک» است و با این تعبیر که کتاب محدود به یک موضوع و یک فرم و یک نوع ادبی نیست، میتوان آن را متن باز تلقی و یا از اصطلاح پساژانر استفاده کرد زیرا کامبیز کریمی در کتاب پیش رو از ظرفیتهای همه ژانرهای ادبی همچون شعر، نمایشنامه، مونولوگ شعری و داستان بهره گرفته و با عدول از صورتهای متعارف و قراردادی، مرزهای مسدود شعر را گشوده و پیوندی ارگانیک با دیگر ژانرها برقرار کرده است.
کریمی در دو اثر ترجمه شدهاش با خلق جغرافیایی وسیعتر از شعر تلاش کرده با آگاهی از مفهوم «بینامتنیت» با متون پیش و پس از خودش به دیالوگ بنشیند. روایت در این دو اثر نقشی کلیدی دارد و نویسنده رویدادهای پیش آمده و پیش نیامده را با بهرهگیری از تکنیک جریان سیال ذهن به هم پیوند میدهد و ذهن نویسنده و مخاطب پیوسته در سفر از گذشته به آینده و حال است.
آدمهای غربتگاه هم از زبان نویسنده و هم به واسطه خودشان شخصیتپردازی شدهاند و هر کدام صدایی مستقل و متمایز دارند اما درعین حال شباهتهایی با صدای شخصیتهای دیگر هم دارند. تکرار با وجه ابزوردی و معنا باخته آن حضوری مدام در این کتاب دارد و گاهی خواننده با متنی ابزورد روبهرو میشود تا تلاشش برای یافتن معنا تلاشی بیهوده باشد.
نویسنده در «نیمی باد و نیمی پرنده»، علاوه بر استفاده از ژانرهای متعدد و همچنین بیتها و ترانههای فولکلور کردی، از لحنها و مدیومهای متعدد هم بهره گرفته و از لحن رسمی، لحن ژورنالیستی، لحن عامیانه، لحن حقوقی و عکس نقاشی استفاده کرده اما خواننده در نهایت احساس نمیکند با متنی کولاژشده روبهروست.
نظر شما