سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - هستی احمدی؛ رویداد آشنایی با کتاب «فیلسوفان بزرگی که در عشق شکست خوردهاند» نوشته آندروشِفر با ترجمه گلی امامی، روز جمعه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ در کتابفروشی فرهنگان فرشته برگزار شد.
در این برنامه گلی امامی مترجم کتاب، سامرند سلیمی روانپزشک و زوجدرمانگر، الهام فلاح رماننویس و مدرس داستان، افشین سپهوندی نویسنده مقدمه کتاب و محمدعلی نیازی پژوهشگر فلسفه به عنوان سخنران شرکت کردند. در ادامه گزارشی از این نشست از نظر میگذرد.

از خردمند عاشق لزوماً عاشق خردمند درنمیآید
در ابتدای برنامه گلی امامی مترجم اثر گفت: این پنجاه و یکمین کتاب از من است که منتشر میشود اما تا به حال قبل از این اثر برای هیچیک از آثار قبلی رویداد معرفی برگزار نشده بود. این اثر مانند یک آجیل است که هر زمان که خواستید میتوانید از قسمتهایی از آن استفاده کنید و سرگرم شوید. ۵ سال از ترجمه این اثر گذشته و برای گرفتن مجوز آن با مشکلاتی مواجه شدیم زیرا اصلاحات زیادی داده بودند و من حاضر نبودم آن اصلاحات را در کتاب بهکار ببرم. وقتی کتاب را بخوانید متوجه میشوید هیچ موردی در آن نیست که انسان را از راه بهدر کند.
امامی در پایان سخنانش گفت: زیاد وارد فلسفه نشوید زیرا این کتاب عملاً ربطی به فلسفه ندارد و تنها به شما میگوید از خردمند عاشق لزوماً عاشق خردمند درنمیآید.
آیا میتوان جهان را تحلیل کرد بدون اینکه دیگری را در ساحت تجربه زیسته درک کنی
سخنران بعدی محمدعلی نیازی پژوهشگر فلسفه و دبیر نشست به مرور بخشی از مقدمه که افشین سپهوندی برای کتاب نوشته است پرداخت و گفت: در سنت دیرپای فلسفه، ما به فیلسوف به مثابه کسی نگاه میکنیم که زندگی را میفهمد یا دست کم میکوشد آنرا بفهمد. کسی که قدرت تبیین جهان را دارد و شاید از خطاهای ذهنی بشر مصون است یا میخواهد باشد اما کتابی که در دست دارید این تصویر را از اساس به چالش میکشد زیرا آنچه در زندگی بسیاری از متفکران برجسته رخ میدهد چیزی فراتر از اتفاقات شخصی است. شکستهای آنان گاهی همراه با خشونت، بیاعتمادی و خودفریبی نسبت به مفاهیم فلسفی است که خود مروج آن بودند. این کتاب صرفاً اثری سرگرمکننده نیست بلکه پیشنهادی برای بازنگری در مرزهای فلسفه نیز هست. آیا میتوان جهان را تحلیل کرد بدون آنکه بتوانی دیگری را در ساحت تجربه زیسته درک کنی؟
فلاسفه از عرش به فرش
سخنران بعدی الهام فلاح بود که به ذکر سخنان خود پرداخت و گفت: من پیشتر هم کتابهای دیگری درباره عشق خواندهام اما این کتاب نسبت به آن کتابهای ثقیل و سنگین بسیار خوشخوان بود و مرا غافلگیر کرد. کار این کتاب دقیقاً مانند کار پاپاراتزیها است که دوربین خود را برداشته و یواشکی از لحظات خصوصی فلاسفه و چهرههای بزرگ فیلم و عکس گرفته و در یک گالری در معرض دید عموم قرار داده است. با خواندن این اثر میتوانیم بفهمیم که فلاسفه و انسانهای بزرگ نیز میتوانند مانند آدمهای عادی زندگی کنند.
فلاح در ادامه گفت: این اثر مارا با فلاسفه و علما دوست میکند بدون آنکه به کاراکتر و شخصیت علمی آنها خدشهای وارد کند. در اینجا ما متوجه میشویم که فلاسفه قرار نیست عاشقانی باشند که خردمندانه عشق ورزیدهاند. این کتاب دسترسیپذیر است یعنی علاوه بر اینکه شخصیتهای اصلی آن فلاسفه هستند اما پیچیدگی و غامض بودن متون فلسفی را ندارد و فرم آن داستانی و طنزگونه است که برای فهم و خوانش عموم بسیار مناسب است.
فلاح در پایان با اشاره به یکی دیگر از ویژگیهای کتاب گفت: این اثر یک زاویه انسانی را به زندگی مخاطبین باز کرده و فلاسفه را از قلههای بالا به پایین میکشد و میگوید اینها با شما فرقی ندارند. همچنین به تناقض میان نظریات آنها که برای عموم نوشتهاند و آنچیزی که در زندگی شخصی انجام میدهند اشاره میکند.
عشق یک بیماری مالیخولیایی
نیازی در ادامه به انتقاداتی که از کتاب شده اشاره کرد و گفت: بسیار خوب میشد که در سنت فلسفی ماهم چنین کتابی درباره فلاسفه اسلامی که غالباً نود درصد ایرانی هستند و زندگی پر فراز و نشیب دارند تالیف میکردیم. البته نقل قولهایی از این فلاسفه هم درباره عشق نوشته شده مانند ابن سینا که عشق را یک بیماری مالیخولیایی میدانسته.
عشق زمینی باید نوع رقیق شدهای از عشق به خداوند باشد
سخنران بعدی افشین سپهوندی که مقدمهای بر این کتاب نوشته بود گفت: ابتدا نسبت به این کتاب گارد داشتم و به این دلیل بود که نمیدانستم منظور کتاب چیست و چرا درباره چنین موضوعی نوشته شده است. به تدریج این پیشفرضهای ذهنی را کنار گذاشتم و کتاب را با رویکرد دیگری خواندم و آن پرسشهای قدیمی که قبله در ذهن من خاک میخورده جان گرفتند.
سپهوندی افزود: فلاسفه آیینهای از خود ما هستند که ما میتوانیم خودمان را در آن ببینیم. ما بسیار دچار توهم کلیات میشویم یعنی فکر میکنیم در یک چیز سرآمد هستیم و این به جنبههای دیگر ما تسری پیدا میکند. ما فکر میکنیم قدرت و توانایی یک فیلسوف در استدلال، به توانایی او در زیستن و تربیت هیجانات و از همه مهمتر بر امیال او اثر میگذارد که این خطای بزرگی است و این در زندگی بسیاری از فلاسفه کاملاً مشهود است. به عنوان مثال روسو که تعداد زیادی مقاله و کتاب درباره نظریه تربیت او وجود دارد بچههای خود را یکی یکی به یتیمخانه میدهد.
وی افزود: متاسفانه از آنجا که فلاسفه قدرت خوبی در فهم جهان دارند، قدرت خودفریبی و دگرفریبی بسیار بالایی دارند. این حس به قدری قوی است که همانطور که ارسطو گفته است انسان حیوان ناطق است به همان اندازه باید بگوییم انسان حیوان خودفریبی است. کسانی که هوش بیشتری دارند توانایی بیشتری در دروغ گفتن و کنترل دیگران دارند. هیچ تضمینی وجود ندارد که قدرت استدلال و فهم ما بالا برود و جهان را فهم کنیم از اینرو بتوانیم انسانی باشیم که در حوزه عاطفی و هیجانی بتوانیم روی احساساتمان کنترل داشته باشیم و خویشتنداری کنیم.
سپهوندی در آخر گفت: تناقضات فیلسوفان زیاد است به عنوان مثال هگل میگفت عشق زمینی باید نوع رقیق شدهای از عشق به خداوند باشد اما وقتی زندگی اورا بخوانید میبینید که چه روابطی داشته است.
نگاه به جهان از دید یکدیگر
سخنران پایانی برنامه سامرند سلیمی روانپزشک و زوجدرمانگر بود. او درباره کتاب گفت: این کتاب از این نظر جالب است که از نگاهی به ظاهر جدی و بعد طنزآمیز تعارضات در زندگی فیلسوفان را به ما نشان میدهد. در کتاب بخشی که مربوط به هگل است برای من جالب بود. هگل معتقد بود عشق میتواند فقط در برابر کسی همسان خودمان رخ بدهد در مقابل آینه، بازتاب خودمان. از آنجا که انسانیت در تصویر خداوند آفریده شد خداوند تنها همسانی است که مستحق عشق واقعیاست. احساسات زمینی چیزی جز مشابه رقیقی از عشق الهی نیست.
سلیمی در ادامه گفت: کتاب از این نظر مهم است که ما بفهمیم چقدر آنچه که بهویژه در روابط عاطفی به آن عمل میکنند طبیعتاً بسیار متفاوت است. همانطور که آقای سپهوندی گفتند دانشمند بودن ما لزوماً به معنای این نیست که دانشمندانه در هر زمینه رفتار میکنیم. میخواهم به این اشاره کنم که فیلسوفان زنده یا اخیراً در گذشتهای نیز داریم که زندگیهای شخصی و خانوادگی خوبی داشتند و همواره به آنچیزی که گفتهاند در زندگی خودشان نیز عمل کردهاند.
وی در آخر افزود: ما نیاز داریم برای داشتن زندگی ایمن، به والدین آموزش همدلی بدهیم. نیاز بیسیک و اصلی یک رابطه این است که یک شخص بتواند جهانرا از منظر دیگری نیز ببیند. همدلی کردن، دیدن دنیا از دید دیگری و مسئولیتپذیری امر مهمی است.
نظر شما