سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - کتاب «تاریخ زیباییشناسی» نوشته ووادیسواف تاتارکیویچ با ترجمه حمیدرضا بسحاق از سوی انتشارات گیلگمش منتشر شد. این کتاب پس از مقدمه به زیباشناسی دوران باستان میپردازد. سپس در سه بخش به زیباییشناسی عصر آرخائی، زیباییشناسی در عصر کلاسیک و زیباییشناسی دوران یونانی مآبی اشاره میکند.

«تاریخ زیباییشناسی» تاتارکیویچ گزارشی بسیار جامع از توسعه زیباییشناسی اروپایی از زمان یونانیان باستان تا دهه ۱۷۰۰ است. این کتاب که در ابتدا در لهستانی در سالهای ۱۹۶۲-۷ منتشر شد، به عنوان پرفروشترین کتاب شناخته شد و به عنوان بهترین اثر در نوع خود در جهان همواره معرفی میشود.
ترجمه انگلیسی ۱۹۷۰-۷۴ یک شاهکار نادر است. تاتارکیویچ که زیباییشناسی باستانی، قرون وسطایی و مدرن را پوشش میدهد، مقالات قابل توجهی درباره دیدگاههای زیبایی و هنر در طول اعصار مینویسد و سپس با عصارههایی از متون اصلی هر دوره، آنها را وضوح میبخشد.
نویسندگانی که او ذکر میکند عبارتند از: هومر، دموکریتوس، افلاطون، سنت آگوستین، بوتیوس، توماس آکویناس، دانته، ویلیام اوخام، لئوناردو داوینچی، میکل آنژ، گالیله، بیکن، شکسپیر و روبنس.
مطالعه او منظم و بسیار وسیع است، از جمله زیباییشناسی دوره باستان، دوره کلاسیک، زیباییشناسی هلنیستی، زیباییشناسی شرقی، زیبایی غربی، رنسانس، هنرهای تجسمی قرن شانزدهم، شعر و موسیقی، زیبایی شناسی ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی و لهستانی از قرن شانزدهم، زیباییشناسی باروک و نظریههای نقاشی و معماری در قرن هفدهم.
تاتارکیویچ (۱۸۸۶-۱۹۸۱) برجستهترین مورخ فلسفه لهستانی در قرن بیستم بود و دارای شهرت بینالمللی به عنوان متخصص زیبایی و صاحب نظر در نقد هنر، تاریخ هنر و دانش کلاسیک بود. شفافیت و وضوح نوشتار او این اثر منحصر به فرد را به منبع در دسترس و ارزشمندی برای مطالعه تاریخ زیباییشناسی تبدیل می کند.
مطالعه و پژوهش زیباییشناسی در گرایشها و شاخههای متعددی پدیدار میشود که هم شامل نظریه زیبایی است و هم شامل نظریه هنر، هم درباره اعیانِ زیباییشناختی تحقیق میکند و هم از تجربههای زیباییشناختی سخن میگوید، او هم توصیف میکند هم تجویز، هم به تحلیل میپردازد هم به تبیین. پژوهش زیبایی و پژوهش هنر، به طور سنتی زیباییشناسی را مطالعه و پژوهش زیبایی تعریف کردهاند. اما بعضی از زیباییشناسان که مجاب شدهاند مفهوم زیبایی مفهومی نامعین و مبهم است و در نتیجه برای پژوهش مناسب نیست، توجه خویش را بیشتر به پژوهش در هنرها معطوف کردهاند و علم زیباییشناسی را مطالعه و پژوهش در هنر دانستهاند.
برخی دیگر ترجیح دادهاند هم به زیبایی و هم به هنر بپردازند؛ آنها این دو حوزه زیباییشناسی را از هم تفکیک کردند اما به پژوهش در هر دو پرداختند. بیتردید هر یک از این دو مفهوم (زیبایی و هنر) قلمرو متفاوتی دارد. زیبایی محدود به هنر نیست و هنر نیز تنها در جستوجوی زیبایی نیست. در بعضی از ادوار تاریخی یا ارتباط اندکی میان زیبایی و هنر وجود داشته و یا اصلاً رابطهای میان آنها وجود نداشته است. مردم باستان به پژوهش در زیبایی و هنر میپرداختند، اما هر دو را جداگانه بررسی میکردند و هیچ دلیلی برای درآمیختن آنها نمیدیدند.
همه دانشپژوهان و صاحبنظران بر این قول اتفاقنظر دارند که تاریخ زیباییشناسی ووادیسواف تاتارکیویچ مهمترین و جامعترین کتاب در این زمینه است و میتوان گفت نظیر چنین اثری در عرصه هنر و زیباییشناسی و حتی سایر شاخههای دانش بشری کمتر دیده شده است.
این کتاب در سه مجلد گزارشی کامل از سیر تکاملی زیباییشناسی از آغاز تا اواسط قرن هجدهم به دست میدهد و نخستینبار در سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷ به زبان لهستانی منتشر شده است. این کتاب که ترجمه انگلیسی آن مبنای کار مترجم فارسیزبان بوده پرفروشترین و بهترین اثر در این زمینه شناخته شده است.
تاتارکیویچ برخلاف همه هنرپژوهان و مورخان هنر، زیباییشناسی را از دوران جدید (قرن هجدهم) آغاز نمیکند، بلکه تفکرات و تأملات زیباییشناختی را در آثار نخستین نویسندگان یونانی و رومی مییابد و تاریخ زیباشناسی خود را در جایی به پایان میبرد که دیگران آغاز کردهاند. بدین ترتیب چند سطر یا صفحه معدودی که نویسندگان دیگر به این دوران دوهزار و پانصد ساله اختصاص دادهاند نزد تاتارکیویچ بدل به چندین مجلد میشود. او به خوبی نشان میدهد که انسانها، فارغ از هر زمان و مکان حاصی، دارای احساسات و احوال مشترکی بودهاند و با قوای ادارکی خود، اعم از حواس و عقل، به زیبایی واکنش نشان دادهاند. تنها تفاوت در این است که این احساسات و احوال با الفاظ و مفاهیم مختلفی بیان شدهاند.
تاتارکیویچ مباحث تاریخ زیباییشناسی را در کتاب دیگرش با عنوان تاریح شش مفهوم، جستاری در زیباییشناسی ادامه میدهد و خود میگوید این کتاب را «میتوان مکمل، نتیجه و در حقیقت جلد چهارم آن دانست». به سخن دیگر، نویسنده در این کتاب که پیشتر به قلم همین مترجم در نشر گیلگمش چاپ شده است. سه قرن اخیر (هجدهم تا بیستم) را پوشش میدهد، با این تفاوت که در اصل تاریخ مفاهیم است نه تاریخ اشخاص.
جلد اول تاریخ زیباییشناسی به دوران باستان اختصاص دارد. تاتارکیویچ تاریخ زیباییشناسی را به چهار دوره کلی تقسیم کرده است: باستان، قرون وسطی، جدید، معاصر. او تاریخ هزارساله باستان را به دو دوره اصلی تقسیم میکند. یونانی و یونانی مآبی. دوره یونانی یا هلنی نیز به دو دوره فرعی تقسیم میشود: عصر آرخائی (قرن دوازدهم تا پنجم پیش از میلاد) و عصر کلاسیک. به طور کلی یونانی مآبی دورهای از تاریخ یونان است که از مرگ اسکندر آغاز میشود یعنی از زمانی که اسکندر و جانشینان او میخواستند جهان را یونانی کنند. در مورد پایان این دوره محققان اختلافنظر دارند. پیشتر منابع پایان دوران یونانی مآبی را مقارن با پایهگذاری امپراتوری روم به دست اُکتاوین میدانند.
برخی منابع دیگر پایان این دوره را یعنی زمان انتقال امپراتوری رم به بیزانس و آغاز امپراتوری روم شرقی دانستهاند. به عبارت دیگر پایان این دوره آغاز قرون وسطی است. تاتارکیویچ دوره یونانی مآبی را بخشی از دوران باستان میداند. او به معنای کلی این دوران را حدود هفتصد سال دانسته است. اما به معنای دقیق کلمه آن را از مرگ اسکندر تا آغاز امپراتوری روم در نظر میگیرد و هنگام بحث از هنر رومی، دوران یونانی مآبی و رومی سخن میگوید به سخن دیگر سه قرن آخر پیش از میلاد دوره یونانی مآبی و سه قرن اول میلادی دوران رومی است.
با اینکه کتاب به تاریخ یک رشته علمی اختصاص دارد نویسنده به ذکر رویدادهای تاریخی کم اهمیت و جزئی نمیپردازد بلکه با بیطرفی کامل و دقت فراوان، مفاهیم و نظریههای زیباییشناختی مختلف را واکاوی و تحلیل کرده است. او با بیانی ساده، آرا و افکار هنرمندان و اندیشمندان را شرح داده و آنها را با هم مقایسه کرده و تطبیق داده است. با اینکه کتاب شخصیتمحور است، نویسنده وارد زندگی افراد نمیشود و تنها به وقایعی اشاره میکند که به تاریخ زیباییشناسی مربوطاند، زیرا شرححال هنرمندان و اندیشمندان در تاریخهای هنر و تذکرهها به تفصیل آمده است و نیازی به ذکر دوباره آنها نیست؛ با این همه نویسنده گاه به نکات مهم و ظریفی اشاره کرده که در هیج کتاب تاریخ هنری دیده نمیشود.

ووادیسوف (ولادیسلاف) تاتارکیویچ فیلسوف، زیباییشناس، اخلاقدان و مورخ هنر و فلسفه سال ۱۸۸۶ در ورشو به دنیا آمد. تحصیلات عالی را در دانشگاه ورشو آغاز کرد و پس از اشغال لهستان به دست امپراتوری روسیه در ۱۹۰۵ و بستهشدن دانشگاه، تحصیلات خود را در دانشگاه ماربورگ ادامه داد. تاتارکیویچ در طول جنگ جهانی اول در ورشو اقامت داشت و در کسوت معلم فلسفه در یک مدرسه دخترانه مشغول به کار شد. از ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۹ ریاست گروه فلسفۀ دانشگاه ورشو را بر عهده داشت که تحت اداره اشغالگران آلمانی بود.
نظر شما