سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سایه برین: «دوست داشتنِ طبیعت و احترام به آن را باید از کودکی آموخت، که همین بچهها بزرگ میشوند و جامعه را تشکیل میدهند. امروز طبیعت در خطر است و هر آسیبی هم که دیده است، از فعالیتهای انسان دیده است.» اینها را اعظم بزرگی، نویسنده کتاب «سلام بر جنگل» میگوید.
«سلام بر جنگل» داستان کودکی به نام محسن را روایت میکند که در روز تولدش با یک شوکای آسیبدیده و گرفتارشده مواجه میشود و به کمک خواهر کوچک خود تلاش میکند که او را نجات دهد. سرانجام با کمک بزرگترها و متولیان محیط زیست، حیوان آسیبدیده به آغوش طبیعت بازمیگردد.
در خصوص این کتاب و لزوم اینکه چقدر باید مراقب طبیعت باشیم و این مهم را به کودکان آموزش دهیم، با اعظم بزرگی گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
داستان کتاب قرابت زیادی با داستان انیمیشن «بچهزرنگ» دارد. لطفاً در این خصوص برایمان بگویید.
ما یک گروه نویسنده به سرگروهی زهره پریرخ بودیم. زمانی که انیمیشن بچهزرنگ هنوز رنگگذاری نشده بود و سیاه و سفید بود، در زمان کرونا انیمیشن را تماشا کردیم. قرار بود که کتابهایی نوشته شود تا به عنوان لوازم جانبی انیمیشن در دسترس علاقهمندان قرارگیرد. بر این اساس قرار بود که یک پاراگراف مشابه در ابتدا و وسط قصهها بیاید. همه داستانها متفاوت بودند، اما این پاراگرافهای مشابه را داشتند تا ربطشان را به انیمیشن بچهزرنگ نشان دهند. با این وجود «سلام بر جنگل» یک کتاب مستقل محیط زیستی است.
شما در این کتاب آموزههای محیطزیستی را مد نظر داشتید یا به همکاری و همیاری بچهها برای حل کردن مشکل، بیشتر توجه کردید؟
این کار یک اثر محیطزیستی است و هر نویسندهای دوست دارد که بچهها از خواندن کتابش لذت ببرند و البته پیامهایی هم داشته باشد. عشق و دوست داشتن طبیعت و حیوانات باید از بچگی آموزش داده شود.
در این کتاب، شخصیت محسن را میبینیم که در روز تولدش درگیر اتفاقی میشود و سعی میکند با هوش و زرنگی خود، بچهشوکای آسیبدیده را کمک کند. شوکا نوعی گوزن کوچک است و در خطر انقراض قرار دارد و در سازمان محیط زیست در لیست حیوانات قرمز و در خطر است. از اینرو موضوع این کتاب بسیار حائز اهمیت است.

فکر نمیکنید ممکن است موضوع این کتاب باعث کجفهمی بشود و بچهها خودشان دست به کارهایی بزنند که باعث آسیب رساندن به آنهاست؟
ما در این کتاب با شخصیتهایی روبهرو میشویم که بین کودکی و نوجوانی هستند. بچهها باید در مرز همین سنها یاد بگیرند که کجا ریسک و خطر کنند. ما میبینیم که آخر داستان، بزرگترها و محیطبان وارد ماجرا میشوند و فکر نمیکنم که این شائبه را به دنبال داشته باشد. ما باید کمک کنیم بچهها ریسک کنند تا در نتیجه آن، اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشند.
فکر میکنید در واقعیت هنگام انجام پروژهها، حق و حقوق طبیعت و حیوانات رعایت میشود یا نقصی دیدید که سراغ این سوژه رفتید؟
سالهاست که ذهن بشر درگیر است که چه کمکی میتواند به امنیت محیط زیست بکند. ما زیستگاهها را از بین بردهایم. شوکا شکار میشود که تقصیر انسان است، زیستگاهش هم تخریب میشود که آن هم تقصیر انسان است.
به نظر من هر کسی به هر طریقی و در هر زمینهای که فعالیت میکند، چه نقاشی و هنرهای تجسمی و چه شعر و نویسندگی، باید این را بیان کند که همهچیز را باید از کودکی آموخت. بانو توران میرهادی میگفت: «صلح را باید از کودکی آموخت.» پس احترام و دوست داشتن طبیعت را هم باید از همین سنین به بچهها آموزش داد.
یادگیری بچهها چقدر مؤثر است؟ آیا آموزش به بزرگترها مؤثرتر نیست؟
من ۲۵ سال است که کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم. رسالت کانون این است که هر پیامی را غیرمستقیم، خلاقانه و هنری ارائه بدهد. همهچیز را باید غیرمستقیم به بچهها آموزش بدهیم، چون آنها بزرگسالان آینده هستند. اگر جوانان و بزرگترها بلد نیستند، به خاطر این است که من به عنوان اولیای تربیتی مقصر هستم.
قوانین بالادستی چه؟
من از قلمم کمک میگیرم و امیدوارم قوانین هم در راستای حفظ آنها باشد.
در پایان اگر نکتهای دارید، برای ما بگویید.
من مثل همه نویسندهها آرزو دارم که بچهها کتاب من را بخوانند و از آن لذت ببرند و نکتههایی را که مد نظرم هست بهکار ببندند.
نظر شما