سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: کتاب «بوطیقای عشق رمانتیک در ویس و رامین و منظومههای عاشقانه» نوشته کمرون کراس، ایرانشناس برجسته آمریکایی، یکی از مهمترین پژوهشهای معاصر درباره ویس و رامین است؛ متنی که با وجود جایگاه کلاسیکش، کمتر چنین دقیق و چندوجهی تحلیل شده بود. این کتاب با ترجمه نیما ظاهری توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده و اکنون در دسترس خوانندگان فارسیزبان قرار دارد. کراس در این پژوهش، عشق را نه احساس صرف، بلکه نیرویی معرفتی و اخلاقی میداند که ساختار شاعرانه و درونی این اثر کهن را شکل میدهد.
در این گفتوگو به سراغ نیما ظاهری، مترجم کتاب، رفتیم و درباره اهمیت این اثر و جایگاه ویس و رامین در سنت عاشقانه فارسی گفتوگو کردیم؛ گفتوگویی که میتواند لایههای تازهای از این پژوهش را روشن سازد.
آقای ظاهری، ابتدا کمی درباره این کتاب برای ما بگویید. محور و هدف اصلی «بوطیقای عشق رمانتیک» چیست؟
این کتاب با قرار دادن منظومهی عاشقانهی ویس و رامین در محور پژوهش، تلاش میکند علاوه بر ارائهی یک شناسنامه ادبی، فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی، یک بررسی تطبیقی جامع نیز میان رمانسهای ایرانی، عربی، یونانی و دیگر سنتهای روایی ارائه دهد.
این اثر، اصول کلی «رمانس» را استخراج میکند و به مخاطب نشان میدهد که این ژانر – چه در ادبیات فارسی و چه در سایر فرهنگها – بر چه بنیادهایی استوار است.

مهمترین تشابهات و تفاوتهای ویس و رامین با دیگر منظومههای عاشقانه چیست؟
تقریباً تمام رمانسهای کهن بر مجموعهای از اصول مشترک بنا شدهاند و تنها در جزئیات از هم جدا میشوند. ویس و رامین نیز از این قواعد پیروی میکند اما اهمیت آن در دستکاری و بازآفرینی همین جزئیات است؛ همین نکته آن را از بسیاری از منظومهها متمایز کرده است.
یکی از شباهتهای چشمگیر، قرابت عجیب آن با منظومه تریستان و ایزوت است؛ هر دو حول «عشق ممنوعه» ساخته شدهاند؛ البته باید توجه داشت که «ممنوعه» بودن عشق، مفهومی امروزین است؛ در دوره اشکانی، بسیاری از چیزهایی که امروز غیراخلاقی تلقی میشوند (مانند نوعی ازدواجهای خویشاوندی)، در آن بافت زمانی امری عادی بودهاند.
در این منظومه نقش زنان چگونه است؟
زن در ویس و رامین بسیار کنشگر است. ویس در بسیاری از موقعیتها صدای اعتراض خود را بلند میکند؛ حتی صحنههایی در متن هست که برای ابراز اعتراض، رفتاری نمادین و تکاندهنده انجام میدهد. این کنشگری جسورانه در ادبیات فارسی پدیدهای نادر است.
چطور میتوان میان عشق زمینی، اخلاق اجتماعی و عناصر جامعهشناختی در یک رمانس تعادل برقرار کرد؟
ذات منظومههای عاشقانه این نیست که متونی «اخلاقی» باشند. آنها اساساً برای سرگرمی خلق شدهاند. اما امروز که آنها را مطالعه میکنیم، گذشته از جذابیت روایی، اطلاعات ارزشمندی درباره ذهنیت و اخلاقیات دوران خود به ما میدهند.
در ویس و رامین شخصیتها گاه ناچارند اخلاقیات رایج را زیر پا بگذارند تا در نهایت به یک رفتار اخلاقی والاتر برسند. حتی ویس، با وجود اینکه در بسیاری از موارد رفتاری غیراخلاقی از نظر امروز ما دارد، در نهایت در پی رسیدن به یک زندگی اخلاقی و انسانیتر است. این تنش میان «اخلاق فردی» و «اخلاق جمعی» یکی از نقاط قوت تحلیلشده در کتاب است.
کتاب به جنبههای پنهان ژانر رمانس هم اشاره کرده است. در این باره توضیح میدهید؟
بله. نکته مهم این است که زمان خلق این آثار، ژانر مشخصی به نام «رمانس» وجود نداشته است. نویسنده و شاعر اصلاً نمیگفته «من دارم یک رمانس مینویسم». اما امروز که این آثار را کنار هم قرار میدهیم، میتوانیم اصولی مشترک را استخراج کنیم. «ویس و رامین» درواقع اولین رمانس کاملاً ایرانی است که با این اصول منطبق میشود و حتی میتوان گفت به شیوهای جدی در توسعه این ژانر نقش داشته است.

این کتاب عشق در ویس و رامین را با خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و سایر متون مقایسه کرده است. نتیجه چه بوده؟
جهانهای عشق در این سه منظومه کاملاً متفاوتاند. با وجود ارجاعات نظامی به بسیاری از تعبیرهای گرگانی – از جمله صحنه دیدار عاشقان در برف که نظامی تقریباً به همان شکل از گرگانی وام گرفته – نگاه آنها به اخلاق، عشق و روابط انسانی به کلی متفاوت است. به تعبیر یکی از پژوهشگران، نظامی گویی میخواسته «بیاخلاقی» گرگانی را جبران کند! در حالی که گرگانی اساساً در فضایی کاملاً متفاوت مینویسد؛ فضای پیشااسلامی، با نظام اخلاقی و فرهنگی مختص خود. کتاب همچنین بخشی را به «وامق و عذرا» و «ورقه و گلشاه» اختصاص داده و روابط آنها با ویس و رامین را تحلیل کرده است.
تا چه حد میتوان گرگانی را شاعری ابداعگر دانست؟
فخرالدین اسعد گرگانی در جزئیات روایی، در نحوه پرداخت صحنهها، در میزان کنشگری شخصیتها و در چند شیوه بیانی، کاملاً نوآور است. بسیاری از عناصری که بعدها در متون کلاسیک تثبیت میشود، نخستین بار در ویس و رامین طرح میشود یا شکل تکاملیافتهتری به خود میگیرد. کتاب بهطور مفصل به این موارد پرداخته است.
چطور با این کتاب و نویسندهاش آشنا شدید؟
من همیشه پیگیر تازههای مربوط به ادبیات فارسی در خارج از ایران هستم. یکبار بهطور اتفاقی نسخه انگلیسی این کتاب را دیدم و خواندم. فصل اول را که ترجمه کردم، برای نویسنده ایمیل کردم. او با مهربانی تمام پاسخ داد و گفت از ترجمه بسیار خوشحال است. از همانجا ارتباط ما ادامه پیدا کرد و امروز رابطهای دوستانه میان ما برقرار است. نسخه انگلیسی کتاب را برای دکتر شفیعی کدکنی هم فرستادم و ایشان هم از آن بسیار استقبال کردند؛ حتی گفتند اگر تنها همین کار را در زندگیام انجام داده باشم، کافی است.
نظر شما