سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - خدیجه سلمانی سولا: استان اردبیل با پیشینهای غنی از شعر، ادب و فرهنگ، یکی از خاستگاههای مهم جریانهای ادبی در شمال غرب کشور به شمار میرود. از شاعران نامدار گذشته تا نویسندگان و شاعران امروز، این سرزمین همواره صدایی متمایز در ادبیات فارسی و ترکی داشته است؛ صدایی که اگرچه در دل تاریخ مانده اما کمتر در ساختارهای رسمی فرهنگی بازتاب یافته است.
با وجود این میراث ارزشمند، اردبیل هنوز از نبود یک خانه فرهنگ و ادبیات مستقل و فعال رنج میبرد؛ جایی که بتواند پاتوقی برای شاعران، نویسندگان و هنرمندان باشد، حقله ارتباط میان نسلها را حفظ کند و بستری برای تولید و گفتوگو درباره آثار ادبی فراهم آورد. بسیاری از فعالان فرهنگی این خلأ را سالهاست احساس کردهاند و نبود چنین مرکزی را عاملی برای پراکندگی فعالیتها و کمرنگ شدن حضور ادبی اردبیل در سطح ملی میدانند.
به عقیده مسئولان حوزه هنری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای فرهنگی، استان اردبیل بیش از همه استانهای دیگر شاعر، داستاننویس، نمایشنامهنویس، مترجم و پژوهشگر علوم انسانی دارد. برخی اساتید شعر و داستان نیز بدون چشمداشت حتی با هزینه شخصی به تربیت و پرورش نوجوان اهل قلم میپردازند.
خانه ادبیات جایی که فرهنگ میسازد
در گفتوگو با چند تن از شاعران و نویسندگان اردبیلی، آنها از ضرورت ایجاد «خانه فرهنگ و ادبیات» در این استان سخن گفتند؛ جایی که نه تنها میتواند حافظ میراث ادبی منطقه باشد بلکه باید بتواند به پرورش استعدادهای تازه، حمایت از جریانهای بومی و ایجاد تعامل میان هنرمندان و نهاهای فرهنگی کمک کند.
استاد رشته ادبیات دانشگاههای استان و پژوهشگر حوزه ادبی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا اظهار کرد: به اعتقاد من یکی از نیازهای استان ما به لحاظ سابقه فرهنگی که دارد، راهاندازی خانه ادبیات است تا راه شاعران، مترجمان و نویسندگانی که در دهههای پیشین از این خطه ظهور کرده و افتخارات متعددی برای استان و کشور رقم زدهاند، بهدرستی و با شیوهای مناسب طی شود.

محمدرضا نوذریان با بیان اینکه فرهنگ مانند آیینه است که نباید اجازه داد گرد و غبار زمان روی آن بنشیند و به زنگارهای غلیظ منتهی شود، یادآور شد: چنین مجموعهای میتواند برکات متعددی به ارمغان بیاورد. خانه ادبیات با تکیه بر توان کارشناسی اعضا و برگزاری برنامههای ادبی مناسبتی، خواهد توانست فرهنگساز شود.
وی تاکید کرد: دعوت از اساتید و پژوهشگران برای سخنرانیهای تحلیلی ادبی که پنجرهای نو به روی مشتاقان خواهد گشود، میتواند از سوی خانه ادبیات به صورت مداوم انجام شود.
نوذریان اضافه کرد: یکی دیگر از فعالیتهایی که فعلاً در استانمان کم سراغ داریم، تشکیل نشستهایی با موضوع تحلیل و نقد آثار ادبی تولیدی در استان است. این نشستها هم میتواند به معرفی بیشتر آثار شاعران و نویسندگان منطقه کمک کند و هم به فراهم شدن بستری برای تقویت انگیزه جوانان و شکوفایی استعدادهای آنان یاری رساند.
وی عنوان کرد: امیدواریم راهاندازی خانه ادبیات در استان ما محقق شود و عملی شدن برنامههای کارشناسیشده و تخصصی ادبی به رقابتهای سالم و سازنده و تعالی نگاهها و اندیشهها بیانجامد.

چند سال قبل با اقدام یک شاعر و نویسنده مطرح استان، مجوز ایجاد خانه داستان در اردبیل با اهدافی که قبلاً ذکر شده صادر شد، ولی طولی نکشید که با داشتن ۴۰۰ عضو فعالیت این خانه تعطیل شد.
دبیر خانه داستان اردبیل در گفتوگو با خبرنگار ایبنا اظهار کرد: این خانه نیاز ضروری برای استان است چرا که ضمن جمعآوری پرونده نویسندگان در یک محل مشخص با برگزاری کارگاههای آموزشی و جلسات نقد و داستانخوانی میشد آثار نویسندگان بومی را چکش کاری و کار خوب به بازار نشر ارائه کرد.
عدم همگرایی خانه داستان اردبیل به تعطیلی کشاند
یعسوب محسنی با بیان اینکه هر کاری در ابتدای راه مشکلاتی دارد، بیان کرد: برای ادامه فعالیت این خانه تمامی راهها را امتحان کردم ولی متاسفانه هر بار به در بستهای برخورد کردیم که یکی از آنها عدم همگرایی بین نویسندگان بود. چرا که اعضا هر کدام سیاستها و ساختار فکری خود را داشتند و هدف خانه تامین نمیشد.
وی با بیان اینکه دنیای ادبیات فضا و محیط فراغی را برای فعالیت طلب میکند، بیان کرد: برای گذاشتن یک جلسه نقد کتاب مجبورمان میکردند تاییدیه برای اثر و صاحب اثر بگیریم. اگر برنامهای با اقبال مواجه میشد، توسط ارگانی موزای کاری صورت میگرفت، یا عدهای را تحریک میکردند از برگزاری برنامه خانه جلوگیری کند و یا نویسنده تهدید میشد در صورت فعالیت در خانه داستان، حق شرکت در کانون و یا موسسه دیگر را ندارد. به هر حال این قبیل سنگ اندازیها سد راه خانه داستان اردبیل شد.
به عقیده این رمان نویس اردبیلی، از آنجا که روحیه جمع رایی در جامعه ما کمرنگ است، این موضوع نه تنها در حوزه ادبیات بلکه در ورزش و سایر هنرها نیز خود را نشان میدهد به طوری که تجربه نشان داده ما همیشه در ورزشهای فردی نسبت به ورزشهای گروهی موفقتر بودیم.
ایجاد خانه ادبیات ضرورت انگارناپذیر است
موسس و دبیر خانه داستان اردبیل ادامه داد: با گذر از این مشکلات فعالیت خانهای به عنوان خانه ادبیات یا داستان بهعنوان نهادی رسمی، در این استان ضرورت انکار ناپذیر است و اگر مسئولان واقعاً دلشان به حال میراث ادبی استان میسوزد، دست فعالان ادبی را برای داشتن مأمن ادبی ثابت و پویا بگیرند.
یک نویسنده اردبیلی نیز با بیان دیدگاه خود از لزوم ایجاد خانه ادبیات در اردبیل بیان کرد: من به عنوان نویسنده اکنون که باشگاه داستان حوزه هنری تعطیل شده و کارگاه ادبی اداره فرهنگ و ارشاد نیز لنگ است، نمیدانم کجا میتوانم اثرم را برای یک نویسنده بخوانم تا آن را نقد کند حتی جایی برای دیدار با یک نویسنده نداریم، سر چهارراهها و پارکها برای هم داستان میخوانیم. پس نیاز است مسئولان ما همت کنند و جایی برای نویسندهها تعیین کنند.
آینده ادبی استان را دریابیم
توران قربانی صادق با بیان اینکه بیشتر رشتهها خانه دارند به طور مثال خانه کشتی و خانه مطبوعات، گفت: نویسندگان و شاعران حتی مترجمان و پژوهشگران ادبی به یک جایی مختص خود نیاز دارند حتی شده یک اتاق باشد. هر چند با تلاش نویسندگانی چون محسنی و کاظم نظری بقا خانه داستان در اردبیل دایر شد ولی برخی حب و بغضها از سوی نهادهای فرهنگی سبب بسته شدن این خانه شد.

وی با بیان اینکه خانهای به نام داستان و یا ادبیات میتواند، حتی به عنوان موزه و گردآورنده آثار و جوایز نویسندگان باسابقه باشد تا انگیزهای برای نوقلمان باشد، اظهار کرد: من از روزی وحشت دارم که این چند نویسنده که مینویسند و پای کار هستند یک روز از هم جدا شوند. عدهای از نوشتن فاصله بگیرند و عده ای در جهان خود بنویسند و ما از علم آنان بیبهره بمانیم.
این بانوی نویسنده با عنوان خاطرهای گفت: روزی به یک مسئول خارج از استان آمار دادند که در اردبیل این تعداد نویسنده زن وجود دارد، در کمال تعجب آن شخص گفت مگر در اردبیل زنان نویسندگی میکنند. این معضل ناآگاهی به این برمی گردد که زنان این خطه که قلم میزنند نه جایی برای نقد آثارشان هست و نه مکانی که بتوانند با چند نویسنده و اساتید خارج از شهرش دیدار کنند.
اما پژوهشگر و مدیر اسبق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خصوص ضرورت ایجاد خانه ادبیات در اردبیل به خبرنگار ایبنا گفت: اهل قلم، برای تقویت و بهبود آثار تولیدی، به یک نهاد صنفی در قالب کانون نویسندگان یا ادبیات و.. نیاز دارد که هم پیگیر حمایتهای لازم از اهالی قلم باشد و هم برای تولیدات خلاقانه اعضا را راهنمایی کند.
زعفر احدزاده با بیان اینکه در استان اردبیل با وجود پدیدآورندگان کتاب و چندین ناشر، در شرایط وجود چنین نهادی در کیفیت خروجی آثار اهل قلم و ناشران شاهد تحول خواهیم بود، اظهار کرد: این خانه محلی برای تردد، اجتماع، همفکری، نقد آثار و تولید ایدههای جدید برای نویسندگان، شاعران، نمایشنامهنویسان، منتقدان و فعالان رسانهای خواهد بود.
خانه ادبیات اگر کارکرد تزئینی یابد، نباشد بهتر است
وی یادآور شد: این ضرورت زمانی میتواند مفید باشد که بعد از تشکیل چنین خانهای، بستر، امکانات و نگاه حمایتی لازم از آن فراهم شود و این حمایت صرفاً برای تقویت فرهنگ و رشد قلم باشد و بهره برداریهای دیگری از آن نشود و نیز نباید مانند برخی نهادهای صنفی و سمنها و با کسب مجوز کارکردی تزئینی پیدا کند و یا به دلیل وابستگیهای مادی و اداری فعالیت کند.
اما ایجاد چنین مکان و خانهای توسط برخی رد میشود. به عقیده یک پژوهشگر زبان و ادبیات آذری در اردبیل، نه فعالان عرصه ادبیات و مسئولان استان بجز تعداد انگشت شمار به ضرورت وجود چنین مجموعهای از آگاهی لازم برخوردار نیستند و هر چه قدر گفته شود آنها کار خودشان را میکنند.
عباد ممیزاده بیان کرد: در این استان یکی دو تا انجمن جمع شدند و فقط بلد هستند هرازگاهی برای هم شعر بخوانند و همدیگر را تصدیق کنند. حالا نام این انجمنها خانه ادبیات باشد یا کانون چه فرقی میکند.
نویسنده دیگری که خواست نامش گفته نشود، با وجود اینکه به ایجاد خانه ادبیات در استان اعتقاد دارد ولی اظهار کرد: تجربه نشان داده است، این چنین مجموعه هایی در اردبیل به موفقیت نمی رسد چرا که این همه انجمن که تاسیس شده مگر کارشان همین نقد و بررسی و ترویج کتابخوانی و پرورش هنرمند نیست؛ ولی اعضایش دچار رقابت بر سر پست و مقام مدیریت کانون گرفتار میشوند و گاهی سلایق هم را قبول نمی کنند. در نتیجه چنین خانهای بدون شک علیرغم دغدغه اعضا گرفتار انجام دادن خواستههای نهادهای اداری نیز میشود.
پیش نیازهای ایجاد خانه ادبیات باید رفع شود
وی تولید آثاری با رویکرد آکادمیک و بر پایه علم و دانش با استفاده از اساتید دانشگاهی و نخبگان را از برکات وجود یک خانه ادبیات عنوان و بیان کرد: اگر واقعاً مسئولان سنگ اندازی نکنند و نظرات خود را از چنین مجموعهای بردارند و برنامههایی دور از کلیشههای رایج ادبی و بهبه گفتنهای تو خالی با حضور صاحبنظران ادبی برگزار شود و آثار تولیدی با معیارهای علمی، اجتماعی، فلسفی و حتی بومی سنجیده شود و نقد اصولی و علمی را در فضای ادبی استان رواج دهد تا حدودی میتوان ضرورت وجود خانه ادبیات در اردبیل را پذیرفت.
این نویسنده ادامه داد: ما نباید خودمان را گول بزنیم، در کشور ما دانشگاه و جامعه ادبی از همدیگر جدا هستند و تا زمانی که حلقه اتصال و همفکری در بین این دو ایجاد نشده و اختلافات و رقابتهای گروهی و فردی بین اهالی ادب وجود دارد و در مناطق دو زبانه به دلیل عدم وجود فرهنگستان زبان بومی، نویسندگان زبان و نوشتار همدیگر را قبول نمیکنند، چطور میتوان انتظار داشت فعالیتهای خانه ادبیات به ثمر برسد.
بررسیها نشان میدهد ایجاد یک مرکز فرهنگی و ادبی در سطح تخصصی با حضور کارشناسان ادبی با تجربه برای ارتقاء سطح توانمندیهای ادبی منطقه آشنایی فضای ادبی جامعه با نقد علمی و جریانهای ادبی معاصر و روز، تبادل نظر درباره شعر و داستان با رویکرد اقلیمی و داشتههای بومی و معرفی چهرههای جوان و خلاق ادبی به جامعه ادبی کشور و ایجاد روحیه نقدپذیری در بین اعضا برای استان اردبیل لازم است اما پیشنیازها و مشکلاتی دارد که باید از قبل در نظر گرفت. امید میرود مسئولان و دلسوزان جامعه ادبی با نگاه باز وارد عمل شوند و سقف امن برای ادبیات این استان ایجاد کنند.
نظر شما