به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «موجودات استثنایی» از تریسی شوالیه، نویسندهی شناختهشدهی ژانر داستان تاریخی، یکی از آثاری است که در عین پایبندی به رویدادهای واقعی، روایت ادبی و شاعرانهای از دو زندگی کوچک اما تأثیرگذار را پیش میکشد؛ زندگی زنانی که در قرن نوزدهم و در روزگاری که سخنگفتن از گذشتهی دور زمین نوعی جسارت به حساب میآمد، با کنجکاوی و پشتکار خود مرزهای علم را جابهجا کردند.
شوالیه در این کتاب، مانند بسیاری از آثار قبلیاش، به پیوند میان تاریخ، هنر زندگی روزمره و روایت فردی توجه دارد؛ اما اینبار داستان او نه حول یک اثر هنری (همچون دختری با گوشواره مروارید)، بلکه حول «کشف» و «علم» میچرخد؛ علمی که هنوز در آن روزها شکل منسجم و دانشگاهیِ امروز را نیافته بود.
این رمان از نظر فرم، محتوا و فضای عاطفی، تصویری چندلایه از اوایل قرن نوزدهم ارائه میدهد: دورهای که نظریههای زمینشناسی تازه قدم در میدان گذاشته بودند، فسیلها هنوز مفهوم علمی واحدی نداشتند، و جامعه انگلستان همچنان بهشدت گرفتار سنتهای مذهبی، طبقهگرایی و محدودیت نقشهای جنسیتی بود. در چنین بستری، داستان دو زن—مری آنینگ و الیزابت فیلپات—بهمثابهی آینهای از دگرگونیهای فکری آن عصر جلوهگر میشود.
صحنهپردازی تاریخی: زمانی که علم هنوز نامعلوم بود
شوالیه داستان را در شهر کوچک لایم ریجیس آغاز میکند؛ شهری ساحلی با صخرههایی بینظیر که به شکل طبیعی فسیلهای دوران ژوراسیک را در دل خود جای دادهاند. توصیفهای نویسنده از ساحل، امواج، صخرههای خیس، بوی نمک و گلولای، چنان جزئی است که در همان صفحات نخست خواننده را از حالوهوای یک رمان تاریخیِ صرف، به تجربهای حسی نزدیکتر میکند. این مکان نه فقط پسزمینه، بلکه شخصیت سوم داستان است: سرزمینی که کشف میکند، آشکار میسازد و به همان اندازه میتواند ویران کند.
در این زمانه، جهان علمی در آستانهی یک انقلاب فکری بود. مفهوم «انقراض»، «ژرفزمان» و دخالت «زمانهای بسیار طولانی» در شکلگیری حیات، هنوز برای عامه و بسیاری از اندیشمندان پذیرفتنی نبود. شوالیه نشان میدهد که چگونه هر استخوانی که از دل زمین بیرون میآمد، نه فقط یک شیء علمی، بلکه «چالشی برای باورهای دیرینه» بود.
این درگیری میان باور سنتی و دانش نوظهور، یکی از خطوط عمیق زیرین رمان است: کشف فسیلها برای مردم عادی چیزی عجیبالخلقه یا نشانههای الهی یا حتی خطرناک تلقی میشد. در چنین جامعهای، زنانی که به جمعآوری استخوانها میپرداختند، بهویژه اگر از طبقات پایین بودند، احتمالاً با سوءظن نگریسته میشدند. همینجاست که نقش شوالیه، بهعنوان نویسندهای متعهد به بازسازی تاریخی، پررنگ میشود: او نشان میدهد کشف علمی پیش از آنکه حقیقتی درباره جهان باشد، تجربهای انسانی و اجتماعی است.
دو شخصیت، دو جهان، یک جستوجوی مشترک
هستهی داستان حول رابطهی میان مری آنینگ و الیزابت فیلپات شکل میگیرد. این دو زن از دو طبقهی متفاوت میآیند: یکی دختر فقیر خانوادهای پراسترس، دیگری بانویی مجرد و تحصیلکرده از طبقه متوسط. شوالیه استادانه نشان میدهد که چگونه همین تفاوت طبقاتی، در ابتدا فاصلهای نامرئی میان آنها ایجاد میکند؛ فاصلهای که نه از دشمنی، بلکه از ساختارهای ریشهدار اجتماعی برمیخیزد.
مری آنینگ: چشم تیزبینِ ساحل
مری در داستان، شخصیتی کمحرف، رکگو و خستگیناپذیر دارد. او از کودکی همراه پدرش به جستوجوی چیزهای غریب میرفته و مرور زمان این کار را به مهارتی ذاتی تبدیل کرده است. شوالیه به شکل غیرمستقیم نشان میدهد که نبوغ مری نه استثنایی جادویی، بلکه حاصل تکرار، تمرین و «زیستن در طبیعت» است. او میبیند، لمس میکند و در جزئیات دقیق میشود؛ کاری که دانشمندان مردِ آن عصر، با وجود ابزارهای علمی بیشتر، کمتر قادر به انجامش بودند.
الیزابت فیلپات: زنِ میانسالِ متفکر و کنجکاو
در مقابل، الیزابت بیشتر تحلیلگر و اهل نوشتن است. او نمایندهی زنانی است که اجازه ورود رسمی به دنیای علم را ندارند، اما عشق به دانش و کنجکاوی خاموششدنی نیست. روایت فصلهایی که از دید او نوشته میشود، بیانگر دغدغههای زنان مجرد در آن زمان نیز هست: جامعهای که از آنها انتظار دارد در چهارچوبهای مشخص بمانند، در حالی که بسیاریشان جهان ذهنی غنی و میل به استقلال دارند.
رابطهای میان اعتماد، حسادت و نیاز متقابل
شوالیه رابطهی میان این دو زن را پیچیده تصویر میکند. آنها دوست و متحدند، اما گاه حسادت و سوءتفاهم نیز میانشان رخنه میکند؛ بهویژه هنگامی که پای دانشمندان مرد، خریداران فسیل و نگاههای داورانه وارد ماجرا میشود. این تزلزلها رابطه را واقعی، انسانی و باورپذیر میکند.
زنانی در حاشیهی تاریخ علم
یکی از مهمترین دستاوردهای رمان، برجستهکردن نقش زنان در تاریخ علم است؛ زنانی که بهدلیل محدودیتهای جنسیتی، نامشان در کتابهای علمی کمتر دیده میشود. مری آنینگ در تاریخ واقعی نیز نمونهای از همین در حاشیهماندگی است: او نخستین اسکلت کامل ایکتیوزور و بسیاری کشفیات مهم دیگر را یافت، اما اغلب دانمشندان مرد یافتههایش را ثبت و به نام خود منتشر کردند.
شوالیه با وفاداری به این واقعیت تاریخی، اما با تعمیق لایههای عاطفی و روانی شخصیتها، نشان میدهد چهطور احساسات انسانی—از غرور و امید تا یأس و دلشکستگی—در روند شکلگیری علم دخیلاند. علم فقط «دانستن» نیست؛ مجموعهای از روابط قدرت، دیدهشدن و حتی سیاستگذاری اجتماعی است.
در این روایت، مری و الیزابت نه صرفاً قهرمانانی تاریخی، بلکه زنانی هستند که در زندگی روزمرهٔ خود با چالشهای اقتصادی، اجتماعی و عاطفی روبهرو میشوند. نویسنده از آنها چهرهای اسطورهای نمیسازد، بلکه نشان میدهد قهرمانی گاهی در پیگیری بیوقفهی کاری کوچک نهفته است.
ساختار روایی: دو صدا، دو زاویه دید
یکی از نکات برجسته کتاب، انتخاب ساختار روایی دوگانه است. شوالیه فصلها را میان روایت اولشخص مری و الیزابت تقسیم میکند. این انتخاب چند کارکرد مهم دارد: وقایع مشترک از دو چشمانداز روایت میشود، و این موجب شده خواننده تصویری عمیقتر و چندلایهتر از روابط، فضا و احساسات به دست آورد.
نمایش تفاوت طبقاتی در زبان و لحن
لحن مری سادهتر، صریحتر و گاه خشنتر است. در مقابل، الیزابت از زبانی دقیقتر، رسمیتر و آراستهتر استفاده میکند. این تفاوت زبانی، بازتابی از فاصله طبقاتی، سطح سواد و تجربه زیستهٔ دو شخصیت است.
ایجاد ریتمی متعادل میان روایت ماجراجویانه و تأملی
فصلهای مری بیشتر عملی و حرکتمحورند؛ شامل کشفها، خطرات، و شوکهایی که فسیلها به همراه میآورند. فصلهای الیزابت بیشتر تحلیلی، آرام و تأملی هستند. حاصل، ریتم روایی موزونی است که نه سرعت را قربانی میکند و نه عمق روانشناختی را.
علم در برابر ایمان: کشمکشی انسانی، نه فلسفی
در بسیاری از رمانهای تاریخی، کشمکش میان علم و مذهب رنگی آرمانگرایانه یا ایدئولوژیک مییابد، اما شوالیه این تقابل را کاملاً انسانی تصویر میکند. شخصیتها باور دارند جهان آفریدهی خداست، اما فسیلهای عظیمالجثه، منظومهای متفاوت پیش چشمشان میگشاید. این تناقض ذهنی در داستان نه به شکل پیاممحور یا شعاری، بلکه از طریق تجربههای زیسته نمود مییابد: حیرت و ترس نخستین مواجهه با فسیلها، نگاههای مذهبی متعصبانه مردم و واعظان، سردرگمی فکری شخصیتها در برابر پرسشهایی که تازه مطرح شدهاند و تلاش علمی برای نامگذاری، طبقهبندی و فهم موجوداتی که هیچ شباهتی به حیوانات شناختهشده ندارند.
رمان نشان میدهد کشف علمی لزوماً به معنای رهاکردن ایمان نیست؛ بلکه گاهی میتواند مسیر فهمی عمیقتر از جهان خلق کند.

جهان عاطفی رمان: دوستی و حسادت، شور و انزوا
یکی دیگر از نقاط قوت اثر این است که شوالیه، در کنار روایت تاریخی، لایه عاطفیِ پرفرازونشیبی نیز به داستان داده است. رابطه مری و الیزابت گاه بسیار صمیمانه و خواهرانه میشود و گاه زیر فشار نگاه جامعه، مداخله دیگران و تفاوت طبقات اجتماعی، ترک برمیدارد.
علاوه بر روابط دوستانه، شوالیه سراغ ابعاد عاشقانه زندگی شخصیتها نیز میرود، اما آن را در سایه نگه میدارد؛ درست مانند واقعیت بسیاری از زندگیهای تاریخی که موضوع اصلیشان کشف یا کار بوده، نه عشق رمانتیک. حضور عشق در کنار کشف علمی، نوعی تعادل درونی برای شخصیتها ایجاد میکند.
سبک نوشتاری: نثر روان، تصویری و سرشار از جزئیات طبیعی
نثر شوالیه نثری است سرشار از تصویرسازی. او طبیعت را نه پسزمینه، بلکه نیرویی فعال در داستان تصویر میکند. جزئیات توصیفها نه بهقصد زیادهروی، بلکه برای ایجاد حسی از «لمس مکان» است. خواننده احساس میکند روی همان صخرهها قدم میگذارد، باد ساحل را حس میکند و وزن واقعی یک فسیل در دستهای مری را تجربه میکند.
نثر او بهرغم سادگی، لحنی شاعرانه دارد، بهویژه در بخشهایی که شخصیتها درباره رازهای طبیعت یا تجربه کشف تازه سخن میگویند.
روایت آرام اما اثرگذار از آغاز یک انقلاب علمی
«موجودات استثنایی» رمانی پرحادثه به معنای رایج نیست؛ این کتاب بیش از آنکه به اوج و فرودهای ناگهانی تکیه کند، بر جزییات زندگی، کشفهای کوچک اما بنیادین، و سیر تدریجی روابط انسانی تمرکز دارد. قدرت اثر در این است که نشان میدهد تاریخ علم نه فقط کار مردان دانشگاهی، بلکه حاصل تلاشهای پنهان زنان بینامی بوده که دنیا را با نگاه تازه خود تغییر دادهاند، حتی اگر نامشان بر صفحات تاریخ رسمی باقی نمانده باشد.
شوالیه در این کتاب بهجای خلق قهرمانانی اسطورهای، انسانهایی واقعی و شکننده میسازد؛ کسانی که در سکوت، با محدودیت و سختی دستوپنجه نرم میکنند، اما هر بار که صخرهای فرو میریزد و فسیلی تازه پدیدار میشود، جهان برایشان معنای تازهای پیدا میکند.
«موجودات استثنایی» در نهایت اثری است درباره دیدن؛ دیدن آنچه زمین پنهان کرده، دیدن حقیقت پشت باورهای تثبیتشده، و دیدن ارزش تلاش کسانی که از حاشیهها جهان را دگرگون کردهاند.
رمان «موجودات استثنایی» بهتازگی با ترجمه هما بینا توسط نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما