شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۱
نویسنده‌ای که غیبت را به سبک تبدیل کرد

توماس پینچن، نویسنده افسانه‌ای ادبیات آمریکا، نه‌فقط به خاطر رمان‌های پیچیده و اسطوره‌سازش، بلکه به دلیل غیبت تقریباً کاملش از فضای عمومی به چهره‌ای معماگونه تبدیل شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از مایند، در ادبیات معاصر، معدود نویسندگانی هستند که توانسته‌اند در غیابِ خود حضوری چنین پررنگ و ماندگار بیافرینند. «توماس پینچن» با آن سایه بلند و چهره پنهان، از همین دست است؛ نویسنده‌ای که سکوتش، همچون متن‌های پیچ‌درپیچ و جهان‌سازش، بخشی از اثر است؛ بخشی از روایت.

پینچن را معمولاً با واژه‌هایی چون «گوشه‌نشین»، «گریزان»، «رازآلود» خطاب می‌کنند؛ اما شاید این توصیف‌ها بیش از آنکه به بی‌میلی او به حضور عمومی اشاره کنند، بیانگر دلتنگی ما برای مواجهه با چهره نویسنده است. ما در عصری زندگی می‌کنیم که نویسندگان بیش از همیشه در دسترس‌اند: عکس، مصاحبه، پادکست و روایت‌های روزانه از زیست شخصی. در چنین جهانی، پینچن همچون پدیده‌ای غیرطبیعی جلوه می‌کند؛ گویی از زمان دیگری آمده، از عصری که نویسنده را نه با سلفی، که با سطرهایش می‌شناختند.

در آثار او از کمان رنگین‌کمان تا نقایص ذاتی جهانِ متن همچون هزارتویی از صداها، ارجاعات و دسیسه‌هاست؛ جهانی که نویسنده در آن ناپدید می‌شود تا صداهای دیگر مجال نفس کشیدن بیابند. شاید پینچن برای اینکه بتواند چنین جهان‌هایی بسازد، نیازمند خاموشی بوده است؛ خاموشی نه به معنای انزوا، بلکه به معنای تمرکز بر آنچه واقعاً اهمیت دارد: نوشتن.

ناشناسی برای او نه یک ژست، نه یک «افسانه‌سازی» آگاهانه، بلکه شیوه‌ای برای رهایی است. رهایی از تبدیل شدن به کالا، رهایی از توقعات بیرونی، رهایی از تصویری که بیرون از متن می‌تواند بر اثر سایه بیندازد. شاید یکی از دلایل نیافتن عکس تازه‌ای از پینچن، همین است: او می‌خواهد با جهان حرف بزند، اما تنها از طریق رمان.

جالب آنکه پشت این سکوت، نشانه‌هایی از شوخ‌طبعی و انسان‌دوستی وجود دارد: حضور کارتونی‌اش در سیمپسون‌ها، ویرایش طنزآمیز دیالوگ‌های خودش، و حتی امتناعش از توهین به هومر. این‌ها نشان می‌دهد که پینچن نه تندخوست و نه ضد اجتماع؛ تنها کسی است که انتخاب کرده در انتخابِ دیده شدن مختار باشد.

در نهایت، شاید آنچه پینچن را چنین جذاب می‌کند، نه گوشه‌گیری‌اش، بلکه حق انتخابی است که برای خود قائل شده: اینکه می‌توان نویسنده‌ای بزرگ بود، بدون اینکه تصویرت روی جلد مجلات باشد؛ می‌توان بخشی از ادبیات آمریکا شد، بدون آنکه بخشی از نمایش سلبریتی‌ها شوی؛ می‌توان با جهان گفت‌وگو کرد، حتی اگر اجازه ندهی جهان چهره‌ات را ببیند.

پینچن ثابت می‌کند که در زمانه افشاگری، پنهان شدن نیز نوعی بیان است؛ نوعی مقاومت شاعرانه در برابر پرگویی جهان.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها