به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «هرچه به روزهای پایانی شهریور نزدیک میشدیم، صدای انفجارها در پایگاههای مرزی، اروندرود و پایگاه نیرو دریایی بیشتر میشد. اما مردم شهر وقوع جنگ را باور نمیکردند و برایشان قابل تصور نبود که ارتش بعث بتواند در ایران دست به پیشروی بزند. مردم شهر معتقد بودند این جنگ به زودی تمام میشود و رژیم بعث شکست میخورد. نمونه آن گمرک خرمشهر بود که در اطلاعیههای تلویزیون، مسئولان گمرک از صاحبان کالا میخواستند که برای تخلیه اجناس خود در گمرک اقدام کنند؛ اما پاسخی به این دعوت داده نشد. بنابراین با آغاز هجوم ارتش بعث، کالاها و اجناسی که آتشزا بود در مرحله اول تخلیه شد. ولی فرصت تخلیه باقی اجناس پیدا نشد و بقیه آنها به دست دشمن افتاد یا منهدم شد.» این سطوری از کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی» است که ما را به حال و هوای خرمشهر در آغاز جنگ عراق و ایران میبرد.
ارتش بعث، پیش از هجوم سراسری، روستاهای مرزی خرمشهر را مورد هدف و حمله خود قرار داده بود. با حمله رژیم بعث به خانههای گِلی روستاییان منطقه شلمچه و خین، تعدادی از مردم روستایی عربزبان منطقه آسیب دیدند و از کوچک و بزرگ با احشام خود به سوی خرمشهر سرازیر شدند. در این اوضاع، سپاه خرمشهر با فرماندهی محمدعلی جهانآرا به حفاظت از منطقه میپرداخت؛ هرچند تجهیزات و سلاح کافی در اختیار نداشتند. با درگیریهای بیشتر دشمن در مناطق مرزی خرمشهر، نیروهای مردمی و محلی داوطلب حضور در سپاه خرمشهر شدند و در کنار نظامیان سپاه تا آخرین لحظه به مقاومت و تلاش برای دفاع از شهر ادامه دادند. محمدعلی نورانی، عضو سپاه خرمشهر میگوید: «سپاه خرمشهر که یک سپاه مرزی بود، سلاحهای سنگینش عبارت بود از یک قبضه آرپیجی که از ضد انقلاب گرفته بود، تیربار ژ - ۳ و دو قبضه کالیبر ۵۰».
سقوط پاسگاههای مرزی خرمشهر
عصر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ارتش بعث هجوم سراسری خود را آغازکرد و خرمشهر را زیر آتش گلولهباران خود قرار داد. مردم با اینکه تحرکات دشمن را در روستاها و مناطق مرزی دیده بودند؛ از شدت حمله و بمباران بعثیها حیران و سرگردان به کوچه و خیابانها ریختند. پس از گذشت ساعات اولیه از هجوم سراسری، محمدعلی جهانآرا نیروهای سپاه و داوطلب را آماده میکند و به نواحی مرزی میبرد؛ با اینکه سلاح و تجهیزات چندانی نداشتند در برابر دشمن تا سراپا مسلح ایستادگی میکنند. اما با وجود ایستادگی و مقاومت طولانیمدت نیروها، یکی پس از دیگری پاسگاههای مرزی خرمشهر سقوط میکند و به دست دشمن بعثی میافتد.
شهادت ۴۸۰ غیرنظامی در سه روز نخست حمله به خرمشهر
فقط با گذشت سه روز از آغاز جنگ تحمیلی، ۴۸۰ غیرنظامی از کودک و زن و مرد در خرمشهر به شهادت میرسند. آب و برق قطع میشود. بسیاری از فروشگاهها زیر آتش دشمن سوختند. اما با نزدیک شدن دشمن بعثی به دروازههای شهر، هرکس سعی میکند به هر نحوی که میتواند مقاومت و از خرمشهر دفاع کند. با پیشروی دشمن به سمت دروازههای شهر، مردم خرمشهر نگران و ملتهب به مساجد و پایگاهها میروند تا هرکمکی میتوانند انجام دهند. به دستور محمد جهانآرا، تمام سلاحهای اسلحهخانه سپاه به مساجد منتقل میشود. با بلندگو به مردم اعلام میشود که برای دریافت اسلحه به مساجد و حسینیهها مراجعه کنند.
در پایان روز سوم، ارتش بعث تا پنج کیلومتری خرمشهر، پیشروی میکند و به آرایش قوای خود میپردازد و احتمال سقوط شهر، فرماندهان نظامی را به تکاپو میاندازد. نیروهای عراقی، پس از تصرف پاسگاههای مرزی و در اولین مرحله از هجوم خود برای رسیدن به خرمشهر، از سه محور جاده خرمشهر_ اهواز، جاده شلمچه و جاده اهواز شروع به عملیات میکنند.

دشمن، پشت دروازههای شهر
دشمن به پشت دروازههای شهر میرسد و از ابتدای روز پنجم، تلاش خود را برای ورود به شهر و اشغال آن شروع میکند اما با ایستادگی و مقاومت مردم و رزمندهها، نیروهای بعثی با تحمل تلفاتی، عقبنشینی میکنند. در روزهای بعدی، دشمن تلاش خود را برای ورود پیشروی و ورود به شهر انجام میدهد اما موفق نمیشود. این وضعیت تا پایان روز ششم (۵ مهر ۱۳۵۹) ادامه مییابد و فشار فرماندهان دشمن برای تصرف خرمشهر به جایی نمیرسد.
به این ترتیب، رژیم بعث که قصد داشت، سه روزه خوزستان را تصرف کند و به سرعت به اهداف خود برسد. با گذشت شش روز از آغاز هجوم نهتنها به خوزستان دست نیافت بلکه پشت دروازههای شهر خرمشهر متوقف شد. تلاشهای مکرر دشمن برای ورود به شهر که نتیجه نمیدهد؛ شروع به بمباران خرمشهر میکند تا مردم از پشیبانی و حمایت رزمندگان بازمانند و وادار به ترک شهر شوند.
جنگ تن به تن در خرمشهر
در روز سیو پنجم روز از هجوم سراسری، دشمن که تمام قوای نظامی خود را برای تصرف شهر به کار گرفته بود. در نهایت به خرمشهر نفوذ پیدا میکند و جنگ شهری و تن به تن آغاز میشود. با نفوذ آنان در شهر، مقاومت و ایستادگی عدهای از مردم و رزمندگان ادامه مییابد و تلاش میکنند تا پیشروی مهاجمان را سد کنند.
هجوم نهایی نیروهای بعثی برای تصرف خرمشهر از بامداد ۲ آبان آغاز شد. طی روزهای گذشته رزمندگان توانسته بودند از نفوذ بیشتر دشمن جلوگیری کنند. اما دشن تمام قوای نظامی خود رابرای هدف خود به کار گرفته بود و مانع مقاومت رزمندگان شد. دشمن با به کارگیری پنج گردان از نیروهای کماندویی، نیرو مخصوص پیاده، یک گروهان تانک و آتشبارهای متعدد توپخانه بر نیروهای مردمی و نظامی خرمشهر غلبه میکند و پس از سی و سه روز نبرد و عملیاتهای متعدد سرانجام بر پل خرمشهر مسلط میشود.
روز ۳ آبان ۱۳۵۹ دشمن همچنان بر پل خرمشهر مسلط است و رزمندگان در انتهای پل بهدلیل آتشباران دشمن ناچار به عقبنشینی شدند. در متن گزارش ستاد اروند از وضعیت خرمشهر آمدهاست: «دشمن شهر را با آتش در کنترل دارد و پل خرمشهر را با آتش تانک پوشانده است. نیروهای پیاده نیروی مخصوص (عراق) به سه چهارم منازل مسکونی خرمشهر رخنه کرده؛ با آتش خود اجازه فعالیت به نیروهای خودی نمیدهند. حدود صد نفر ازنیروهای خودی در جنوب خیابان چهل متری و در گمرک محاصره شدهاند و ۲۴ ساعت است امکان رساندن آذوقه و مهمات به آنها وجود ندارد».

در روز ۴ آبان رزمندگان با وجود مقاومت و ایستادگی چند روزه، پشت پل خرمشهر مستقر میشوند تا از حرکت دشمن به سمت آبادان جلوگیری کنند. در نهایت و پس از مقاومتها و ایستادگی رزمندگان، در چهارم آبان ۱۳۵۹، خرمشهر به اشغال ارتش بعث درمیآید.
منبع: کتاب «خرمشهر در جنگ طولانی»، مرکز اسناد، تحقیقات و نشر معارف دفاع مقدس
نظر شما